مرتضی بابایی
۱۳۹۹/۰۳/۰۵ ۱۴:۰۰ چاپ
در

براساس اصل سی ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه را فراهم کند. اکنون که مدارس تعطیل شده(دانش آموزان در مدرسه حضور ندارند و بازگشایی فعلی تاثیری ندارد) آیا تمام آن ها به طور یکسان برای پایان سال تحصیلی آموزش دیده اند؟
آیا همگان توانایی خرید بسته های گران و سرسام آور اپراتورهای تلفن همراه و اینترنت خانگی را داشتند؟

گیل خبر/ مرتضی بابایی

ویروس کووید۱۹ حداقل ۲میلیارد و ۷۰۰ میلیون انسان را مجبور به خانه نشینی کرد. اجباری که فقط باعث شد جان های کمتری سِتانده شود، وگرنه از نظر اقتصادی خود یک قتلگاه تدریجی بود.

براساس اصل سی ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه را فراهم کند. اکنون که مدارس تعطیل شده(دانش آموزان در مدرسه حضور ندارند و بازگشایی فعلی تاثیری ندارد) آیا تمام آن ها به طور یکسان برای پایان سال تحصیلی آموزش دیده اند؟
آیا همگان توانایی خرید بسته های گران و سرسام آور اپراتورهای تلفن همراه و اینترنت خانگی را داشتند؟
آیا اصلا اولیای دانش آموزان طرز استفاده از فضای مجازی را بلد بودند؟
چند درصد از کودکان و جوانان مناطق محروم تبلت یا موبایل در اختیار داشتند آیا حقوق والدین آن ها اصلا کفاف خرید این ملزومات جدیدِ آموزش تحصیلی را می دهد؟

هر پدر و مادری که دانش آموز داشته باشد به راحتی درک می کند اپلیکیشن شاد آنقدر هم شاد نیست.
در ابتدا امنیت این نرم افزار مورد بحث بود حتی در جاهایی گفته شد برخی از والدین اطلاعات خود را در گروه های مدرسه دیده اند(احتمالا باگ بوده است)
و در جای دیگر شکایت های بسیاری به گوش میرسید از اینکه چرا فقط نسخه اندروید دارد یعنی اگر شخصی گوشی اندروید نداشته باشد باید به اجبار گوشی بخرد؟آن هم در دورانی که قیمت یک گوشی معمولی کمتر از ۲ میلیون تومان نیست.
و شکایت دیگر این بود؛سرعتِ بشدت کُند به گونه ای که آنقدر در بعضی ساعات این اَپ آهسته می شود که معلمان و اولیا بیخیال تدریس می شوند.
آیا تمامی دانش آموزان در سال تحصیلی ۹۸_۹۹ به طور کامل و یکسان آموزش دیدند؟
چند صباح پیش یکی از خبرگزاری های داخلی آنچنان از کمبود امکانات و محرومیت دانش آموزان فقیرِ آمریکایی از یک وعده صبحانه رایگان نالیده بود که گویی اکنون اتوپیای حقیقی ما هستیم و هیچ ایرادی بر ما وارد نیست.

با چند گزارش درباره نابرابری آموزش در کشور سعی داریم نظرات را جلب کنیم:

۱۲فروردین ۱۳۹۹ به نقل از ایرنا
معاون پژوهشی،برنامه ریزی و منابع انسانی آموزش و پرورش خراسان شمالی اذعان نمود بسیاری از دانش آموزان روستایی این استان از داشتن گوشی های اندروید برای استفاده از شبکه شاد محرومند.

۲۶ اردی بهشت ۱۳۹۹ به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان

در شهرستان اسدآبادِ همدان حداقل ۲۵ درصد دانش آموزان دسترسی به لوازم مرتبط با طرح شاد را ندارند.


۱۰ اردی بهشت ۱۳۹۹ به نقل از ایسنا
۲۰ تا ۲۵ درصد از دانش آموزان در استان اصفهان از طرح شاد بهره نمی برند و قرار است به نحوی دیگر آموزش ببینند.


