مدیریت تالاب های گیلان با چالش های متعدد

یکی از عمده دلایل تغییر کاربری اراضی تالابی در کنار فقر و یا نیاز معیشتی جوامع محلی در دسترس بودن این اراضی و عدم حفاظت کافی از آنهاست. با توجه به قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست هرگونه دخل و تصرف در اراضی چهارگانه ممنوع بوده و سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان قائم مقام قانونی دولت وظیفه مدیریت و حفاظت از این اراضی را بر عهده دارد.


گیل خبر/ ماهان مه رو*

*کارشناس ارشد علوم و مهندسی محیط زیست/ مدیریت حفاظت تنوع زیستی


در استان گیلان سه تالاب بین المللی به نام های انزلی، بوجاق و امیرکلایه وجود دارد که در سال 1354 در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده اند. همچنین تالاب های آق، استیل، جوکندان، چاف و کیاکلایه نیز از دیگر تالاب های استان گیلان به شمار می روند.
از دیگر تالاب های گیلان میتوان به تالاب عینک در شهر رشت و تالاب سوستان لاهیجان که از دیرباز یک آب بندان برای ذخیره سازی آب کشاورزی بوده اشاره نمود.
بسیاری از آب بندان ها نیز زیستگاه های ماهیان، پرندگان، دوزیستان و گیاهان در گیلان محسوب می شود. بطوریکه آبندان های بارکوسرا، کهنه رودپشت و ناصرکیاده در شهرستان لاهیجان و بخش رودبنه هر سه به اندازه یک تالاب بین المللی پذیرای پرندگان مهاجر در فصل پاییز و زمستان هستند. بطور کلی در گیلان 21 منطقه تحت حفاظت در قالب یک پارک ملی، چهار اثر طبیعی ملی، پنج پناهگاه حیات وحش، پنج منطقه حفاظت شده و شش منطقه شکار و تیراندازی ممنوع وجود دارد که 15 درصد مساحت استان گیلان را در بر میگیرد.
بنا بر تعریف کنوانسیون تالاب های بین المللی به ویژه به عنوان زیستگاه پرندگان آبزی که به اختصار کنوانسیون رامسر نامیده می شود بسیاری از مناطق استان گیلان که قابلیت زیستگاهی دارد حتی کانال های انتقال آب و اراضی کشاورزی مشمول تعریف تالاب ها هستند.

تغییر کاربری تهدید مهم تالاب های گیلان
در سال های گذشته به دلیل دخل و تصرف انسانی و تغییر مداوم کاربری و مرغوبیت اراضی تالابی این مناطق ابتدا با درختکاری و یا ایجاد شالیزار تصرف می شد و سپس به دلیل ضعف در نظارت در کنار عدم تعیین حدود و مرز مناطق با سازه های بتنی تبدیل به مناطق مسکونی می گردید. موضوعی که تا سال گذشته نیز ادامه داشته و همواره یکی از چالش های ادارات و نیروهای یگان حفاظت محیط زیست می باشد.
یکی از عمده دلایل تغییر کاربری اراضی تالابی در کنار فقر و یا نیاز معیشتی جوامع محلی در دسترس بودن این اراضی و عدم حفاظت کافی از آنهاست. با توجه به قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست هرگونه دخل و تصرف در اراضی چهارگانه ممنوع بوده و سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان قائم مقام قانونی دولت وظیفه مدیریت و حفاظت از این اراضی را بر عهده دارد.
کمبود امکانات و تجهیزات در کنار تعداد اندک نیروی انسانی عامل مهمی برای عدم نظارت کامل در اراضی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست محسوب می شود.

