تصویب طرح تنفس جنگل و لغو تمامی قراردادهای بهره برداری با شرکتهای خصوصی کورسوی امیدی بود تا پیکر نحیف جنگلهای هیرکانی تا جان دوباره به خود گیرد. ولی متاسفانه با عدم توجه به سایر تهدیدات موجود، عملا نمیتوان انتظار چنین امری را در آینده نزدیک متصور بود.
امروزه اهمیت جنگل ها و مراتع به عنوان یکی از اکوسیستم های حیات بخش کره زمین بر کسی پوشیده نیست در واقع منابع طبیعی جز سرمایه های ارزشمندی است که حفاظت و صیانت از آن برای نیل به توسعه پایدار امری اجتناب ناپذیر است. بی شک جنگل و بخصوص درختان را باید یکی از اعجاز الهی برای راحت زیستن ما انسان ها دانست زیرا خدماتی که این اکوسیستم های حیاتی برای تداوم حیات روی زمین ارائه می دهند، خارج از درک انسانی جوامع بشری است و سال ها زمان نیاز است تا ما انسان ها به ماهیت وجودی جنگلها و درختان در روی زمین و نقشی اکولوژِیکی که در چرخه طبیعت دارند پی ببریم. در طی سالیان اخیر به دلایل بسیاری چون بهره برداری های مفرط، تعلیف بیش از حد دام، سیستم مدیریتی نامناسب، طرح های نامناسب جنگلداری، تغییرکاربری ها آتش سوزی ها، آلودگی ها و... موجب شده است تا مساحت جنگل های کشور از 18میلیون هکتار به زیر 12 میلیون هکتار برسد یعنی به عبارت دگیر قریب به 7 درصد از مساحت کشورمان را جنگل تشکیل میدهد. برآورد شدهاست که سالانه ۶۳ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس و شمال ایران نابود میشود و دلیل آن طمع انسانها و نه نیازشان است. اخیرا سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) اعلام کردهاست که ایران یکی از ۷۰ کشور در حال توسعه در دنیا است که پوشش جنگلی کمی دارد و این پوشش جنگلی اندک، با سرعتی بیشتر از دیگر نقاط دنیا در حال نابودی است.
در این بین جنگلهای هیرکانی با قدمت سه میلیون ساله و بازمانده دوران سوم زمین شناسی یکی از مهمترین بخشهای جنگلی کشور، سالیان درازی است که در زیر تیغ توسعه ناپایدار و بهره کشی حریصانه دولتی و مردمی روز به روز از وسعت آن کاسته میگردد. اما تصویب طرح تنفس جنگل و لغو تمامی قراردادهای بهره برداری با شرکتهای خصوصی کورسوی امیدی بود تا پیکر نحیف جنگلهای هیرکانی تا جان دوباره به خود گیرد. ولی متاسفانه با عدم توجه به سایر تهدیدات موجود، عملا نمیتوان انتظار چنین امری را در آینده نزدیک متصور بود. هرچند با تصویب طرح تنفس جنگل و همچنین جلوگیری از بهرهکشی جنگلهای هیرکانی و همچنین ورود موثر دستگاه قضا در صیانت از منابع طبیعی گام بسیار ارزشمندی در حفاظت از این منابع ارزشمند به شمار میرود. اما کماکان جنگلهای هیرکانی از زیر تیغ بهرهکشی و سواستفاده عوامل دخیل در امان نیست. به طوری که یکی از مهمترین و در واقع موثرترین عامل در تخریب و نابودی جنگلهای هیرکانی سواستفاده و بهره کشی حریصانه جنگل نشینان است که این مهم تا امروز زیر سایه شعار مشارکت و آموزش جوامع بومی مغفول مانده است. جوامع روستایی حاشیه جنگل نقش بسیار موثری در حفاظت و بهرهوری پایدار از جنگلها دارند که این نقش میتواند تاثیر مثبت و منفی در بر داشته باشد. شوربختانه در حال حاضر نقش جوامع روستایی در جنگلهای هیرکانی به عنوان بهره برداران جنگل بسیار مخرب بوده به طوری که بعداز پایان بهرهبرداری شرکتهای چوب از جنگل، توسعه کشاورزی مهمترین عامل تخریب جنگلهای هیرکانی به شمار می رود. به ضرس قاطع توسعه کشاورزی و تصرف منابع طبیعی و در نتیجه قلع و قمع درختان به منظور کشاورزی یکی از سهمناکترین و خطرناکترین نوع بهره برداری و بهره کشی از جنگل است، زیرا با تصرف و قطع درختان و تبدیل حنگل به مزارع کشاورزی چیدمان مثلت اکولوژیکی جنگل را برهم میزند در واقع تغییر کاربری جنگل موجب میشود تا ترکیب جنگل دستخوش تغییر گردد و در نتیجه با تغییر ترکیب، ساختار آن هم متاثر از ترکیب دچار دگرگونی شده و در آخر تغییر در ساختار مستوجب عملکرد متفاوتی خواهد شد. بنابراین این خط بطلانی است بر این فرض که غرص درختان میوه در مناطق جنگلی تهدیدی برای حفاظت از