علی رضا فکوری
۱۳۹۷/۰۵/۲۶ ۱۲:۳۶ چاپ
«عزت زیاد»رنج های بشری!
گیل خبر/ علی رضا فکوری صبح صادق نزدیک است؛و ساعت نزدیکی های چهار.رنج - که مهریه ی مادری مان است - دو تا چوب کبریت را سرشکن می کند و عمود می ایستاند بین پلکهای دو چشم؛جخ راننده های بیابان.تا پلک ها فرو نیفتند بر هم و خواب در نربایدت.اگر بخوابی،پس چه کسی باید «رنج»را واتاب آورد؟.....رنج بشری را. سیصد و اندی کیلومتر سمت جنوب،مردی لخته لخته از دردهاش کم می شود و تو این جا،با سوزشی در چشمهای بیخواب،پشت و پالوکا می زنی تا رنج بشری زمین نماند؛غافل از این که چون خورشید برآید،آن مرد - که آخرین گلایه اش از رنج کمردرد بود! - برای همیشه از «رنج بشری»وامی جهد.رنجی جانکاه که تنها «شیفته سران» و «آسیمه دلان»هنر آن را درمی یابند و بس. «آقای بازیگر»،چون دیگر سرگشتگان هنر این سرزمین،افزون بر رنج بشری،رنجهای بومی دیگر باشندگان ایران را نیز به گرده داشت و همان زمان که تو داشتی از پنجره آغاز یک روز لزج و بی روشنا را راپایی می کردی،بار از بروپشت واکند و در رهید؛عزت زیاد رنجهای نود و پنجساله!......مانده ام که چه جانی داشتی تو!؟ پا گذاشتن ات به زندگی جاودانه و بی رنج نوش جان نازنینت باد!عزت زیاد.....رنجهای بشری!