ورود گونه های غیر بومی، نابودی تنوع زیستی گیلان
پس از ورود گونه گیاهی آزولا در دهه 60 که با هدف تثبیت ازت خاک برای افزایش راندمان کشاورزی و تولید برنج توسط وزارت جهاد به انجام رسیده و بر اثر سهل انگاری از کانال های خروجی آب و زهکش های کشاورزی وارد تالاب های گیلان شده بود مدت ها بود که گونه غیربومی خاصی که تبدیل به تهدید تالاب های گیلان شود مشاهده نشد اما در سالیان اخیر و از ابتدای دهه 90 گونه غیربومی سنبل آبی با آلوده نمودن تالاب عینک و سپس تالاب انزلی، آبندان گیلده شفت و رودخانه چمخاله لنگرود تبدیل به یک تهدید زیستی برای استان گیلان شد.در سال 98 نیز گونه مهاجم دیگری با نام کاهوی آبی در آبندان گیلده شفت مشاهده شده است. در حال حاضر نیز بیش از نیمی از محدوده آبی تالاب انزلی درگیر گیاه غیربومی و مهاجم سنبل آبی است که امیدواریم شاهد برنامه ای مدون برای کنترل و جمع آوری این گیاه باشیم.
در کنار گونه های گیاهی مهاجم گونه ای دیگر بنام لاکپشت گوش قرمز نیز در تالاب عینک رشت، تالاب انزلی، کیاکلایه لنگرود و استخر لاهیجان مشاهده شده که آسیب های این گونه برای ماهیان و دوزیستان تالاب بسیار زیاد بوده و این خزنده یکی از مهاجم ترین گونه هاست و در فهرست 30 گونه مهره دار مهاجم دنیا قرار دارد. ورود این گونه به منابع آبی و تالاب ها در برخی نقاط دنیا با کاهش شدید و گاهی از بین رفتن کل لاکپشت ها و ماهیان بومی منطقه همراه است. دو گونه لاکپشت برکه ای اروپایی و خزری بومی تالاب های گیلان محسوب می شوند.

فرسایش خاک و سد سازی در بالادست
از دیگر چالش های تالاب های گیلان فرسایش خاک است. چرای مفرط دام، تعداد اندک عملیات آبخیزداری در بالادست و جنگل تراشی های ناشی از قاچاق چوب و در گذشته طرح های جنگلداری بدون احیا مناطق برداشت شده سبب گردیده که مقاومت خاک در برابر بارندگی های استان گیلان کاهش یافته و شاهد سیلاب در بالادست و ارتفاعات حوزه آبخیز تالاب ها باشیم.
در کنار این ها برداشت بدون ضابطه شن و ماسه و عدم نظارت بر فعالیت پیمانکاران که عمدتا با برداشت بیش از حد مجوز همراه است موجب آسیب به رودخانه های استان شده است. رودخانه هایی که بخش مهمی از منابع تغذیه کننده اکوسیستم های تالابی بوده و زایشگاه ماهیان کوچ رو می باشند. حمل رسوبات از بالادست توسط رودخانه ها و درنهایت تخلیه در تالاب ها نیز موجب خشکیدگی بسیاری از تالاب های گیلان در دراز مدت از جمله تالاب انزلی شده است.
سد سازی نیز عاملی برای بروز تنش آبی در تالاب های گیلان خواهد شد. کاهش آورد رودخانه های قزل ازون و شاهرود که در تنگه منجیل به هم پیوسته و رودخانه سفیدرود را تشکیل می دهند به دلیل ساخت سد های متعدد در کردستان و زنجان موجب شده تا وزارت نیرو با چندین سد در دست مطالعه یا آماده فاز اجرایی تلاش نماید تا گیلان از نزولات آسمانی موجود در استان برای آب کشاورزی و شرب بهره مند شود. بارگذاری های خارج از ظرفیت بر روی رودخانه های فوق و کاهش آورد سفید رود، گیلان را با چالش کم آبی مواجه خواهد کرد و ایجاد سد های جدید در گیلان نیز دارای تبعات فراوان برای رودخانه های گیلان و در نهایت تالاب هایی خواهد بود که در پایین دست حوزه آبریز این سد ها قرار دارند. هرچند که اگر حقابه محیط زیستی رودها و تالاب ها نیز بطور کامل رعابت شود با جنگل زدایی در بالادست و با فرسایش خاک مخازن سد ها از رسوبات اشباع شده و در بازه زمانی بسیار کم از حیض انتفاع خارج خواهند شد.