جنگلها به شمار نمیرود. لذا توجه به مثلث اکولوژیکی(ترکیب، ساختار و علمکرد) یک اکوسیستم که شامل تمامی گونههای گیاهی و جانوری است نقش حیاتی و اجتناب ناپذیری در حفاظت و صیانت از منابع طبیعی و محیط زیست دارد. در طی دهه های اخیر یکجانشینی و عدم کوچ خانوادگی روستایان حاشیه جنگل موجب شده است تا این جوامع علاوه بر دامداری، کشاورزی را هم به عنوان یکی از راههای تامین مالی خود برگزینند و در نتیجه برخلاف موازین قانونی، جنگلهای بسیاری در پی این روش زندگی تصرف و به باغ و مزارع کشاورزی تبدیل شده است به طوری که در بسیاری از مناطق جنگلی تبدیل منابع طبیعی به باغ کشاورزی همچون زخمی بر پیکر نحیف جنگلهای هیرکانی کاملا مشهود است.
دسترسی آسان به جنگل مانع تحقق توسعه پایدار در جوامع جنگل نشین
در طی سالیان اخیر توجه و هشدارهای بینالمللی در خصوص حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی و تاکید مجدانه بر تحقق توسعه پایدار و سازگار با محیطزیست بر آن شد تا بسیاری از کشورها توسعه و بهرهوری از منابع طبیعی را به صورت پایدار و متوازن با طبیعت در دستور کار خود قرار دهند.در این بین هرچند در کشور ما توجه به بهرهبرداری از منابع طبیعی و مدیریت صحیح و کارامد آن در جوامع بومی – محلی ازمهمترین برنامههای دهه اخیر در کشور بوده است تا علاوه بر بهرهوری مناسب از منابع طبیعی توسعه همهجانبه این مناطق نیز محقق گردد ولی همچنان در بسیاری از مناطق این مهم تحقق نیافته است.
توسعه پایدار برای جوامع روستایی برنامهای است که روستاها را در جهت توسعه پایدار و خروج از فقر اقتصادی، بهداشتی، اجتماعی و فرهنگی هدایت میکند. با نگاه اجمالی و قیاسی به توسعه روستایی درکشور به ویژه در استانهای شمالی میتوان به این نتیجه دست یافت که روستاهای حاشیه جنگل در قیاس با سایر مناطق که دسترسی کمتری به منابع طبیعی دارند از توسعه یافتگی بسیار کمتری مواجه هستند در واقع شاید از لحاظ اقتصادی با توجه به شیوه و سبک زندگی از لحاظ معیشتی دچار کمبودی نباشند ولی از لحاظ سایر جوانب و شاخصهای توسعه پایدار نظیر توسعه فرهنگی، اجتماعی و ... قطعا در رکود به سر میبرند و هرآنچه یک روستا میتواند در جهت تحقق توسعه پایدار نظیر توریسم و گردشگری، توریسم اقتصادی، بومگردی و توسعه صنایع دستی و گردشگری گام بردارد، محروم است و این عوامل قطعا معلول بر عدم محدودیت و نیاز به این شاخصههای کلان اقتصادی و اجتماعی است. لذا به طور قطع مهمترین عامل در عدم توسعه یافتگی چنین جوامعی دسترسی به منابع طبیعی و عدم محدودیت در بهرهکشی از آن است در واقع در دسترس بودن جنگلها و عدم محدودیت در استفاده از منابع طبیعی هرگز به جوامع دامدار وسایر مشاغل متکی به جنگل این انگیزه و تفکر را به وجود نمیآورد که به سوی تغییر در سبک زندگی و معیشت خود که متوازن با توسعه پایدار باشد حرکت کنند. بنابراین به صراحت میتوان گفت مصلحت اندیشی و بیتوجهی به موازین قانونی در نوع استفاده از منابعطبیعی نظیر بی توجهی به پروانه چرای دام، توسعه باغات کشاورزی و سایر تغییر کاربریها و همچنین عدم همکاری مجدانه بین دو سازمان متولی طبیعت یعنی سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع دانست. عدم توجه به صیانت ازجنگلها و تنوع زیستی و هدایت جوامع جنگلنشین به سوی مشاغل همسو با طبیعت در دهههای اخیر موجب شده است تا بهره کشی و وابستگی آنها به جنگل نسبت به دهه های اخیر نه تنها کاهش یابد بلکه روند افزایشی داشته باشد. بنابراین دسترسی سهلالوصول به منابع طبیعی و عدم محدودیت در بهرهکشی و استفاده از جنگلها و مراتع مهمترین عامل در غقبماندگی و توسعه نیافتگی این مناطق است لذا در صورت تکرار این رویه و نبود محدودیت در دسترسی و استفاده از منابع طبیعی نه تنها باید شاهد عقبماندگی بیشتر روستاهای حاشیه جنگل باشیم بلکه باید منتظر عواقب حاصل از این بیتوجهی نظیر تخریب و نابودی بیشتر و بیشتر جنگلهای هیرکانی و نابودی تنوع زیستی و حیاتوحش این اکوسیستمهای حیاتی کشورمان باشیم.
