بمناسبت 12 دیماه روز رشت؛
۱۳۹۸/۱۰/۰۱ ۰۸:۲۳ چاپ
امیر اصلان خان عمید الملک حاکم رشت
گیل خبر/  مومن صالحی* قسمت اول عشق به اب و خاک را وقتی از منجیل به سمت و سوی رشت سرازیر میشوی و ان هوای رطوبتی در ریه های تو پرمیشود و دل غنج میزند که زودتر برسی ، را میشود فهمید . اما بر این جلگه پرحادثه آنقدر ماجراهای عجیب و حیرت آور گذشته است که میتواند دستمایه دهها رمان و فیلمهای سینمایی جذاب بشود . بویژه در یکصد و پنجاه سال اخیر با تغییرات پی درپی تمدنی، سرعت حوادث و تغییرات زندگی به نسبت همه تاریخ پیش ازان تفاوت های بیشتری را نشان میدهد و داستانهایش بسیار خواندنی تر و شنیدنی تر است. این سلسله مقالات در یازده قسمت از اول دیماه سال 1398، بمناسبت روز رشت، با گذری روایی و بر اساس مستندات تاریخی ،نگاهی کوتاه به گذشته دارد. همان گذشته ای که اگر چه سالیان بسیاری در برابر تاریخ طولانی این منطقه ، از آن نگذشته ، ولی عموما تصویری از آن نداریم و از شهر و محل زندگی خود بیخبریم. آگاهی از این تاریخ مختصر برای ایجاد حافظه تاریخی و جلوگیری از تکرار اشتباهات پی درپی فرهنگی و اجتماعی برای هر شهروند آگاه و مسئولی ضروری است. نام رشت شهر رشت 540 سال پیش،در سال 858 خورشیدی تاسیس شد. نام رشت ،بروایتی بر اساس حروف ابجد (ر=200+ ش=300+ت=400) بیانگرسال تاسیس ان در 900 هجری قمری میباشد. ،شهری که تاریخی بس پر ماجرا را تا همین سده اخیر پشت سر گذاشته است . بیستم دیماه سال 1230 خورشیدی، 168 سال پیش از این ، همان موقع که امیر کبیر بدستور ناصرالدین شاه قاجار درحمام فین کاشان بقتل می رسید ، در دوره امیر اصلان خان عمیدالملک ، حاکم گیلان، شهر و مردمانش آبستن حادثه ای بزرگ بودند. [caption id="attachment_450347" align="aligncenter" width="200"] امیر اصلان خان عمید الملک حاکم رشت[/caption] طاعون بزرگ جمعیت هشتاد هزار نفری شهر رشت. در سوز و سرمای زمستان 1230 خورشیدی ،درگیر شیوع بیماری طاعون گردید.مریضی بیداد میکرد . عده زیادی از جمعیت شهر گرفتار مرگ و میرشدیدی شدند. دارو ودرمان جواب نمیداد.درهر کوی و برزن ،جنازه های مردگان ناشی از بیماری طاعون رابه سمت و سوی امامزاده ها، بویژه دور بر حرم امامزاده ابو جعفر در مرکز رشت، برای دفن میبردند.زن و مرد،پیر وجوان،کسی درامان نبود. در هر خانه ای پنج تا شش نفر مرده بودند .همه جا سیاهپوش وعزاداری عمومی شده بود. مردمی که می توانستند و امکاناتی داشتند ،ناچار به سمت و سوی کوه ها فرار میکردند تا ازشهر طاعون زده رشت و چنگال پر قدرت مرگ بگریزند. بیش از 50 هزار نفر از جمعیت رشت در بلای بیماری طاعون آن سال،جان خود را ازدست دادند. شهر سوت کور و یکسره تاریک شده بود . [caption id="attachment_450348" align="aligncenter" width="310"] سبزه میدان رشت[/caption] در ان سالها وضعیت عمومی زندگی مردم بشدت نامناسب بود. انواع بیماری های عفونی و مسری مردم رشت را گرفتار میکرد. وبا ، طاعون ، سل و کچلی در هر خانه ای دیده میشد.آب آلوده ،ذبح غیر بهداشتی حیوانات و فروش گوشت درکوچه ومعابر انجام میگرفت. اگر فقیری در شهر میمرد، دراویش و معرکه گیرها، جسد بی چاره را وسیله معاش خود قرارداده ،در جلو گذر عام ومساجد میگذاشتند، تا با گدایی و جیب بری او را به مغسل ببرند.دفن اموات در همه قسمتهای شهرودرحیاط مساجد و امامزاده ها انجام میشد و قبرستان های داخلی شهر به حدی زیاد شده بود، که مولد هزاران خطر برای اهالی شده وبه وسیله الوده کردن اب چاه های مجاور، سرایت امراض مسری هم پیش بینی میشد.