نامه سرگشاده «خان باجی تنگ کلوره» به وزیر بهداشت در اعتراض به اجبار استفاده پزشکان از دستگاه کارتخوان/ طنز
گیل خبر/ کمیل فتاحی   خان باجی تنگ کلوره لردگانی، زائوی ۱۲۰ ساله، در اعتراض به دستور وزارت بهداشت مبنی بر اجبار استفاده پزشکان کشور از دستگاه کارتخوان، نامه سرگشاده ای به وزیر بهداشت نوشت که هرچند این نامه هنگام انتقال به صندوق پست روستا، بخاطر شیطنت پیزورخان نوه خان باجی در راه ماموریتی که مادربزرگش به او سپرده بود و ناگهان به دنبال عشق گمشده اش ملیحه راه کج کرد و از شهرک زوردگان شهر کرد سردرآورد، اما نسخه اصلی آن لو رفت و توسط یکی از مخاطبین گیل خبر شبانه به دستمان رسید که متن آن تقدیم حضورتان می شود.   آقای دکتر سعید نمکی وزیر محترم بهداشت، برارجان، مقارن با سلطنت «احمدشاه قاجار» من وردست «ننه بتول قلعه ممکا» فوت و فن زایمان و یاد گرفتم و دوره PHD زنان و زایمان و زیر نظر «ننه میمنت جاجوفاجی» گذروندم. حتی زمان سلطنت پهلوی گوربگور شده، شاه با زن ماقبل آخرش یه توک پا آمده بودن ییلاق ما که شهبانو دردش گرفت و گفت پدرسگ داره لگد میزنه، فوری نوچه های ارباب خبر رسوندن بهم و نزدیک بود همینجا بچه شو فارغ بشه که این دکترای خدانشناس آمریکایی با بالگردای «ابراهیم لینکلن» سررسیدن و دوسوته بردنش طهرون درمونگاه شاهی که باقیشو آقا «خسرو معتضد» از لای در زایشگاه با چشای خودش شاهد بوده و یبارم از شبکه آموزش ماجراشو مفصل با سند و مدرک نقل کرده که نسخه بدون سانسور صحبتاش انگاری افتاده دست «مزدک میرزایی» و باخودش برده اونور آب!   خلاصه عارضم به معرض گرامیتون، اندرزی میکنمتون وزیر عزیز که به خاطر بسپرید من بعنوان قدیمی ترین عضو جامعه پزشکان کشور که از دهات مجاور کلی زائو ریخته سرم و به تعبیر مجله «دیسکاور» پزشک بدون مرزم، هرگز و ابدا و اصلا زیربار «دستگاه پز» نرفته و اینجور ژانگولک بازیا و دک و پزو اصلا شان و شایسته طبابت عهد قجری خودمون نمی دونم!   الان قریب یک قرن میشه که مردم روستای خودمون و پونزده تا روستای اطراف از خدمات جانبی و سرپایی و ویزیت در منزل واسه بچه زائیدن زناشون از من استفاده می کنن و هروقتم بعد از بیرون کشیدن طفل از شیکم مادرش و شنفتن صدای بغ بغ نوزاد، پدرش جای دستمزد پول نقد که عین چرک کف دست می مونه، سه راس گوسفند چاق موفرفری یا بیست و چهارتا مرغ با قابلیت تخمگذاری یا دوازده جعبه ذرت بو نداده یا هفتده کیسه جو یا نهایت نهایتش در عوض زائوندن بچه، یک هکتار باغ خیار آقام خدابیامرزو با گاوآهن شخم میزنه! لازم همینجا تاکید بشه که تمام این موارد بر اساس تعرفه ی کتابت شده به دست مبارک «ننه میمنت جاجوفاجی» در مفاد مندرج در بند جیم قانون نظام پزشکی روستا، درباره دریافت هزینه زایمان به تائید مراجع ذی صلاح رسیده و جای هیچ شک و شبهه ای نیست! و هرچی خانواده زائو داده و ماهم گرفتیم، به لطف خداوند کریم عزوجل و به کوری چشم شیطان رجیم، هم من راضی ام و هم طرف راضی ...   حالا وزارتخونه مطبوع شما چی میگه این وسط ... گیرم ما بخوایم دوتا دونه گوجه فرنگی و یه مرغ تخم گذار بیشتر بستونیم از مشتریامون، به کسی چه اصلا!؟ جناب وزیر، تو این هاگیر واگیر تحریم که مردم نون خشک ندارن بدن گوسفنداشون بوخورن! وجدانن ثوابه من پیرزن با این سابقه طولانی در علوم بچه زایی که دیگه حتی زور ندارم هیکل خودمو تکون بدم، یه دستگاه پز بندازم خورجینم از این سربالایی و پیچ تاریخی قله سنگی هی بالا و پایین برم و برگردم ... اصلا روستای ما اینترنتش کجا بود آقای وزیر که بخواد دستگاه کارتخوان کار کنه! یا اگه کار کنه سال به دوازه ماه یا شبکه نداریم و نت قطعه، یا اگه داریم، شبکه هامون همش برنامه دورهمی احسان علیخانی رو پخش میکنه و باقی شبکه هامونم از سر صبح یا قطع و آنتن نمیده یا از بخت بد ما مدام پارازیت برمیداره!   جونم برات بگه دکتر نمکی جان، کلا این ماجرای دستگاه کارتخوان و بی خیال شو و نزار نظام پزشکی دهاتای اطراف نفرینت کنن، اجازه بده ما کمافی السابق عین عهد قجر همون معامله کالا به کالامونو انجام بدیم و بیخودی جامعه پزشکان مادرزادو به دردسر ننداز قربون اون ساختار دولت الکترونیکت بره مادر!