گیل خبر/ محمد ابراهیم خلیلی از منظر تخصص- مدیریت، لیکن با بیانی ساده، مدیران وظیفه دارند تا: ۱- کار درست انجام دهند ۲- درست کار کنند زیرا هدف در سازمان ها، و به دست مدیران و ابواب جمعی آن ها، افزایش کارایی برای دستیابی به رضایت مخاطبان( موفقیت)، با ارائه خدمات هر چه بیشتر و بهتر است. اما مشکل و مسئله از زمانی آغاز می شود که به دلیل عدم توجه و رعایت موارد فوق، توسط شخص مدیر، در میدان عملیات و انجام وظیفه، پیامدهای گسترده از رویدادهای غیر موفق شکل می گیرد. آنگاه است که،تحمل کار نکردن و سستی مدیر برای شهروندان، آسان تر از تحمل ضعف و ناکاردانی اوست. به قول امام علی (ع)  ضعف و سستی حاکم( مدیر)، برای مردم مقبول تر از، ظلم و جور(ناکارآمدی) او میباشد. مدیران موظفند تا حقوقی را که مردم به عنوان حقوق شهروندی نسبت به آن ها دارند را، بدرستی به ایشان بازگردانند. بنابراین قرارگرفتن یک فرد در مصدر مدیریت یک سازمان، به عنوان مدیر، نه تنها اورا نسبت به دیگران(شهروندان) برتر و والاتر نمی سازد، بلکه آن جایگاه و سمت، مقام و منزلتی نیز برای او به حساب نمی آید. الا اینکه مسئولیتی سنگین و بزرگ را عهده دار شده است که در قبال آن باید، در دنیا به مخاطبان( مردم) و در آخرت ، بنابر آیات و روایات و آموزه های دینی ما، به خداوند یکتا و حاسب، پاسخگو باشد. زیرا این امکان وجود دارد که خداوند قادر از حقوق خود نسبت به بندگانش بگذرد، اما هرگز از حقوق بندگانش نسبت به بنده ای دیگر، نخواهد گذشت! شخصیتی که با عنوان مدیر در مصدر یک سازمان، به هر شکل و طریقی که باشد، قرار می گیرد، اگر توان و عرضه انجام کار درست و درست کار کردن را نداشته باشد، تنها موجبات غضب خداوند و خلق اش را برای خود فراهم کرده است. از پست ترین حالات برای مدیران، خصوصا زمانی که با ناکارآمدی و ناکاردانی وی در عمل هم همراه باشد، کبر، خود پسندی و خود برتربینی نسبت به دیگران(مخاطبان و اربابان رجوع) است و نازل تر از آن، پذیرش ستایش و تملق از مبالغه گران و تظاهر کنندگانی است که، در اطرافش کمین می کنند و برای تامین منافع خود و گروه و اذنابشان، با مدح و ثنا و تمجید، مدیر خود شیفته بی درایت و تدبیر نگون بخت را، بر خاک سیاه می نشانند. آنچنان که شده و دیدیم! مگر نه این است که، مدیران وظیفه دارند تا با انجام درست کار و درست کار انجام دادن، در امور مردم اهتمام کنند و نیازها و تقاضاهای آنان را بر اساس حقوق شهروندی، به نحو احسن، برآورده سازند، پس وعده های داده شده و به عمل در نیامده، و این همه پروژه و طرح و کار بر جای مانده و تعطیل و نیمه تعطیل و هزینه های صورت گرفته غیر قابل توجیه و بدهی های نجومی و نارضایتی شهروندان از برخی از سازمان ها و در بعضی از شهرها، نشانه چیست؟ از طرف دیگر، کماکان استمرار بر سردادن شعارهای ظاهرا پر زرق و برق و سراب گونه، و ادعاهایی که کاملا بی محتواست، از طرف برخی از به اصطلاح مدیران ، که خود گوینده، به خوبی واقف است که بر اساس شرایطی که در آن قرار دارد و سازمان تحت مدیریت اش ناگزیر متاثر از آن شرایط است، و بسیاری از فعالیت ها و اقداماتش عملا تعطیل است، چه توجیهی به لحاظ انجام وظایف تخصصی- مدیریتی دارد؟ بنابر این، مدیران وظیفه دارند: ۱- کار درست انجام دهند ۲- درست کار کنند آیا این چنین نیست؟