۲۶ اردی بهشت ۱۳۹۹ به نقل از برنا

در گزارشی از یک مدرسه در سمنان مدیر مدرسه عنوان نمود تاکنون ۴۰ درصد دانش آموزان گوشی هوشمند تهیه کردند /برخی دانش آموزان نیز از این شرایط سو استفاده می کنند(تن به درس با این شرایط نمی دهند)
در جایی دیگر آن مدیر مدرسه عنوان می کند طرح شاد مشکلی ندارد بلکه مشکل این است دانش آموزان ما گوشی و بسته های اینترنتی ندارند که بتوانند درس بخوانند.

۲۲ اردی بهشت ۱۳۹۹ به نقل از تسنیم

با ۷۰۰ معلم از جامعه بسیج قرار بر این بوده است که برای ۳۰ هزار دانش آموز محروم از طرح شاد چاره ای اندیشه شود که آن هم معیوب از آب درآمده است. یعنی هر ۴۳ دانش آموز یک معلم .

 

۲۳ اردی بهشت ۱۳۹۹ سایت همشهری آنلاین به نقل از مدیر کل آموزش و پرورش لرستان
حدود ۲۲ درصد از دانش آموزان لرستانی که بالغ بر ۶۹ هزار نفر می شوند از دسترسی به اینترنت و شبکه شاد محرومند و قرار است برای کمک به تحصیل آن ها بسته های آموزشی در نظر گرفته شود.

آیا پخش آموزش دروس از شبکه های صدا و سیما موثر بود؟

اولین بار این تفکر در اوج جنگ ایران و عراق به ذهن مدیران آن زمان خطور کرد.

فقط یک ایراد داشت آن هم اینکه در آن دوران چند درصد از ایرانیان تلویزیون داشتند؟ چند درصد تلویزیون رنگی داشتند؟
آیا اصلا معلمان آن دوره این نوع تدریس را آموزش دیده بودند؟

الان هم دقیقا همان سئوال ها به سراغ ذهن انسان می آید.

آیا تدریس ۳۰ تا ۳۵ دقیقه ای مفید است؟
آیا معلمان به طور کامل با اینگونه شرایط تدریس آشنایی دارند؟
آیا تمامی مدارس در پیشبرد فصول دروس خود با یکدیگر برابر بوده اند؟
آیا زمان ساعت ۷ یا ۸ صبح زمانی مناسب برای دانش آموزانی بوده که تا دیر وقت به واسطه اوضاع و احوال بیدارند و صبح دیگر رمقی برای دیدن تلویزیون ندارند؟

تمامی این ها باید برای سال تحصیلی ۱۳۹۹_۱۴۰۰ ارزیابی شود چون چه بخواهیم چه نخواهیم این بیماری در پاییز و زمستان سال جاری آتشش زبانه می کشد و احتمالا خانه نشینی را باردیگر اجباری می کند.

و سئوال اساسی؛ 
چرا صدا و سیما آموزش های لازم استفاده از نرم افزار شاد را به والدین کم سواد و یا بیسواد یاد نمی دهد.

بسیاری از والدین از سطح سواد لازم و کافی برای استفاده از این نوع ابزار نسبتا نوین برخوردار نیستند و یکی از وظایف صدا و سیما که کسی به آن اشاره نکرد همین آموزش گسترده به والدین کم سواد یا بیسواد بود.

 

دانش آموزان اتباع چه می کنند؟

سایت وزارت آموزش و پرورش در اواخر فروردین به ۴۰ سئوال پیرامون این اَپ پاسخ داده بود.

یکی از سئوالات این بود--> دانش آموز اتباع هستم. چگونه باید وارد سامانه شویم؟
پاسخ این است امکان ورودِ این عزیزان به زودی فراهم می شود.
حال آیا این امکان فراهم شد؟
آنهایی که حتی شناسنامه و یا کارت ملی در ایران ندارند توانستند از این برنامه تحصیلی بهره ببرند؟
معلم عزیز تشکر ولی...