حشرات و حیوانات موذی که در شیوع بیماریها نقش اساسی داشتند درهمه جا دیده میشدند.ساس و سوسک و پشه درخانه ها از سر و کول مردم بالا میرفتند.عاجزان و فقیران نیزدرهوای سخت زمستان در شهر پراکنده و گذشته از مزاحمت و از بین بردن حیثیت مملکت ،روح تنبلی و تکدی گری را درجامعه می پراکندند. [caption id="attachment_450350" align="aligncenter" width="720"] بندر پیر بازار رشت[/caption] جاده های مالرو منتهی به شهر، با هر بارندگی از بین میرفت و رفت و امد را بسیار مشکل مینمود. جاده پیر بازار به رشت ، پر از باتلاق های عمیق گل و لای بود که چارپاداران گاهی اسب و قاطر را تا کمر دران فرو میبردند تا کالاهایی را از انزلی به رشت برسانند .ریچارد هولمز، جوان 22 ساله انگلیسی که در سال 1223 خورشیدی از سمت پیر بازار وارد رشت میشد ،مشاهدات خود را در مورد جاده پیر بازار به رشت چنین می نویسد : « تمام طول راه یعنی مسافتی حدود شش مایل،جاده ی باریک و ناهموار،مملو از گودال های عمیق و پراز گل و لای بود واسبها با هر قدم ، تا شکم در انها فرومی رفتند.در بعضی نقاط ،تنه های درختان را به روی این گودال ها انداخته بودند تا قابل عبور شوند .اما از ان جا که این الوارها خیلی زود جابجا میشدند یا می شکستند،تنها وضعیت گودال ها را خطرناک تر کرده بودند ... در طول مسیر تنها یکی دو راس از اسب ها براثرسنگینی بارها به طرز بدی زمین خوردند. استربانان ،شلوارهای گشادشان را تا ران بالازده و با چالاکی بسیار درمیان گل ولای به این طرف و ان طرف می پریدند ،تا سرانجام اسب سرنگون شده را بالا کشیدند. این مردان به تک تک حیوانات کمک میکردند تا از نقاط ناهموار و صعب العبور گذر کنند » حشرات و پشه مالاریا ، مگس ودیگرحیوانات موذی همه جا مزاحم مسافران و عابران بودند. شهر بی سروسامان و ظلم خوانین و حاکمان بیداد میکرد. ان زمان ششصد مغازه در رشت بود و هر چند وقت ،با دمیدن باد گرم، اتش سوزی مهیبی،مغازه های چوبی را یکی پس از دیگری درگیر کرده وهستی بخشی از بازاریان و مردم را بر باد میداد. بارندگی که میشد،اغلب کوچه ها ی رشت بطوری دچارابگرفتگی میشد که عبور ازانها بجز با کرجی وکول حمال که دردو طرف خیابان برای همین کار ایستاده بودند، غیر مقدور بود . [caption id="attachment_450351" align="aligncenter" width="350"] قطار رشت به پیر بازار[/caption] راه آهن رشت - پیربازار چند سال بعد، کمپانی خوشتاریای روسی که به اهمیت بندر پیر بازار دررساندن مال التجاره که از بندر انزلی به انجا می رسید تا به رشت تحویل گردد، پی برده بود در سال 1252 خورشیدی یعنی 146 سال پیش،راه آهن پیربازار به رشت را به فاصله 8 کیلومتر احداث نمود. ایستگاه راه اهن در رشت پشت میدان شهرداری کنونی بود و اتاقک چوبی را در ایستگاه نصب کرده بودند که هر بلیط را 3 قران بفروشد . در این ایستگاه نه سایبانی بود و نه باران گیری و مردم باید یا زیر افتاب و یا زیر باران منتظر قطارمی ماندند. این قطار سه واگن داشت وهر واگن 32 نفرمسافر و در مجموع یکصد نفر ظرفیت .همه روزه فقط یک سرویس رفت که در حوالی ظهر از رشت حرکت میکرد و با سرعت 12 کیلومتر در ساعت، طی سه ربع به پیر بازار میرسید. بعد ازدوساعت توقف درایستگاه پیربازار، مجددا بسوی رشت حرکت میکرد.