گیل خبر/ سرویس سیاسی: بعد  از مصاحبه های محمد صادق حسنی ، کاظم دلخوش ، ولی داداشی ، مهرداد لاهوتی ، غلامعلی جعفرزاده و منوچهر جمالی نماینده گیلان در مجلس شورای اسلامی، دکتر محمدحسین قربانی نماینده آستانه اشرفیه هفتمین نماینده ای بود که مهمان پایگاه اطلاع رسانی گیل خبر بود. دکتر قربانی که دومین دوره حضور خود در مجلس را تجربه می کند از معدود افرادی بود که در دور پیشین انتخابات مجلس از سوی دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب حمایت می شد، هرچند در نهایت در فراکسیون مستقلان ولایی مجلس حضور دارد. حاشیه های مختلف انتخابات گذشته آستانه، بحث تاثیر لیست های انتخاباتی و نماینده سابق ولی فقیه در استان در پیروزی های انتخاباتی، شائبات درباره دخالت در انتصابات و تصمیم گیری ها شهرستان آستانه اشرفیه و استان گیلان و  عملکردش در مجلس و کمیسیون بهداشت از جمله پرسش هایی بود که این نماینده مجلس در گفتگو با گیل خبر به آن پاسخ داد.  
آقای دکتر باتوجه به گذراندن دومین دور حضور مجلس، از کار نمایندگی خسته شدید یا لذت می برید؟   در ابتدا بگویم از اینکه فرصتی فراهم آمد تا با یک تشکیلات قوی رسانه ای در استان گیلان توفیق حضور پیدا کنم خدا را شکر می کنم.در پاسخ به سوال شما بگویم که من  در کل  آدم بسیار پرانرژی هستم و کار هیچ وقت من را خسته نکرد ؛حتی در زمان کار سخت طبابت هم این گونه بوده است. در دوران نمایندگی با وجود گستردگی هم این گونه بوده و حتی موجب شادی و نشاط من نیز می شود.  به خصوص وقتی کار به سرانجام می رسد و مردم نتیجه اش را می بینند.   پس این جواب به این معنی است که در دوره بعدی انتخابات مجلس هم حضور خواهید داشت؟   وقتی کسی وارد انتخابات می شود دیگر متعلق به خودش نیست. در دوره دهم من به طور قاطع تصمیم گرفته بودم دیگر حضور نداشته باشم اما یک روز دیدم دوستان دوره نهم انتخابات که  به صورت قرص و محکم با من در انتخابات بودند  و همه حیثیت اجتماعی خودشان را برای من هزینه کرده بودند تا بتوانم مورد استقبال مردم قرار بگیرم؛ وقتی این زمزمه را شنیدند که قصد حضور ندارم با یک عتاب تندی برخورد کردند و گفتند که شما دیگر خودت نیستی و این گونه نباید تنها تصمیم بگیرید. نه تنها من بلکه همه کسانی که یک دور وارد مجلس می شوند و در عرصه نمایندگی قدم می زنند و بار مسئولیت را را به دوش می کشند دیگر فقط  متعلق به خودشان نیستند. من دوستان زیادی دارم که بدون چشمداشت و بدون انتظار حیثیت اجتماعی خود را برای ما هزینه کردند  و در کنار ما بودند و خودشان را دخیل در امور نمایندگی می دانند. با این حال هنوز این فرصت مشورت با دوستان برای من فراهم نشده است، ان شاء الله در یک ماه آینده با قاطعیت نظر خودم را اعلام می کنم.   یک مصاحبه ای از شما چند مدت گذشته منتشر شده بود که بعد از نمایندگی این دوره  می خواهم چوپان شوم.   این را در شورای اداری شهرستان هم اعلام کردم که این تیتر کمی شیطنت رسانه ای بود. در ایران رسانه های مختلفی کانال راه اندازی می کنند و خیلی ها پاسخگوی مطالب خودشان نیستند. امروز در کشور توسعه یافته وقتی مطلبی می نویسد باید پاسخگو باشد.در آن ماجرا بعد از خروج از صحن علنی مجلس یک خانمی نمی دانم از کدام سایت بود که از من پرسید می خواهید در دوره بعدی نماینده شوید که گفتم این سوال شما خیلی زود است؛ به هر صورت اصرار کرد  و من گفتم اینقدر کار در حوزه نمایندگی گسترده است  و مطالبات مردم به خصوص در سالهای اخیر زیاد است که وقتی یک نماینده نمی تواند مطالبات مردم را به صورت کامل برآورده کند گهگاه  چوپانی را به نمایندگی ترجیح می دهد. این لفظ کلام آن شیطنت رسانه ای را ایجاد کرد.   در میان افرادی که به دفتر شما مراجعه می کنند بیشترین درخواستی چه چیزی است؟ خوشبختانه تنها نماینده ای در گیلان هستم که دفتر من ملک شخصی خودم است. روزهای یکشنبه، سه شنبه و پنجشنبه دفتر من برای مراجعان عموم مردم باز است.روزهای پنجشنبه  به شخصه خودم در دفتر خودم حضور دارم  و جمعه ها نیز بندر کیاشهر هستم.خودم با مردم ملاقات می کنم و محدودیتی نیز در این رابطه نیست. بارها شده که روزی 150 تا 200 نفر را ملاقات کردم. امروز گیلان به دلیل اذیت و آزاری که در بخش اقتصاد و صنعتی و کشاورزی دارد در هر حوزه نظارتی و اجرایی مراجعه کنیم بخش معیشت و اشتغال عمده اولویت مراجعان است. دفتر من نیز مستنثی نیست. شاید یکی از مشکلاتی که در دفتر مواجه هستم همین بحث است.   یک نماینده خیلی نمی تواند به بحث اشتغال بپردازد، شما چه راهکارهایی برای آن در نظر می گیرید؟   بله فرمایش شما صحیح است. ولی ما به اندازه توان خودمان کار می کنیم. نماینده ای که در حوزه اجرا نیست  اشتغال هم دستش نیست ولی همین رایزنی ها با مدیران و بخش خصوصی را می توانیم ادامه دهیم تا حداقل ها را بتوانیم برای جوانان طالب کار فراهم کنیم.   اگر یکی بگوید من فلان مدرک دارم شما چه فرصت  شغلی برایش فراهم می کنید؟ ما امروز باید سطح توقعات خودمان را واقعی کنیم. در این زمینه شما رسانه ها نیز باید همکاری کنید. اینطور نیست که کسی با مدرک فوق دیپلم یا کارشناسی حتما" پشت میز بنشیند. ما موقعی اشتغال برای جامعه خودمان ایجاد می کنیم که این تابو را بشکنیم. در مسئله دوم از بخش خصوصی حمایت قاطعی داشته باشیم. من به دلیل سبقه ای که در بخش خصوصی دارم و به هر حال شکل گیری شخصیت اجتماعی من در بازار بوده و مرحوم پدرم یکی از تجار معروف شهرستان بود باور دارم که زیرپای بخش خصوصی باید فرش قرمز پهن کرد و دستشان را گرفت و بستر را برای آن ها فراهم کرد. این تعامل با بخش خصوصی بهترین راه حل ایجاد اشتغال است.دولت امروز به دلیل سیاست های کلان و اسناد بالادستی الزاما" باید کوچکتر شود و تفکر ما برای این که همه در یک فضای دولتی ایجاد اشتغال کنیم صحیح نیست. برای همین باید بستر بخش خصوصی را فراهم کنیم. امروز فضایی که مجلس و دولت فراهم کرده برای اشتغال در حوزه های روستایی و مشاغل خانگی و بوم گردی مناسب مردم گیلان است بسترهایی بوده که در شهرستان ما و استان توانستیم اثرگذار باشیم.   شما 21 مهر 93 در یک گفتگو با خبرگزاری کشوری گفته بودید که «گیلان جزء 3 استان فقیر است  و رتبه دوم بیکاری در کشور قابل قبول نیست» که حواشی زیادی را به دنبال داشت  و کسانی که با دولت قبل همکار بودند گفتند که دست کم رتبه بیکاری گیلان در کشور ششم است. می خواستیم بدانیم این منبع شما از کجا آمده بود که در عرض یک سال چنین تغییری کرد؟   یکی از خصوصیات من این است که حرف غیرکارشناسی نمی زنم. شفافیت یکی دیگر از خصوصیات من است که به آن افتخار می کنم.  به عنوان رئیس مجمع نمایندگان درجلسه شورای اداری استان با قاطعیت چنین حرفی را زدم و به آن هم باور داشتم.در دولت دهم سطح بیکاری استان ما بسیار بالا  بود. ما همان رتبه دوم یا سوم کشوری را داشتیم، فقر هم در همین حدودها بود. من این آمار را از زبان وزیر معین استان گیلان اعلام کردم. سرانه اقتصادی ما در زمان دلار نهصد تومانی 1200 دلار بود. یعنی کمتر از چهارصد هزار تومان می شد که به معنای فقر مطلق است. قطعا ما باید جزو استانهای فقیر کشور محسوب می شدیم. این امر مشهود بود. الان بخش خصوصی بیشتر فراهم شده و رشد اقتصادی بهتری گرفتیم  و دو سه پله رشد کردیم که این بر کسی پوشیده نیست. این حرف من بر اساس مستندات و آمار و با تحقیفات میدانی بود که با صراحت گفتم ،حالا نمی دانم چرا این حرف به مذاق بعضی ها خوش نیامد.   حالا در این پنج سال مدرک و سندی دال بر این که ارتقای سطح اقتصادی گیلان را شاهد هستیم نیز وجود دارد؟   من معمولا" با مراکز دانشگاهی و پژوهشی در ارتباط هستم. حال با توجه به سبقه  و نوع ارتباط ،جامعه استان  بنده را به  عنوان یک فرد دانشگاهی نیز می بینند.این آمار و ارقام بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس و مراکز دانشگاهی استان گیلان است .آمار و ارقام نشان می دهد در حوزه بیکاری نسبت به سال گذشته کاهش داشتیم.   رتبه اش معلوم است؟   رتبه دقیقی به من نداده اند اما فکر می کنم رتبه نهم یا دهم کشور را داریم. در حوزه فقر هم با توجه به سرمایه گذاری در حوزه مشاغل روستایی خانگی و کمی رونق گرفتن بخش کشاورزی ما شاهد کاهش آمار بودیم. در بخش کشاورزی ما زمانی دو الی سه برابر نیاز کشور واردات برنج  را شاهد بودیم،همین پیگیری های مجمع نمایندگان و حمایت های دولت و ستاد تنظیم بازار و دکتر نوبخت انجام داد توانستیم واردات برنج را تنظیم کنیم. در زمینه واردات بی رویه بادام زمینی هم اقدام کردیم. نیاز بادام زمینی در کشور ما سی هزار تن است که ده هزار تن در داخل کشور تولید و بیست هزار تن بدون تعرفه وارد کشور می شد. 95 درصد از این ده هزار تن در آستانه اشرفیه تولید می شود.نبود امکانات و تجهیزات روستایی برای بخش فرآوری باعث شده بود که نتوانیم رونق اقتصادی را در آن ایجاد کنیم و شاهد خام فروشی بودیم.  الان در همین آستانه به خصوص روستایی های که در زمینه تولید بادام زمینی فعال هستند  می بینید که در هر روستا حدود سی تا چهل مرکز فرآوری  و اشتغال روستایی بادام زمینی وجود دارد. مدتی پیش به همراه رئیس کمیته امداد  برای سرکشی از یک خانواده در نقره ده رفته بودیم که متوجه شدیم جوانی در آن روستا با فرآوری بادام زمینی حدود 30 اشتغال ایجاد کرده است.   ولی در حوزه صنعتی به طور مثال شهرک صنعتی آستانه اشرفیه را داریم که به یک متروکه بیشتر شباهت دارد این حرف درست است.به هر صورت به دلیل سیاست های غلطی که در زمینه واردات داشتیم یا تسهیل سیاست های صنعتی امروز باید بگویم کارخانه های صنعتی ما با حدود چهل پنجاه درصد ظرفیت کار می کنند. بسیاری از کارخانه ها در حال تعطیل شدن هستند. بله در صنعت این نمایان است که پویایی را به صورت نرمال نگه نداشتیم. ولی در بحث مشاغل خانگی و کشاورزی و صنایع تبدیلی با شهامت می گویم که در حوزه انتخابیه من بهتر است.   شما زمانی گفته بودید که آستانه اشرفیه باید چهارمین شهر مذهبی کشور باشد. امری که به دلیل عدم زیرساخت های لازم در ساختار  رسمی دیده نمی شود.  در این زمینه اقدامی شد که به صورت رسمی نیز چنین امری را شاهد باشیم؟ این بر کسی پوشیده نیست و به نظرم در افکار عمومی آستانه اشرفیه را به عنوان چهارمین شهر مذهبی می شناسند. حالا این که در ساختار فرهنگی دولت هم چنین مساله ای گنجانده شود که آستانه را به عنوان چهارمین شهر مذهبی ببینند دارای فراز و فرودهای اداری است و نتوانستیم به صورت رسمی آن را قلمداد کنیم. تا حدودی موانع برطرف شده است. خود دولت و وزارت ارشاد نیز پذیرفته اند ولی هوز در سیکلهای اداری مانده است.   چه موانعی باقی مانده است؟ بعضی شهرهای مثلا شیراز و یا شهر ری طالب هستند  که کمی روند کارایی ما را کند کرده است.ولی در افکار عمومی کشور تقریبا به عنوان چهارمین و پنجمین شهر مذهبی ایران می شناسند. این هم تعارف نیست؛روزهای پنجشنبه و جمعه زائرین ما حدود نود درصدش از اطراف استان است.   فکر نمی کنید بحث عدم ساماندهی مناسب طرح حرم مشکلات را برای ارتقای گردشگری سخت کرده است؟   به هر حال ما یک پروژه طرح حرم را داریم که مورد توجه افکار عمومی است و یک خیابان کمربندی ما به خود حرم منتهی می شود. دولت نمی تواند یک ساختار مالی را برای آن تعریف کند. هرچند من در دوره گذشته مجلس تفاهمنامه ای را امضاء کردم که درصدی از اعتبار آن توسط استانداری و شهرداری و وزارت راه و شهرسازی پرداخت شود. به هر صورت گام اول برداشته شد و حدود 300 متر از مسیر آزادسازی شد. این که در فضای شهری این هماهنگی را نداشتیم با قاطعیت اعلام می کنم.ما باید بستر را برای بخش خصوصی فراهم کنیم. طرح حرم دو مقوله جدا است. یکی اطراف و اکناف خود حرم و دیگری خیابان منتهی به آن! خوشبختانه با تغییر و تحولاتی که در هیئت امنای حرم شده است و دوستان کارآمدی آمده اند ساختار خوبی تهیه شد و کمتر از یک سال بیش از ده سال پیشرفت داریم. بسیاری از بافت فرسوده را ما تخریب کردیم و شفافیت در درآمد خود حرم حاکم شد. قبلا سه الی چهار مجموعه در این طرح دخل و تصرف داشتند که شامل اوقاف، خود مجموعه حرم، شرکت درفک از استانداری بودند که ما گفتیم مشخص کنیم این طرح حرم سرش بر بالین چه کسی است.دو مجموعه اوقاف و استانداری آمدند و گفتند که ما با هیئت امنا همراه هستیم و شهرداری هم در قالب شرکت می تواند دخیل باشد. این فضاها تلطیف شد و موانع اداری را برداشتیم . حالا حدود شش ماه پیشرفت نیز به همین دلیل است. شرکت سنگرسازان کوثر قم نیز طرح توسعه حرم حضرت معصومه در قم را نیز داشتند حالا در طرح مشارکت کردند و شروع به خرید بافت فرسوده کردند.حدود دو هفته پیش ما معاون وزیر راه و شهرسازی را دعوت کردیم  که یک مقدار ایرادات فنی به طرح گرفت که اساسی و درست بود.دوستان در هیئت امنا و شهرداری تقبل کردند که این ایرادات را بازسازی کنند تا از محل بافت فرسوده منابعی برای آزادسازی  یک کیلومتر کمربندی تامین کنیم. من فضای خوبی را میبینم و فکر میکنم در دو سه ماه آینده حداقل این آزادسازی اطراف حرم برای مردم نمایان شود.   برسیم به سوالات سیاسی، شما بین سالهای 90تا 94 از چهره های نزدیک به اصولگرا بودید ولی در انتخابات سال 94 در جریان کاندیداهای لیست امید قرار گرفتید و وارد مجلس شدید. آیا این تغییر پایگاه به دلیل تغییر چهره ها در جریان اصولگرایی حوزه انتخابیه تان شکل گرفت؟   اول من این را اصلاح کنم که هیچ وقت در یک جبهه جناح بندی  سیاسی قرار نگرفتم. الان هم همین تفکر بنده است.   ولی همان زمان گفته بودید که به جریان اصولگرایی نزدیک تر هستید. من یادم است که گفتم تعبیر مقام معظم را دارم که من یک اصولگرای اصلاح طلب هستم. یعنی هردو در ذات من است. این تفکر در دوران دانشجویی و حتی دوران دفاع مقدس من بود که به عنوان یک رزمنده حضور داشتم. من باورم این است که نمی توانیم بگوییم یک خانه آباد است و یا خانه ویران! مصداق تفکرات سیاسی من همان جمله معروف حضرت امیر است که به آن عشق می ورزم. حضرت می فرماید «الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ» باور دارم افراط و تفریط در هر دو جریان سیاسی است و همین ها هزینه های گران سنگی را به نظام جمهوری اسلامی وارد کرده است. بنده در آن دوره نیز به عنوان نگاه مستقل وارد شدم و تفکرات من به جریان اصولگرایی نیز متمایل بود. الان هم بر همین منوال است.در دوره دهم من از معدود افرادی بودم که هم جریان اصولگرایی اسم من را در لیست خودش گذاشت و هم جریان اصلاح طلبی! در مجلس دهم هم بر اساس همان نگاه مجلس نهم تفکرات خودم را پیش بردم و امروز نیز بر همین باورم. در مجلس دهم ما تفکر مستقل تری به نام فراکسیون مستقلان ولایی ایجاد کردیم  که مسیر و موضع گیریهایش مشخص است. این که بگوئیم ما پرچم اصلاح طلبی را بلند کردیم یا پرچم اصولگرایی این گونه نیست.ما باید از همه ظرفیت ها استفاده کنیم. تفکرات من بر اساس تفکر مشخص« رهبری، قانون اساسی ، ارزش ها و عهد و پیمان با شهدای انقلاب و دفاع مقدس» است. این ها خط قرمزهای من بودند که هنوز نیز به آن پایبندم.   به هر صورت حمایت لیست امید تاثیرگذار در پیروزی شما بود؟   جریانات سیاسی در حوزه های انتخابیه کوچک خیلی دخل و تصرف ندارند. ما با هر دو طرف دوست و شفیق هستیم. خیلی این جریانات نقش ندارند که بگوییم مردم به پرچم اصولگرایی یا اصلاح طلبی رای می دهند. ممکن است در کلانشهرها مثل تهران یا رشت نقش داشته باشند ولی من خوشحالم با هر دو جریان سیاسی مراوده داریم و از آن ها مشورت نیز می گیریم.