از آیلاند تا صوت های مختلفی که دانش اموزان کاربلد دنیای مجازی از معلمان خود در فضای مجازی پخش کرده اند یک چیز به وضوح قابل فهم است.
آن هم شکاف عمیقِ دانش فضای مجازی دانش آموزان با آموزگاران خود.
دانش آموزانی که از نسل تمام سایبری جوانه زده اند و در این زمینه نیز بسیار باهوش هم هستند.
آیا بهتر نیست آموزش و پرورش از این پس و برای سال های آتی، معلمان و آموزگاران خود را با فضای مجازی بیشتر آشنا کند؟
اکثریت جامعه سعی بر آن داشتند که دانش آموزان را مقصر نشان دهند که چرا صوت معلم خود را که کلمه آنلاین را به گونه ی دیگر تلفظ کرده منتشر نموده است.
اما بیاییم به ماجرا از زاویه ای دیگر نگاه کنیم معلمی با تجربه حداقل ۲۵ سال ایا وقتش نرسیده بود با دنیای ملموس و واقعی اندکی فاصله بگیرد و وارد دنیای مجازی و در عین حال بسیار واقع گرای نسل جدید شود؟
اگر دانش آموزان نسل نوین از معلمان خود در زمینه فضای مجازی با سوار ترند آن ها را نباید سرکوب کرد وقتی معلم یا آموزگار،خود چند قدم از آن ها عقب باشد قطعا چوب الفبای آموزش بر دستان او نیز اینگونه نواخته خواهد شد.
یادگیری و علم آموزی جایگاه نمی شناسد.
چه بسا خودِ معلمان میتوانند از دانش آموزان بسیار نکته های جدید از دنیای فضای مجازی یاد بگیرند.
مگر اصل بر این نیست که آموزش و پرورش امری مشترک و با همکاری یکدیگر شکل می گیرد.
اصلا چرا همیشه باید معلم بگوید و دانش آموز یاد بگیرید.
پس کجا و چه زمانی قرار است استعداد های دانش آموز کشف شود.

 

از مدارس غیر انتفاعی تا شاد

در کشور ما فرهنگ تحصیل فرزندان برای والدین بسیار ارزشمند است به گونه ای که میتوان از آمار فارغ التحصیلان بیکار در جامعه این را فهمید. انگار اهمیتی ندارد که شاید این کشور کارگران متخصص و یا هر قشری به جز دکتر مهندس وکیل نیز نیازمند است.
شکاف طبقاتی در تمام دنیا به مانند کشورمان وجود دارد آن هم در رنگ و ابعاد مختلف
به طور مثال در نمونه ای داخلی والدین دانش آموزی به دلیل نبود رشته دلخواه فرزند دلبندشان و طراز نبودن فرهنگ دیگر دانش آموزان با فرزندشان، برای او مدرسه ای احداث می کنند و البته در جای دیگر در اثر نبود امکانات سقف مدرسه ای کَپَری بر سر دانش آموزان خراب می شود.
یا در جای دیگر به علت نبود امکانات بخاری نفتی باعث این می شود صورت دخترانی که تمام ذوق و شوقشان همان صورت بود طعمه آتش شود و تعدادی نیز جان خود را از دست دهند.

شباهت های مدارس غیر انتفاعی و طرح شاد بسیار است به قول معروف هر چقدر پول بدهی همانقدر آش میخوری.
این خود بزرگترین وجه تشبیه این دو است.

پول داشته باشید باسواد میشوید در غیر اینصورت باید خوش شانس باشید تا معجزه ای صورت گیرد.
 

قدردان باشیم

درست است که تمام بضاعت کشور همین و بیشتر از این نیز نمی شود انتظار داشت اما همین که آنقدر تحصیل در کشور مهم می باشد که در کمتر از ۳ هفته بار دیگر امکان تحصیل برای اکثریت جامعه فراهم شد این یعنی میتوان به آینده امیدوار بود.
معلمان ارجمند بسیار در این دوران زحمت کشیده و می کشند معلمانی که ترجیح دادند از فضای مجازی جدا شده و خطر هزاران بلا از جمله کرونا را به تن بخرند تا به نقاط محروم و دور دست رفته و فرزندان این مملکت را از چنگال اهریمن بیسوادی نجات دهند.

باید تشکر کرد از مادران و پدرانی که خود این روزها با تمام گرفتاری ها معلم شده اند و بعد از دو_سه ساعت تدریس معلم در فضای مجازی که غیر استاندارد و ناقص است خود ساعت ها مشغول علم آموزی به فرزندان می شوند تا این کمبود برایشان احساس نشود.

تشکر از مردمانی که اینقدر صبورند.
تشکر از مردمانی میفهمند اما حیا دارند...