نوسانات تراز آب دریای کاسپین
یکی از مشکلات تالاب های گیلان کاهش تراز آب دریا و در نتیجه فرو افت منابع آبی تالاب هاست. روندی که می بایست طی هزاران سال طی شود به دلیل تغییرات اقلیمی که حد زیادی از آن بر اساس فعالیت های انسانی و تولید گاز های گلخانه ای و گرمایش زمین و توسعه ناپایدار روی داده است باعث شده تا از یک سو با کاهش آورد رودخانه ها به ویژه رودخانه ولگا به دریاچه کاسپین مواجه باشیم و از سویی دیگر میزان تبخیر آب افزایش یابد. اغلب تالاب های مهم گیلان در نوار ساحلی واقع شده و کاهش تراز آب موجب تخلیه و زهکش نمودن آب تالاب توسط دریا می شود. هرچند که در سالهای اخیر با ساخت بازو و دیواره هایی تلاش شده تا روند خروج آب از تالاب ها کاهش یابد اما از لایه های زیرین زمین های ساحلی آب تالاب ها تخلیه و وارد دریا می شود. سیر توالی اکوسیستم به دلیل فعالیت های انسانی نظیر ساخت موجشکن در سالهای اخیر شدت گرفته و تالاب انزلی و تالاب بوجاق متاثر از این موضوع اند.

صید و شکار
از دیگر چالش های تالاب های گیلان صید و شکار غیرمجاز می باشد. در سالیان اخیر به دلیل افزایش جمعیت و نیاز های بیشتر به منابع، پرندگان و ماهیان فرصتی برای بازسازی و تجدید نسل خود بطور طبیعی نداشته اند.


سازمان شیلات ایران هر سال با مولد گیری در مصب رودخانه سفید رود و تکثیر مصنوعی ماهیان به ویژه ماهی سفید تلاش نموده تا حدی به بازسازی ذخایر اقدام نماید اما رودخانه های گیلان به دلیل وجود بار بالای آلایندگی ناشی از فاضلاب های انسانی، بیمارستانی و صنعتی قدرت خود پالایی خود را از دست داده اند و بستر رودخانه ها نیز یا دستخوش برداشت شن و ماسه گذشته و یا به دلیل نیازهای معیشتی با انواع تورآلات برای صید ماهیان مسیر های زادآوری بسته شده است. تالاب ها نیز از این موضوع مستثنی نبوده و به دلیل آلودگی و ورود انواع فاضلاب حاوی فسفات و نیترات با پدیده پر غذایی مواجه شده اند و رشد گیاهان سرعت گرفته است تا جایی که موجب کاهش عرصه های آبی، خشکیدگی تالاب ها و از دست رفتن کیفیت زیستی آنها می شود.
از سوی دیگر ورود سالیانه بیش از دویست هزار پرنده مهاجر به گیلان فرصت ویژه ای را برای کسب درآمد از راه گردشگری و اکوتوریسم فراهم آورده اما به دلیل ضعف در برنامه ریزی و عدم وجود نیروی انسانی کارآمد سالهاست که این فرصت مغفول مانده و در عمل شاهد صید پرنگان با تور و دامگذاری و شکار با تفنگ در آبندان ها و اراضی تالابی هستیم. سال گذشته موسسه برد لایف اینترنش

نال در گزارشی اعلام نمود که میزان صید و شکار پرندگان در خاورمیانه بسیار شدیده بوده و کشور ایران رتبه دوم کشتار پرندگان در خاورمیانه را دارد.
در کنار مشکلات ذکر شده تدوین و اجرای صحیح برنامه هایی نظیر مدیریت زیست بومی و سیپا (آموزش، اطلاع رسانی، مشارکت و آگاهی افزایی) کمک خواهد کرد که مدیریت تالاب ها بصورت یکپارچه انجام شده، هر یک از دستگاه های اجرایی به تکالیف قانونی خود واقف بوده و جوامع محلی با اطلاع از ارزش ها و کارکرد های تالاب ها نسبت به حفظ و حراست از مناطق تالابی مشارکت نمایند.


هر چه ذینفعان محلی توانمند تر شده و دانش آنها در خصوص تالاب ها افزایش یابد، به مشورت گرفته شده و در مدیریت مشارکت نمایند تهدید های تالاب ها تبدیل به فرصت خواهد شد و منافع تالاب ها علاوه بر اینکه متعلق به عموم مردم است، جوامع محلی نیز از طریق راهکار های قانونی به درآمد زایی خواهند پرداخت و در نتیجه پایداری تالاب ها در گرو مشارکت کلیه دست اندارکاران و ذینفعان اصلی و همکار خواهد بود.