در ستاد انتخاباتی من دوره گذشته انتخابات هم دوستان آقای احمدی نژاد بودند و هم آقای کروبی و خاتمی و روحانی! این ها رُل بازی می کنند ولی رُل اساسی را ایفا نمی کنند.   این که شما هم به عنوان کاندیدای اصولگرا و هم اصلاح طلب بودید تناقض ایجاد نمی کرد؟   به هر صورت ما هنوز مرزها را مشخص نکردیم.آرزوی من این است که روزی در جمهوری اسلامی احزاب را نهادینه کنیم. خیلی هم در این رابطه سعی کردیم. البته با تکثرگرایی که باعث شود هرکس با مادرو پدرش قهر کند یک حزبی تشکیل دهد مخالف هستم. ولی باید شالوده احزب را در کشور راه بیندازیم که این خوب است. خوب است که مردم به اهداف و برنامه ها وسیاست های حزب رای دهند و این باعث می شود هزینه های اجتماعی و سیاسی  و حتی مالی  یک کاندیدا نیز کم شود و احزاب برنامه محور عمل کنند.   حالا اگر توسعه سیاسی و پررنگ شدن نقش احزاب صورت بگیرد خودتان را به کدام جریان نزدیکتر می دانید؟   آن موقع باید برنامه های عملیاتی  آن را مطالعه و بررسی کنیم. من یک فرد واقع بین هستم و بر اساس چارچوبها و خط قرمزهایی که برای خودم دارم عمل می کنم و خیلی نیز علاقه مند نیستم که  زیرعلم این حزب  یا آن حزب سینه بزنم. کما اینکه در حوزه های انتخابیه کوچک خیلی نمی توان مردم را  دعوت کرد تا در این فضا گام بردارند.   از آن جا که گفته می شود لیست امید در انتخابات آتی آن اقبال دوره گذشته را نداشته باشد پس در مورد مدل انتخاباتی شما خیلی تاثیرگذار نیست.   من دوره گذشته نیز  نه برای  جریان اصولگرایی و نه اصلاح طلبی برای گذاشتن اسم بنده مخالفت نکردم. دوستان به این نتیجه رسیدند که نام من را بگذارند. این دوره نیز همین گونه است.   ارتباط فامیلی شما با آیت الله قربانی نماینده سابق ولی فقیه در استان در انتخاب شما موثر بود؟   شما هرچقدر از لحاظ حاشیه ها و اطراف و این و آن  بخواهید بزرگ شوید برای شما فرصت نیست. شاید در کلان کشور فرصت باشد ولی در انتخابات بیشتر یک آسیب است. من یادم است بسیاری از رقبا می خواستند من را متهم کنند می گفتند ایشان منتسب به آیت الله قربانی هست. ولی ایشان یک شخصیت ملی هستند. من افتخار می کنم در تمام عرصه های چهل ساله انقلاب نقشی داشتم. حتی زمانی که نوجوان بودم به عنوان رزمنده 57 ماه در جنگ بودم. بعد هم در بهترین دانشگاه کشور تحصیل کردم. در آن زمان هم نگاه سیاسی داشتم و یک دانشجو فعال سیاسی بودم. بعد از آن سالها طبابت صادقانه داشتم  و یکی از رویکردهای مردم به بنده فارغ از پشتوانه خانوادگی که سرجای خود، این بود که ما را به عنوان یک پزشکی می شناختند که احساسات آن ها را درک می کردم.  به هر صورت ما یک سبقه خانوادگی در آستانه داریم. مرحوم پدرم به عنوان یکی از بازاریان خوشنام شهرستان بود. حالا هم بهترین مدرسه شهرستان که توسط پدرم ساخته شد به نام برادر شهیدم نامگذاری شده است. این ها همه امتیازاتی برای من بود.   حالا درست است  می فرمائید  این انتساب فامیلی در انتخابات  بیشتر تهدید بود، ولی به هر صورت ایشان در گذشته نماینده آستانه در دوره دوم مجلس نیز بودند. حالا این پیشتوانه این فرصت را برای بهتر شناختن شما نسبت به دیگران فراهم نکرد؟   به هر حال ما در آستانه زندکی می کنیم. من از معدود نمایندگانی هستم که خانواده خودم در همین شهر زندگی می کنند. حتی یک هفته نیز برای مهاجرت به تهران نرفته اند. این به دلیل وابستگی من است. البته  نام قربانی برای من یک پشتوانه ایجاد کرده است  و به آن افتخار می کنم، چون سابقه  و اصل و  نسب ما مشخص است و این یک فرصت است.   بعد از تغییر ایشان  درفضای کاری شما دگرگونی ایجاد شده است؟   من چنین چیزی احساس نمی کنم. شخص ایشان به دلیل کهولت سن استعفای خود را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کردند و خودشان هم از این بابت خوشحال هستند.  من باتوجه به رویکردی که شخص ایشان  و مقام معظم رهبری برای جوانان دارند معتقدم نبود ایشان در راس نمایندگی ولی فقیه در استان نقشی در انتخاب من ندارد.   آیا فکر می کنید در انتخابات آتی ردصلاحیت شوید؟   (خنده) من در این زمینه فکر نمی کنم مسئله داشته باشم که ردصلاحیت شوم.   قبل از انتخابات گذشته آقا محمدعلی رمضانی دستک یکی از رقبای اصلی شما گفته بودند که بهتر است شما به دلیل عدم سیاسی بودن  شغل اصلیتان برگردید. نظرشما در این رابطه با این ادعا چیست و آیا ایشان را هنوز رقیب می دانید؟   حالا در عرصه انتخابات بعضی از دوستان وارد فضای بداخلاقی می شوند. من خدا را شاکرم هرگز وارد این فضا نمی شوم. مجلس ما مجلس تخصصی است. من آن زمان که ایشان این حرف را زده بودند حتی در مقام پاسخگویی نیز بر نیامدم. حالا خود ایشان که تحصیلاتشان در مقطع تاریخ است. اگر این گونه بخواهیم بسنجیم باید یک کمیسیون تخصصی تاریخ هم اضافه کنند. امروز سلامت جامعه رکن اساسی در جامعه ما است. از پیامبر اسلام نقل می شود که «نعمتان مجهولتان الصّحة و الامان» یعنی سلامت را بر امنیت ترجیح دادند. امروز به ضرس قاطع می گویم که تقریبا همه نمایندگان مجلس معتقدند که یکی از تخصصی ترین کمیسیون های مجلس کمیسیون بهداشت و درمان است و بنده افتخار این را دارم  که دو دوره مجلس به عنوان هیئت رئیسه این کمیسیون حضور داشته باشم. افتخاراتی که این کمیسیون برای نظام آورد بحث تغییر و تحول سلامت است. همین اختصاص یک درصد سم ارزش افزوده به حوزه سلامت یا ده درصد یارانه برای حوزه سلامت را داشتیم یا طرح بیمه کارگران ساختمانی  و قانون جامعه معلولین که از افتخارات بنده است. اینکه  امروز سیزده میلیون نفر دارای بیمه سلامت هستند  و تخت های بیمارستانی را به صدهزار رساندیم از افتخارات همین کمیسیون است که در این زمان کوتاه 25 هزار تخت اضافه کرد.  