در پیربازار نیز کمپانی خوشتاریا و تجارتخانه علی اف دوبارکاس(کشتی بخاری) گذاشته بودند که مردم را دو تا سه ساعته از پیربازاربه انزلی میرساندند.البته امتعه تجاری درواگن های مسافری جا نمیگرفت و این کالاها همچون گذشته با عراده و اسب و قاطر به پیربازار و از انجا به غازیان میرسید. برف چاه [caption id="attachment_450352" align="alignleft" width="200"] یخچال چمار سرا[/caption] چندین گودال یخچال، یخ مورد نیاز اهالی رشت را در تابستان تامین می کرد. به عنوان نمونه می توان به یخچال حاج سمیع - بزرگ طایفه سمیعی،یخچال باغ سالارمشکات اشاره کرد.برای ساختن این یخچالها ، گودال های بزرگی به عمق ۱۰متر و دهانه ۲۰متر می کندند و خاک حاصل از دپوی گودال را به صورت دیوار چینی گودال بالا می آوردند. در کف یخچال تنبوشه های سفالی تعبیه می شد تا آب حاصل از آب شدن برف و یخ به بیرون هدایت شده و مانع از آب شدن بقیه برفها شود. اطراف گودال را هم با کاشت درختان آزاد محصور می کردند. این درخت ها نقش عایق و خنک کننده و سایه انداز را برای یخچال ها داشت و افزون بر آن ریشه های بلند و قطور درختان آزاد باعث می شد، خاک دیواره اطراف یخچال چسبندگی پیدا کرده و با باران های پی در پی گیلان شسته نشود. سازندگان یخچال، معمولا یخچال ها را اجاره می دادند. اجاره دار وظیفه داشت در زمان بارش برف یخچال را از برف پرکند. برای ماندگاری بیشتر و فشردگی برف، یک لایه حدودا ۲۰سانتی برف را داخل گودال ریخته و رویش را با سبوس برنج پر می کردند وسپس با چوبهای مخصوصی که به آن «تخماق» می گفتند، برف و سبوس را می کوبیدند تا برف کاملا فشرده شود. مخلوط برف و سبوس برنج لایه لایه در گودال پر شده و سفت می گشت. در نهایت روی برف های فشرده شده را با یک لایه فَل (شلتوک برنج) و گیاه کَرَف که از گیاهان باستانی گیلان است؛ می پوشاندند. به این شیوه یخ تا مدت طولانی باقی می ماند. معمولا ۴۵ روز بعد از بهار، مسئول یخچال، در یخچال را باز می کرد و یخ ها را با نسق خاصی تا شهریور می فروخت. عمده ترین خریداران یخ ها، یخ بهشت سازی ها و سازندگان بستنی سنتی بودند که با ظرف های موسوم به «چیلیک» از مسئول یخچال، یخ میخریدند ودر چرخهای دستی با چنگالی فلزی یخ را می تراشیدند و با افزودن شربت زرشک و سکنجبین به مردم عرضه میکردند. ساخت بستنی هم که روش خود را داشت با گرداندن چندین ساعته ظرف حلبی استوانه ای حامل مواد اولیه بستنی در ظرف چوبی پر ازیخ ،ان را تولید میکردند و سپس در سه چرخه های چوبی با رنگ های شادی که حوله های سفیدی از نرده های کوچک ان اویزان بود و ظروف بلوری قندان شکلی روی عرشه این سه چرخه ها چیده شده بود، محل به محل گردانده میشد و با اوازبستنی فروشانی که معلوم نبود چه جمله ای را در هوا فریاد میکشیدند و نامفهوم با اهنگ خاصی میگفتند « کل باجامی ، کله داریم برا » فروخته میشد.این یخچالها حتی بعد از سال 1314 که مهدی فاطمی حکمروای گیلان به علت آلوددگی و بیماری زایی دستور تهیه یخ بوسیله ماشین و کارخانه یخ سازی را داد ، نیز به کار مشغول بودند . بنحوی که با بارش برف سنگین سال 1315 در 19 بهمن ماه ان سال در روزنامه اطلاعات چنین امده است : « با مراقبت آقای آذرنوش رئیس بهداری ، کلیه یخچالهای رشت امسال شروع به یخ گیری و با اصول بهداشت به تعداد کافی یخ تهیه نموده اند.فعلا بالغ بر بیست یخچال یخ گرفته شده و از این نظر اهالی در موسم تابستان در آسایش خواهند بود»