یادداشتی به بهانه کنسرت کیهان کلهر در رشت؛
۱۳۹۸/۰۵/۱۴ ۱۰:۰۲ چاپ
اختصاصی گیل خبر/ کمیل فتاحی   برای مردم عادی «کیهان کلهر» چهره ناآشنایی نیست. سه ویژگی بارز او باعث شده تا دست کم اسم او بعنوان یکی از سمبل های موسیقی فاخر ایرانی نزد مردم عادی هم شناخته شده باشد. در این احوال تماشای یک اجرای ۸۰ دقیقه ای از هنرمندی که هرگز تحت تاثیر نیاز بازار و سطع ژله ای جیغ های بنفش به تولید آثار کلیشه ای و مردم پسند روی خوش نشان نداده، از جهاتی تحت عنوان جامعه شناختی علل استقبال عمومی از این کنسرت، قابل بررسی است.   تبحر مثال زدنی او در نواختن سه تار و کمانچه و صاحب سبک بودن این هنرمند و آوازه جهانی اش بویژه پس از حضور در سطح موسیقی ملل، پرتره ی جذاب و حالات او به هنگام نواختن که مورد تمنای انبوه سلبریتی پرستان قرار دارد و البته خلق خوی متواضعانه در مواجه با صف طولانی مردمی که خواهان امضاء و عکس یادگاری با او هستند و البته عدم حضور زیاده از حد در رسانه های جمعی، از کلهر نزد طبقات مختلف جامعه چهره ای دوست داشتنی ساخته که حتی اگرچه برخی با صدای ساز او مانوس نیستند، اما سلیقه ی مردم آنگاه که تحت تاثیر تیترهای مجازی شکل می گیرد، و کمتر با ماهیت درونی پدیده های هنری ارتباط برقرار می کند، در نتیجه همواره طیف هایی از جامعه را در صف کنسرت کلهر می بینیم که می کوشند اندکی به بضاعت موسیقایی شان اضافه کنند و از این رهگذر خاطره ی شبی با کلهر را در جهانبینی مجازی خود بارگذاری کنند!   با این وجود  کنسرت شهر خاموش، از آن دست اجراهایی است که عشاق سلبریتی های بدون مرز را به چالش آرام نشستن بر صندلی سالن و آزمون دشوار شکیبایی به هنگام شنیدن موسیقی بی کلام ایرانی دعوت می کند!چرا که اکثر مخاطبین به ناگزیر در انحصار اصواتی زیسته اند که کم کم به عادت شنیداری شان تبدیل شده!از آن دست صداهای به ظاهر مردمی که سلیقه ها را به ورطه ابتذال می کشاند! و گوش را در حد یک عضو صرفا شنوایی تقلیل می دهد!   اگرچه امروز نمیتوان هنر فاخر را بطور ویژه مختص طبقه اجتماعی خاصی دانست و در ظاهر فاصله طبقات درهم آمیخته شده و اگر روزگاری می گفتند از کفش و دندان آدمها میتوان طبقه اجتماعی شان را دریافت، امروز نه از ظاهر بلکه در پنهان نیز تمایل لایه های مختلف جامعه و میل درونی و نیاز نسل جوان به تجربه ی شنیداری جدید و از طرفی دنبال کردن چهره های سرشناس و جذاب دنیای موسیقی، دو عامل مهم گرایش طیف های مختلف به حضور در کنسرت هنرمندانی مانند «کیهان کلهر» است، و نه لزوما علاقه به شنیدن موسیقی فاخر از جنس «شهر خاموش»!   جدای از این وجوه روتین که به غلیان جمعیت در کنسرت امثال کلهر منجر می شود، از نگاه کمال گرایانه در موسیقی فاخر ایرانی، کلهر چهره ی تاتیرگذار موسیقی کشورمان طی یک قرن اخیر است که از نوجوانی با دستگاه بزرگان پیش از خود پیوند داشته، تا جایی که خود نیز اینک به پیشکسوتی صاحب سبک و هنرمندی بین المللی مبدل شده و هرجای جهان که ساز به دست گرفته، این  صدای هنر ایرانی بوده که به گوش مخاطبینش رسیده است. اتمسفری از فولکلور، فرزانگی، تکنیک و زیباشناسی هنر شرقی/ایرانی   و اما قطعات آلبوم «شهر خاموش» که طی دو شب گذشته برای اولین بار به دعوت «موسسه فرزانگان دیار پارسی» در رشت اجرا شد، هرچند با صدای خواننده و آواز همراه نبود، اما نمی توان گفت هرنوع موسیقی بدون همراهی خواننده - بدون کلام است! چرا که هنرمند با نگاه خاص خود و با چینش سازها، سخن خود را با خلاقیتی افسونگر در ذهن مخاطب مجسم می کند و اجازه می دهد هرفرد به فراخور دایره واژگان ذهن خود اشعار و آوازی مصور بتراشد و به فراخور شور و احساسش کلامی را بازدم گیرد.   در لحظاتی از اجرای اخیر شهر خاموش، بده بستان سه ویلن و دو ویلن سل به همهمه ی محتاطانه شهری شبیه می شود که نای سخن گفتنش نیست و به تدریج با اضافه شدن صدای کمانچه ی کلهر، سکوت صحنه درافتاده و کنتراست شدید جای خود را به هارمونی منظوم می دهد.   درباره آهنگسازی و ترکیب سازهای زهی و تلفیق با یک ساز کوبه ای در کنسرت اخیر کیهان کلهر، حتما صاحبنظران اهل موسیقی می باید به نقد و تحلیل بپردازند که این مهم در دایره معلومات نگارنده  نیست، اما بعنوان یک علاقه مند به موسیقی ایرانی، بی شک کیهان کلهر و سبک نوازندگی و آهنگسازی اش را، نیاز عینی این روزگار موسیقی اصیل ایرانی باید دانست که ضمن پاسداشت هنر نیاکان، با خلاقیت و بدعت مرز میان سنت و مدرنیته را در نوردیده و به دوردستها پرواز می کند و مخاطبین بیشماری را آنسوی شهر خاموش در چهارسوی صحنه به شنیدن صدای هنر ایرانی دعوت می کند.