شما متخصصین ما را در استان های محروم  می بینید. ما 58 دانشکده پزشکی داریم. نمی دانم با کارشناسی تاریخ چه میتوانیم انجام دهیم؟ دوستان در عرصه انتخابات وارد عرصه بداخلاقی ها می شوند.من تمایلم این نیست. من باورم این است که اگر بتوانیم بخش سلامت به طور احسن ساماندهی کنیم که به همان جمله مقام معظم رهبری برسیم که بیمار باداشتن دفترچه جزء بیماری دغدغه دیگری نداشته باشد  ما 50 درصد مشکلات  را حل کردیم.   بحث تخصص سیاسی را نه تنها ایشان بلکه دیگر رقبایتان هم مطرح می کردند. مثلا خانم احمدی  نفر دوم انتخابات آستانه در همان مناظره های معروف مسجد جامع در شب های انتخابات بر این نکته تاکید داشتند که بهتر است در مجلس هرکس به خاطر تخصصش ورود کند. چرا فکر می کنید روی همین مساله فوکوس می کنند. شما را فرد سیاسی نمی دانند؟   سبقه سیاسی من از بسیاری عزیزانی که این ادعا را مطرح می کنند خیلی بیشتر است. من روز اولی که وارد دانشگاه شهید بهشتی شدم ترم یک مسئول بسیج  دانشکده پزشکی بودم.  ترم سوم  هم مسئول انجمن اسلامی خود دانشگاه شهید بهشتی  شدم. شما هیچ دانشگاهی پیدا نمی کنید که مسئولیت انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی یک نفر باشد و بنده در آن دوران هم مسئول بسیج دانشجویی دانشکده و هم مسئول انجمن اسلامی دانشگاه شدم. سابقه حضور من در جبهه و جنگ  بینش عمیق ما را نشان می دهد . من داوطلبانه حضور پیدا کردم باتوجه به این که در خانواده متمول مالی زندگی می کردم. یادم است وقتی مراسم هفتم برادر شهیدم بود که زمان شهادت به عنوان معاون من فعالیت می کرد، آقای قرائتی برای مراسم ایشان سخنرانی کردند و مرحوم احسانبخش نیز حضور داشتند. جمله آقای قرائتی یادم است که گفته بودند خوشحالم افرادی که زندگی متمولی دارند، بچه هایشان در جبهه و جنگ هستند.ما آن زمان سه برادر بودیم که در جبهه ها حضور داشتیم. این ها سابقه بنده است. دوستانی که لباس سبز پاسداری دارند بگویند یک دهم ما را در زمان جنگ بودند؟ ما در بهترین دانشگاه تحصیل کردیم، سبقه سیاسیشان از ما بیشتر است؟ در زمان طبابت هم همین گونه بود. بنده 57 ماه در جنگ حضور داشتم، سی درصد جانبازی دارم و برادر شهید هستم  و یک روز کار دولتی نکردم. همه بسترهای دولتی برای من مهیا بود ولی ترجیح دادم در مطبم خدمت کنم. ولی زمانی که طبابت می کردم رکن اساسی اثرگذار شهر بودم. به جرئت می گویم در انتخاب شورا و نماینده نقش اساسی داشتیم. حتی در انتخاب مدیران مثل فرمانداران و بخشداران نقش داشتیم. همین آقایانی که همان اوایل دولت احمدی نژاد  بر مسند فرمانداری نشستند شاید نقش اساسی را ما داشتیم. با این نقش اساسی بود که در انتخابات دوره هشتم حضور پیدا کردید؟   حالا دوره هشتم را بیان کردید من یک خاطره ای بگویم. اصلا" تمایلی برای حضور در انتخابات نداشتم. دو روز از ثبت نام کاندیداها گذشته بود که دوستان خوب من در شهرستان به مطبم آمدند که ما طی جلسه ای تصمیم گرفتیم شما وارد انتخابات شوید. من گفتم ـاصلا" چنین چیزی امکان ندارد من اگر قرار بود ورود کنم باید زودتر از این ها اقدام می کردیم. این گونه که نمی شود». به هر حال با شرایط خاصی ما را قانع کردند که در انتخابات ثبت نام کنیم و در بین 23 کاندیدا با کمترین هزینه و کار انتخاباتی ما نفر اول شدیم و انتخابات به مرحله دوم رفت. در این مرحله من به دوستانم گفتم که اجازه دهید من انصراف خودم را اعلام کنم. هیچ تمایلی برای رقابت دور دوم ندارم. ما هیچ کار انتخاباتی نکردیم و به خود مردم واگذار کردیم.در آن زمان  زیاد عرق حضور در انتخابات در من نبود و  به اصرار دوستان وارد شده بودم.   این بحث طبابت دندان پرشکی هم از دیگر نقدها بود که در اینجا هم کار خدماتی عمومی نمی کنید که شما را متمایز کند.   این هم از دیگر شیطنت ها است. این را باید از مردم آستانه اشرفیه  و کیاشهر و به خصوص روستاییان عزیز بپرسید که دکتر قربانی چگونه ارائه خدمت می کرد.   هنوز هم کار دندان پزشکی می کنید؟   خیلی نادر   شما اخیرا مصاحبه ای داشتید در مورد خطای پزشکی که در چند سال اخیر بحث های خیلی زیادی در این رابطه شده است و معمولا" با واکنش تقریبا تند جامعه پزشکی هم همراه است. فکر می کنید در این رابطه باید چه واکنشی صورت بگیرد؟     در اجرای طرح تحول سلامت آن چه ما را آزار می داد همین بحث زیرمیزی ها بود که بنده طراح  قضیه حذف زیرمیزی ها بودم. چاره کار را واقعی کردن تعرفه ها دیدیم. آقای هاشمی وزیر بهداشت وقت  خیلی همراهی کرد. ما با جدیت هم کمیسیون بهداشت و هم معاونت درمان توانستیم دانشگاه های علوم پزشکی را درگیر این موضوع کنیم که با تعریف سامانه تقریبا" این بحث را از بین بردیم و به هر حال ممکن است واکنش جامعه پزشکی را در بر داشته باشد.   