گازوئیل و سموم شیمیایی برای خشکاندن درخت رویه ای خطرناک در شهرستان رودسر
جنگلهای شهرستان رودسر یکی از مناطق هیرکانی است که با حجم گستردهای از تخلف و تعدیها دسته و پنجه نرم میکند. به طوری که در طی چندسال اخیر به دلایلی نظیر ضعف مدیریتی، فساد اداری، کمبود نیرو و ... در دستگاههای متولی حفاظت از جنگل موجب شده است تا مناطق عظیمی از جنگل تصرف و درختانی همچون فندق، کیوی و ... جایگزین لیلکی، ممرز، توسکا و ... شود. هرچند در طی یکسال اخیر تلاشهای مضاعف و قابل تقدیر توسط دستگاههای نظارتی و قضایی صورت گرفته است ولی همچنان دامنه این موج ویرانگیر به دلیل عدم توجه به اهمیت جنگلها و تنوع زیستی جوامع بومی و همچنین به نقل از معاونت محترم پیشگیری از جرم دادگستری گیلان، اهمال شوراها و دهیاران در روستاها و گاها مشارکت آنها در تخریب و تصرف منابع طبیعی در روستاها، بیشتر و بیشتر میگردد به طوری که با نظارت بیشتر بر جنگلها سبک تخریب هم توسط روستانشینان جنگلی به تناسب آن متفاوت و مدرنتر شده است به طوری که در طی یک دهه اخیر تصرف اراضی ملی و تبدیل آن به مزارع کشاورزی به شکل سرسامآوری افزایش یافته است. جنگل نیشنان با مالکیت عرفی که بر جنگلها جهت تعلیف دام دارند خود را صاحب و مالک بلامنازع جنگل میدانند و هرگونه محدودیت در بهرهکشی از جنگل را برنمیتابند. با افزایش توجهات دولتی به جنگلها و جلوگیری از تخریب آن و همچنین تصویب قوانین سختگیرانه در این حوزه شکل تخریب و تعدی به جنگلها در این مناطق پیشرفتهتر شده است. استفاده از سموم شیمیایی و گازوئیل اخیرا به عنوان سلاحهای سردی است که توسط مخربان و سوداگران جنگل که حتی بسیاری در خارج از استان سکونت دارند جهت پاکتراشی جنگل و توسعه باغات کشاورزی استفاده میگردد به شکلی که عملا هیچ نشانه و ردی جهت شناسایی برجای نمیگذارد و یا حتی در مواردی تبصرههای به قوانین الحاق میشود که روزنه ای برای تخریب جنگلها و مراتع به شمار میرود. به طور مثال اعمال قانون در مناطقی از منابع طبیعی که چند سال از تصرف آن گذشته باشد با سختی و کندی همراه میشود که این امر موجب شده است تا بسیاری از مخربان با غرس پنهانی درختان مثمر و سپس قطع درختان جنگلی پس از بارور شدن درختان میوه به یک امر معمول تبدیل گردد و حتی در مواردی تصرفات در مناطقی از عمق جنگل صورت میگیرد که هرگز توسط نیروهای یگان منابع طبیعی قابل شناسایی نمیباشد.لذا این سوال مطرح میگردد که عملا چرا با توصیههای موکدانه مقام معظم رهبری و حتی نهادهای دولتی و قضایی تصرفات و تجاوزها به جنگلها به صورت آشکار و پنهان ادامه دارد و هر روزه بر زخمهای سوزناک و دردناک آن افزوده میگردد.
نظر شما: