چرا در این سالها، حوزه های مختلف اقتصادی در رشت و استان گیلان برای بسیاری از سرمایه داران غیر بومی، فرصت جذاب و مناسبی بوده که آنها را به فکر مالکیت منابع استان گیلان انداخته و در مقابل سرمایه داران پر تعداد گیلانی تمایل چندانی به حضور در میدان سرمایه گذاری استان خود نیافته اند.

گیل خبر/ کمیل فتاحی

 

فرش قرمز پیش پای سرمایه داران غیر بومی - یا گیلان در مسیر تعلق به غیر
 

در سالهای اخیر سینمای ایران با ظهور فیلمسازان و تکنسین های متخصص و جوان، کوشیده سطح استاندارد تولیدات خود را به تراز جهانی نزدیک کرده و کم کم بازاریابی حرفه ای تری در زمینه پخش داخلی و خارجی تجربه کند، بطوریکه اینک فیلم های ایرانی در همه ی قاره ها اکران های مداوم دارند.

از سوی دیگر برخی تهیه کنندگان ایرانی به پشتوانه سرمایه های روز افزون خود به تملک سالن های سینما ترقیب شده و به دنبال خرید یا ساخت سالن های سینما در شهرستان ها هستند تا از این طریق اکران تولیدات خود و اثرگذاری بر بازار فروش را افزایش دهند.

از جمله افراد مطرح سینمای ایران که مالک تعداد زیادی سینما در چهار گوشه کشور است، علی سرتیپی، مدیرعامل شرکت پخش فیلمیران و مدیر پردیس سینمایی کورش یکی از مجهزترین سالن های سینمایی تهران که بعنوان تهیه کننده و مدیر پخش فیلم در بدنه سینمای ایران، کارگردان ها و بازیگران زیادی را مشتاق همکاری با خود کرده است.

سرتیپی در سالهای اخیر توانسته مالکیت بسیاری از سینماهای کشور را مستقیم یا غیر مستقیم به نام خود ثبت کرده و به یکی از مهمترین پدرخوانده های سینمای ایران تبدیل شود.
سرمایه داری که قدرت جهت دهی به جدول پخش فیلم و کنترل بازار اکران را دارد و همزمان پشتیبان ساخت دهها فیلم کمدی پرفروش این سالها بوده است.

به بیان دیگر امثال سرتیپی که مالکیت چندین سینما را در اختیار دارند، قادرند هرسال پس از جشنواره فیلم فجر به سلیقه و میل خود آثار سینماگران را دستچین کرده و در سینماهای خود به نمایش درآورند.
شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از فیلمسازان به دوستی با سرتیپی علاقه مندند. چون امثال او می توانند یک شبه بازیگری گمنام را به سوپراستاری محبوب تبدیل کرده و یا با تبلیغات گسترده فیلمی را بر عرش بنشانند.
پس بیراه نیست که اندر فواید نزدیکی به اینگونه چهره ها، آن باشد که فیلمسازان جوان بویژه آنها که برای فعالیت خود به سرمایه مالی نیازمندند دوره اش کنند تا پس از تولید فیلم، با در اختیار گرفتن تبلیغات، سالن های متعدد و چرخه ی پخش، بازگشت سرمایه، شهرت و سودآوری، در مسیر بقاء قرار بگیرند.
البته با این فرض که سرمایه گذار دخالتی در انتخاب فیلمنامه اشان نکند و استقلال فیلمساز حفظ شده و بازار فیلم از ده ها اثر سفارشی و تجاری و مبتذل پر نشود.

در اهمیت بخش خصوصی و نقش آن در رونق اقتصادی کشور شکی نیست، اما بخاطر انواع رانت و نابرابری موجود در تسهیلات اقتصادی و فرهنگی و ظهور افرادی که کسب ثروت را به اصالت هنر سینما ترجیح می دهند، تصور کنید تعداد قابل توجهی از سینماهای کشور فقط متعلق به عده معدودی شرکت پخش و تهیه کننده ی فیلم باشد و آنها برای اکران تولیدات خود بهترین و ممتازترین سینماها را در اختیار بگیرند، در مقابل چه بر سر سینمای مستقل و آثار فیلمسازانی خواهد آمد که در این حلقه ی انحصار جایی ندارند! یا آثارشان مطابق سلیقه صاحبان سرمایه نیست!

البته این یادداشت نظری گذراست بر وضع موجود، نه یک برسی مو به مو که مدعی بشود چون فلان پخش کننده فیلم مانند سرتیپی با دراختیار گرفتن مالکیت سینماهای متعدد و نفوذ در چرخه تولید و پخش، تاثیر وسیعی بر فرهنگ و انحصار اقتصادی سینما گذاشته! و بخاطر منافع خود راه را بر عرضه آثار سطح پایین فرهنگی هموار کرده، پس هیچ سهمی در رونق سینما نداشته، نه.
دست کم فعلا اثبات چنین دیدگاهی مورد بحث نیست. هرچند کارنامه تولیدات این فعال سینمایی نشان می دهد او بیش از تولید آثار هنری و اصیل به سینمای کمدی و سرگرم کننده علاقه دارد.

منظور از این گفته القاء ایراد درباره درستی یا نادرستی عملکرد اقتصادی سرتیپی و هشدار به سبب ظهور چنین گونه های کمیاب فرهنگی و اقتصادی و امکان قوت گرفتن مافیای انحصارطلب در پیوند با نوعی سینمای مسخ شده در رحم عده ی معدودی سرمایه دار نیست، بلکه موضوع مهمتری که می باید در پایان این یادداشت به آن اشاره کنم اینکه در روزهای اخیر در خبرها داشتیم علی سرتیپی به همراه رضا عطاران در رشت حضور یافته و چندسال پس از خرید مالکیت سینما انقلاب رشت، اینبار در ملاقات با مسئولان شهری سعی دارد پروژه ساخت مجتمع فرهنگی تجاری چندمنظوره سینما انقلاب را عملیاتی کند.
اتفاق خجسته ای که میتواند چراغ ده ها شغل و کسب و کار را روشن کرده و چند سالن فعال به سینماهای شهر باران اضافه کند.
اما چرا در این سالها، حوزه های مختلف اقتصادی در رشت و استان گیلان برای بسیاری از سرمایه داران غیر بومی، فرصت جذاب و مناسبی بوده که آنها را به فکر مالکیت منابع استان گیلان انداخته و در مقابل سرمایه داران پر تعداد گیلانی تمایل چندانی به حضور در میدان سرمایه گذاری استان خود نیافته اند.

اگرچه این روند در مفهوم توسعه ی عصر ما امری عادیست که اشخاص غیر بومی به طبع انتخاب خود امکان سرمایه گذاری در نقاط مختلف را بیابند و این به نفع توسعه مناطق محروم خواهد بود، اما براستی آیا در گیلان با پشتوانه عظیم منابع انسانی و مالی افراد شاخصی نیستند که در عرصه فرهنگ و اقتصاد صاحب مقام بوده و پیشقدم شوند تا بجای واگذاری سرمایه های این شهر به افراد غیر بومی، خود مالکیت اماکنی همچون سینما انقلاب را به دست گرفته و با احیاء آن، قدمی در زمینه رشد اقتصادی و فرهنگی زادگاه خود بردارند.

چنانکه اراضی گیلان به تدریج و بخاطر فقر فرهنگی و محرومیت حاصل از ناتوانی مسئولان، به ارزانترین وجه به غیر گیلانی ها فروخته می شود، حال باید منتظر ماند و دید اماکن فرهنگی و زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی شهر هم مانند اراضی طبیعی گیلان که میتواند با اندکی درایت و غیرت به دست اهالی گیلان بارور شود، به مالکیت تهرانی و اصفهانی و یزدی و تبریزی و ... درآمده و پروسه تغییر گیلان به استانی دیگرگون شده و بیگانه را تکمیل کند!

گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

 

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code