در بحث مالیات پزشکی که به تازگی  مطرح شده است بنده با وجود این که باور دارم به هر حال کار خوبی است و همه مشاغل باید مالیات خود را بپردازند و جامعه پزشکی هم سرآمد قانونمنداری هستند ولی من از این رویه گله مند هستم که  نباید جامعه پزشکی را از مشاغل دیگری منفک کنیم، بعد هم چماق را بر سر آن ها بزنیم. بایدسازو کار آن را بر اساس قانون مشخص کنیم. سازمان امور مالیاتی باید بنشیند و با سازمان های مربوطه قانون را تعریف کند. در مورد کارت خوان هم قانون داریم که همه مشاغل صندوق مربوطه را بگذارند و این غوغاسالاری در رسانه ها از جمله صداوسیما که پزشک ما کارت خوان نمیگذارد صحیح نیست. اول این که کارت خوان مصداق دریافت  مالیات نیست، دوم این که کارت خوان برای رفاه عمومی مراجعان خوب است. در زمینه خطای پزشکی هم تعارف نداریم. هرکس باید در چارچوب گام بردارد و خطای پزشکی هم  این گونه  نیست که پزشک هرکاری خواست انجام دهد و پاسخگوی خطاهای خودش نباشد. دقیقا قوانین نظام پزشکی ما مشخص کرده و هر کس باید پاسخگوی خطاهای خودش باشد.من نسبت به قوانین نظام پزشکی اشرافیت دارم. چون من ریاست هیئت عالی بر نظام پزشکی کل کشور را برعهده دارم و به هر حال آن چیزی که هست باید حقوق عامه مردم را در نظر گرفت و همین طور از جماعت پزشکی هم حمایت کرد.     در مورد کارت خوان شما گفتید که در مورد کارت خوان باید سازوکار آن فراهم باشد. ولی مشاهده می کنیم که سازوکار فراهم بود و سایتش را راه اندازی کرده بودند ولی بازهم حدود هشتاد درصد پزشکان ثبت نام نکردند و بسیاری نیز اقدامی به این کار کردند تا جایی که مسئولان امور مالیاتی تهدید کردند که در این رابطه مجازاتی را در نظر می گیرند. وقتی این سازو  کار فراهم شده و جریمه ها هم مشخص است این مقاومت به چه دلیل است؟   وقتی نظام پزشکی این نامه را نوشتند بنده مخالفت کردم چون نیازی به نامه نبود. ولی این فرار رو به  جلوی امور مالیاتی را نمی پذیرم. در مورد دریافت مالیات، چارچوب مشخص است. هر شغلی باید این پایانه صندوق را نصب کند. این هم ناچاری است و پزشکان نیز مستنثی نیستند. ولی این بی حرمتی به جامعه پزشکی بدون شک مقاومتی ایجاد می کند. یک خطای تقریبا"مشخصی را مجلس در بودجه 98 انجام داده است و روی مشاغل پزشکی انگشت گذاشته که علی الحساب ده درصد را به صورت مالیات بپردازند. پزشک ضریب«کا» ما یک پزشک متخصصی که در بیمارستان های کشور خدمت می کند حقوقش کمتر از سه میلیون است. آنچه عایدات نصیبش می کند همان طرح کارانه است که ممکن است به چند میلیون برسد. خیلی از پزشکان کارانه خود را دریافت نکردند. شما می توانید به پزشک بگویید پولی که دریافت نکردید را به عنوان مالیات بپردازید؟ این را می گویم که سازمان امور مالیاتی باید سازو کار آن را با سازمان نظام پزشکی بنشیند و درست کند.   در مورد کارت خوان من مقاومتی نمیبینم. آن سامانه بانک مرکزی است که خیلی در آن خلل و فرج ها ایجاد شد.چون مشاهده می کنیم خیلی از کدها به سامانه نمی خورد، چون باید به بانک مرکزی و نظام پزشکی و مطب  لینک شود، این است که مشخص است زیرساخت فراهم نشده است. ما باید این زیرساخت را فراهم کنیم، اینگونه برخورد کردن با قشر فرهیخته ای  که خودش قانونمدار است به نظرم اصلا درست نیست.   فکر نمی کنید بعضی اتفاقات و حواشی اخیر مردم را نسبت به عملکرد جامعه پزشکی معترض کرده است؟ اتفاقاتی که برای عباس کیارستمی افتاد و یا بعضی از شخصیت های سیاسی  و همین گونه مسائلی که در بعضی بیمارستان ها افتاد در شبکه های اجتماعی موردتوجه قرار می گرفت و معمولا نیز توسط پزشکان و مدیران بهداشت و درمان کتمان می شد. خطا در هر شغلی محتمل است. جامعه پزشکی هم بر اساس آمار رسمی کشورهای توسعه یافته حدود 5درصد خطا دارند. این هم طبیعی است. قانونگذار آمده است این مسائل را با قاطعیت دیده است و شرایط توبیخ و جرایم را مشخص کرده است. ما برای اقناع افکار عمومی فکر می کنیم باید در چارچوب قانون عمل کنیم. نه این که بیاییم مقابل آن ها بایستیم. جامعه پزشکی جامعه خدمتگزاری است. خدماتشان در دوره دفاع مقدس مشهود است. حالا ممکن است درصد معدودی چهارتا خطا هم بکنند، ولی نباید اینگونه با آن ها برخورد شود. به هر صورت معتقدم در صورت تخلف با قاطعیت برخورد شود که به این قشر آسیب نزند. فکر نمی کنید این مقاومت در برابر کارتخوان به این انشقاق آسیب می زند؟ این مقاومت در برابر مسئله کارتخوان هم به نظرم وجهه ای نداشت و گفتم آن نامه نیز اشتباه بود.   شما در سالهای اخیر در حوزه انتقاد از  مراکز درمانی گیلان انتقاداتی را مطرح کردید، یک بار هم در تیر 96 گفتید که مراکز درمانی گیلان به صورت جزیره ای عمل می کنند. به طور کلی عملکرد علوم پزشکی گیلان در طول این سالهای نمایندگی را چگونه ارزیابی می کنید؟   من به جهت جایگاه حقوقی که دارم یک استان کشور را بازدید می کنم و همراهان من شخص وزیر بهداشت و معاونانش هستند. چند نفر از اعضای کمیسیون بهداشت و مدیران درمانی و بیمه سلامت نیز هستند. در پایان نیز جمع بندی با مدیران هر استان انجام می شود. به ضرس قاطع می گویم ما از طرح تحول سلامت در استانمان بهره ای نبردیم. من استان ها را میبینم. من حدود شش ماه یپش دو معاون وزیر را به استان گیلان دعوت کردم که بازدیدی از مراکز استان داشتند و هم در جلسه کمیسیون بهداشت مجلس و هم کمیسیون بهداشت و درمان وزارتخانه گفتم که استان گیلان از این طرح تحول بهره ای نبرده است و حتی از استان سیستان و بلوچستان هم عقب تر است. ما فضای علوم پزشکی گیلان را به سمت غیرحرفه ای و سیاسی پیش بردیم. دوستانی که در عرصه مدیریت بودند رفقای سی ساله خودم بودند و بارها خدمتشان گفتم که خودتان را مشغول در استان نکنید و به سمت کشور برای گرفتن منابع بروید. متاسفانه به جهت مشغله دوستان مدیر ما در بخش خصوصی این اراده در بخش دولتی کمرنگ شد و برای همین گیلان کمی عقب ماند. البته فشار بعضی سکان های قدرت نیز در این مسئله دخیل بود. این ها باعث شده ما منابع را به صورت کارشناسی توزیع نکنیم. مثلا" در شهری که از نظر سطح بندی اجازه تاسیس بیمارستان نمی دهند ما بیمارستان تاسیس کردیم که این بیمارستان حالا صد در صد تعطیل است. این نشان می دهد برای خوشایند بعضی ها فقط بیمارستان زدیم و منابع درمان را هدر دادیم. در همین شهر رشت ده بیمارستان داریم که هرکدام تک تخصصی هستند. ما بیمارستان جنرال عمومی که همه مراکز را تحت پوشش خود  قرار دهد نداریم. سال 94 مجموعه وزارت بهداشت حدود 15 بیمارستان عمومی را برای کشور مجوز داد ولی نام گیلان نبود. شما لیست آن بیمارستان ها را ببینید شانزدهمین بیمارستان هزار تختخوابی برای استان گیلان شد. با فشار شخص بنده و رفاقتی که با وزیر وقت داشتیم توانستیم این کار را بکنیم. ولی متاسفانه یک گام اساسی برای این زمینه برنداشتیم. درست است که هزینه سنگینی برای دولت برای ساخت چنین بیمارستانی وجود دارد و  توان هزینه آن را ندارد، ولی باید دانشگاه بیاید و به صورت تهاتر یا بخش خصوصی و جذب سرمایه گذار خارجی آن را نهادینه کند. من پیشنهاد دادم که به صورت فروش اموال سرمایه های دانشگاه بهتر است که یک ده آباد داشته باشد تا ده ویران! متاسفانه این اراده در دانشگاه علوم پزشکی من ندیدم. ما تلاشمان این است که این را نهادینه کنیم.  این گله مندی ما بود و شاید به مذاق بعضی ها خوش نیامد و من وامدار هیچ رییس دانشگاهی نیستمT کما اینکه وامدار هیچ وزیری هم نیستم. نقدهای من دلسوزانه برای رفاه مردم گیلان بود. چون استان های دیگر را می دیدم. انتقادات من به همین خاطر بود.   در برکناری آقای یوسف زاده نقش داشتید؟   اجازه دهید نام نبرم. همه همکاران اساتید و دوستان ما  هستند .من با شخص خاصی مشکل ندارم. اگر کم کاری هم بود با قاطعیت تذکر می دادم. شاید من تنها نماینده ای باشم که با وجود اینکه نقش خاصی در حوزه تخصصی خودم دارم کمترین امکانات را برای حوزه انتخابیه خودم گرفتم، چون نگاه من نگاه ملی و تخصصی است. نه این که مثلا" برای چند رای فضای این چنینی داشته باشیم.   حالا در همین بحث دخالت در انتصابات شاهد تغییر فرمانداران آستانه اشرفیه در آستانه انتخابات هستیم. در دوره گذشته که چنین تغییر و تحولی صورت گرفت و شما در خطبه های پیش از نماز جمعه با تمجید از فرماندار وقت دخالت خودتان را تکذیب کردید.ولی شایعات همچنان مطرح بود. این دوره هم شاهد آن هستیم که بحث تغییر فرماندار به گوش می رسد و خود شما نیز انتقاداتی نسبت به عملکرد فرماندار در جلسه شورای اداری شهرستان مطرح کردید. من بازهم با شفافیت عرض می کنم که در عزل و نصب مدیران کمترین نقش را در حوزه انتخابیه و استان دارم. باور دارم که باید یک فضایی بین قوه مقننه و مجریه باشد.مدیری هم که منتسب به من باشد قطعا" مدیر کارآمدی نیست و این را شک ندارم. این مدیر فقط باید بیاید ساز من را بزند و تمام تفکرات و کارهای آن حوزه قطعا" به زمین می ماند. من این را تجربه کردم و می بینم. مدیران چون منتسب به من نیستند من انتقادات صریح تری دارم. مشخصا"چون فرماندار را نام بردید،  من توضیح دهم. عمر فرمانداران ما در استان کمتر از سه سال است.ولی فرماندار ما بالغ بر چهارسال در حال فعالیت است. در همین لاهیجان کمتر از سه سال ، چهار فرماندار عوض کردند. بنده با تعامل با فرماندار کار کردم. ولی اگر جایی انتقادی دارم انتقاد به حق و به جایی است. باید این تذکرات داده شود. ما انتقاداتمان این است که آقایان مدیر اجرایی وظیفه شما عکس گرفتن و نشستن در جلسات نیست. وظیفه شما پیگیری مطالبات مردم است. نه اینکه همه کارهای اجرایی را نماینده پیگیری کند. وقتی بسیاری از مراجعان به دفتر ما مراجعه می کنند نشان می دهد کار اجرا می لنگد. با این حال من هیچ دخالتی ندارم. همان آقای اسماعیلی نیز که تغییر پیدا کرد حالا هم یکی از بهترین دوستان من است،استاندار وقت گفتند که می خواهیم تغییر و تحولی صورت بگیرد و من گفتم اگر شما تشخیص می دهید ما حرفی نداریم.الان هم بر همین باور هستم. شاید خود آقای دکتر سالاری اولین فرمانداری که می خواست تغییر دهد همین فرماندار آستانه بود ولی گزینه هایی که معرفی کرد باب میل ما نبود.در بین چند گزینه ای که معرفی می کنند معمولا" از بین خیرالموجودین یک نفر را پیشنهاد می دهیم. برای تغییر فرمانداری هم دوسه بار گزینه معرفی کردند که یا مشکل داشتند یا باب میل ما نبودند. فضای شهرستان ما هم کمی متفاوت است. این همه خون دل خوردیم و با همه کمبودها و فراز و فرودها آرام نگه داشتیم.هرگز اجازه ندادم که وارد فضاهای حاشیه ای و سیاسی شویم. خودمان به هر حال با امام جمعه و فرماندار و شورای تامین سعی کردیم مشکلات را حل کردیم.   شاید واقعیj این باشد که تغییرات تصادفا صورت می گیرد. ولی وقتی به مصاحبه ها و بخار نگاه می کنیم متوجه انتقاداتی می شویم که از هم دیگر می شود. به طور مثال در سال 93 زوابط عمومی فرمانداری جوابیه 7 بندی پاسخ انتقادات شما را تحت عنوان «نگاه حمایتی یا نظارتی» داده بود و همین طور امسال در مرداد ماه هم شما انتقاداتی نسبت به بعضی حرمت شکنی ها داشتید که در واقع پاسخی بود در مورد شائبه موضوعاتی تحت عنوان «شب گردی» ها! این طور به نظر می آید که یک اتفاقی می افتد و بعد انتقادات بالا می گیرد و تغییر و تحولات صورت می گیرد.   من خیلی وقت خودم را برای فضای مجازی نمی گذارم. البته به فضای مجازی و رسانه ای اعتقاد دارم و معتقدم که رسانه ها رکن چهارم دموکراسی هستند ، ولی خیلی وقتم را برای فضای مجازی نمی گذارم، چون مجبورم آن موقع وقت بیشتر خودم را صرف همین موضع کنم. ولی دوستانی دارم نقدهایی که نسبت به بنده می شود را رصد می کنند و برای اصلاح خودم می فرستند. مسئله دوم هم این است که من نماینده مردم هستم و موظف هستم مشکلات را پیگیری کنم. این یک واقعیت است.حالا بی تجربگی هایی فرماندار ما انجام داد و آن هم باور دارم که مصداقش بنده نبود. اگر با من نیز بود که باید در پختگی ایشان شک کرد. من آن نقد ایشان را به خودم نمی بینم و فکر نمی کنم به من بود. من کارهای خوب مسئولین را حمایت کردم. کارهای قابل نقد را نیز به خودشان و مدیر استانیشان تذکر دادم. ولی این تغییر و تحولات تصمیم گیری هایی است که مدیران ارشد می گیرند.   در بحث عدم بررسی استعفای رئیس شورای شهر آستانه بازهم نام شما به صورت غیرمستقیم مطرح شد. وقتی دو نفر از اعضای شورا حاضر نشدند که در جلسه بررسی استعفا حضور داشته باشند آقای نجفی که قصد استعفا برای حضور در انتخابات مجلس را داشت  صحبت ها از فشار سیاسی برای عدم حضور آن ها را بیان کرد. در این زمینه واکنش شما چه چیزی بود؟ این مطلب را هم در شورای اداری با قاطعیت اعلام کردم. تا به امروز رصد نکردم که چه کسانی در انتخابات حضور دارند. باورم این است که من وظیفه ام را انجام دهم. مردم هم چک سفید امضا به کسی ندادند. من دو دوره نماینده بودم و اگر عملکرد من مطلوب یا غیرمطلوب باشد مردم تصمیم خواهند گرفت. من به دوستان گفتم که هرکس در انتخابات بخواهد بیاید و تنور انتخابات را گرم کند شما استقبال کنید.وقتی زمزمه یکی از اعضای شورای شهر آستانه برای ورود به انتخابات بود، بنده جلسه شورای تامین تشکیل دادم. زمزمه این بود که بعضی از دوستان شورا نمی خواهند جلسه را تشکیل دهند و می خواهند آن را از اکثریت بیندازند. من در آن جلسه از همه اعضای شورای تامین درخواست کردم که شما کمک کنید این واقعه اتفاق بیفتد و همین عضو شورا در انتخابات شرکت کند. حالا به هر صورت بعضی بداخلاقی ها و برچسپ های سیاسی خواست خودشان است که من تمایلی ندارم که وارد آن شوم. دیدیم که در فضاهای مجازی این گونه مطرح کردند که دکتر قربانی باعث شد که این کار صورت نگیرد و بعضی شب نشینی ها را انجام داده است. وقتی من این چنین شفاف هستم  یک نفر از اعضای شورای شهر بیاید بگوید دکتر قربانی یک تلفن به من زد که در جلسه شرکت بکنید یا نکنید، بنده بر این باور نیستم. من برای همین عزیزی که می خواست در انتخابات مجلس شرکت کنم، بیشترین خدمت را در زمان ورودش به انتخابات شورا و تایید صلاحیتش حتی در زمانی که بنا به دلایلی به زندان رفتند انجام دادم و با صحبت با دستگاه های امنیتی و نظارتی و حتی قوه قضائیه درباره تسهیل  در پرونده اش کمک کردم.     الان باتوجه به این توضیحات از شما گلایه دارند؟   آن را دیگر نمی دانم. باید از خودشان بپرسید.   در سالهای اخیر سازمان محیط زیست را به سیاسی کاری و بی توجهی متهم کرده بودید. می خواستیم بدانیم خروجی این انتقادات به جایی رسید؟   متاسفانه محیط زیست برای استان گیلان هیچ برنامه ای ندارد. من نمی خواهم آینده نگری محیط زیست را به شخصی نگری منتسب کنم. ولی هیچ برنامه ای ندارندو من این را با قاطعیت می گویم. نمی شود خودمان را راحت کنیم و بگوئیم فقط «نه»! ما انتظار داریم محیط زیست کشور و استان راهکاری برای برون رفت از بن بست ها فراهم کنند. می گویند گیلان فضای سبز دارد  و محیط زیستی آن باید تامین شود. من به عنوان کسی که خیلی کشورهای دنیا را دیده ام. امروز قاره سبز اروپا صنعت دنیا را تامین می کند.چگونه با محیط زیستش کنار آمده است؟امروز شما ببینید چین جاده فلات خودش را چگونه ساخته است که به محیط زیست آسیب نرسانده است. ما اینجا نشستیم و فقط می گوییم «نه» نمی شود.   مصداقی دارید؟   به طور مثال در حوزه بندر کیاشهر یک روزی پارک ملی بوجاق چهارصد هکتار بود که بعد با بسط و گسترش ب