آیا به اتفاق جهان میتوان گرفت؟( درباره همایش موسوم به اصلاحات_اعتدال، تداوم اتحاد)
گیل خبر/ پویا قلی پور چندی پیش و پس از برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی سر و صداها و امر و نهی هایی از سوی برخی مقامات ارشد کشوری شکل گرفت که جان کلامشان این بود که جاانداختن مفاهیمی مثل اقتصاد مقاومتی راه حل مناسبی برای حل مشکل نیست.در سالهای متمادی تاریخ ایران چه بسیار همایشها و کنگره ها و جشنواره ها برای محیط زیست و معضل آب و فقز و فساد و شفافیت و .. برگزار شده که در تمامی آنها این مفاهیم بنیادین مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته اند و نسخه هایی آرمانی و آن چنانی برایشان پیچیده شده اما اوضاع امروز این مفاهیم نشانگر میزان تاثیرات این همایشها و برنامه هاست.در واقع یکی از کارکردهای اصلی همایش در ایران انگار این است که به دلیل سهل الوصول بودن و دم دستی بودن برگزاری یک همایش اولین و دم دست ترین راه حل رفع یک معضل و اشکال واقعا موجود انگاشته میشود،چرا که برای برگزاری یک همایش تنها نیاز به یک یا چند سخنران دارید که اتفاقا زیاد لزومی به باور آنها به موصوع همایش و یا اشرافشان به موصوع نیست و آنچه بسیار در این دوران پسا احمدی نژاد میبینیم «آقایان دوربینی و میکروفونی» است.دومین نیاز برگزاری همایش یک سالن است که آنهم بسیار در دسترس و قابل دستیابی است.برای برپایی یک همایش به تعدادی شنونده و سالن پر کن هم نیاز دارید که آنهم به لطف فضاهای مجازی با کسری از ثانیه قابل دستیابی است.شاید آخرین مورد برگزاری یک همایش موضوع چالش برانگیز و یک معضل فراگیر برای طرح در همایش باشد که آنهم به لطف مدیریت قوی و مدبرانه نهادهای مدیریتی این سی و اندی سال در کشور به وفور یافت میشود و در هر موردی که بخواهید طبق آخرین پژوهش های آینده نگرانه با چالش و ابر چالش مواجهیم.از اعتماد عمومی بگیر تا سرمایه اجتماعی،از آب بگیر تا آلودگی هوا،از فساد ساختاری در اقتصاد بگیر تا فقر،از آسیب های اجتماعی بگیر تا شرایط جریانهای سیاسی،همه و همه در لیست 100 چالش و ابر چالش پیش روی ایران قرار دارند. طبق این مقدمات باید به برگزار کنندگان و خصوصا مدیران و مسئولان کشوری و استانی حق داد که با اینکه توان حل هیچکدام از مشکلات و چالشهای پیش رو را نداشته باشند بتوانند با برگزاری یک همایش کم خرج و آسان لااقل چند صباحی ذهن ها را درگیر همایش کرد تا از این ستون به آن ستون فرجی باشد.غالبا هم در اکثر همایشها اولین منتقدان وضع موجود خود برگزار کنندگان و مسئولان و مدیران ارشد هستند که با ژست اپوزیسیونی و مدل گفتمانی «من نبودم دستم بود» از زیر و زبر انتقاد میکنند و جملاتی سرشار از باید و نباید و نشد و نگداشتند و ... را در گوش مدعوین میخوانند. چه زمانی به همایش احساس نیاز میکنیم؟ غالبا زمانی به یک همایش احساس نیاز میکنیم که خطری در حال وقوع باشد یا مفهومی نیاز به یادآوری داشته باشد و یا احساس کنیم موقعیت یک مفهوم یا گفتمان در حال تضعیف و فراموشی است و در واقع خود موصوع یا نقیض آن در حال رخ دادن است.گاهی هم برای تبیین یک مفهوم جدید به همایش نیاز داریم.مثلا غالبا زمانی همایش های مشروطه برگزار میشوند که احساس کنیم بازنگری در مشروطه و وقایع و رخدادهای ان دوران تاریخی نیاز امروز ماست و بایدداز رخدادهای آن درس گرفت.یا زمانی همایش توسعه پایدار برگزار میشود که فرسنگها از رسیدن به توسعه دور شده ایم و نیازمندیم چشم اندازهای ان را پیش روی مخاطب قرار دهیم و پیش نیازهایش را بازگو کنیم. در فقره برگزاری همایش «اصلاحات_اعتدال تداوم اتحاد»به نظر میرسد با به گوش رسیدن زمزمه های جدایی بخشی از نیروها و احزاب موسوم به اصلاح طلب از اعتدال و شنیده شدن زمزمه(که البته امروز دیگر بیشتر شبیه فریاد است تا زمزمه)عبور از روحانی و تکثیر حس پشیمانی در بسیاری از بدنه اجتماعی جریان اصلاح طلبی در فضاهای مجازی و واقعی که در انتخابات 92 و 96 به روحانی رای دادند،جریان موسوم به اعتدال احساس خطر نسبت به موقعیت خود و یا شاید نسبت به آینده ایران پسا روحانی کرده باشد و در استان گیلان به این نتیجه رسیده باشد که با برگزاری همایشی در ستایش اتحاد ،جامعه را نسبت به آفات جداسری اصلاح طلبان و اعتدال گرایان آگاه کند و شاید با فرار رو به جلو بگوید که این جریان مسبب وضع موجود و پشیمانی جمع کثیری از افراد حامی دولت و ناراضیان نیست و اتفاقا «شاید آغاز جداسری از دیگران بود!» آیا واقعا جداسری از دیگران بود؟ بررسی این نکته که آیا مسبب و بانی این جداسری که بود و چه رخدادهایی باعث شد تا این زمزمه ها به فریاد تبدیل شود نیازمند نگاهی دوجانبه نگر است که هم معطوف به عملکرد دولت مستقر در اشل ملی باشد و هم به کنش های منصوبین استانی دولت و در واقع دولت محلی بپردازد.از آنجا که شاید دلایل معطوف به عملکرد دولت در حوزه کلان کشوری از حوصله این مقال خارج باشد،تنها به برخی نکات از حوزه عملکردی دولت محلی اشاره میکنم. آنچه پس از 92 در مدیریت استان رخ داد شاید مهمترین عامل زمزمه های فریاد شده از سر ناامیدی برای جدایی اصلاح طلبی و اعتدال در استان باشد.نگاهی به دو انتخابات پس از 92 در گیلان نشان میدهد که مدل نگاه جریان موسوم به اعتدال به مفهوم ائتلاف چقدر دور از واقعیت و از موضعی وهم آلود بوده.از همان روزهای آغازین دولت در استان شاهد عزل و نصب های یکسویه از بدنه اندک حزب اعتدال و توسعه استان بودیم و تقریبا حذف و نادیده گرفتن تمام و یا بخش عظیمی از جوانان و زنان از چرخه مدیریت استانی و نگاه متکبرانه و از بالای بسیاری از تازه به میز رسیده های اعتدالی به موتلفین دیروزشان.در انتخابات مجلس 94 شاید اولین نشانه های جداسری نمایان شد آنجا که از ابتدا حزب اعتدال و توسعه پذیرفت به عنوان یک حزب به مدل جدید ائتلافی اصلاح طلبان یعنی شورای سیاستگداری اصلاح طلبان بپیوند و به عنوان یک عضو در سازو کار تصمیم سازی قرار گیرد اما در میانه راه از انجا که کاندیدای اختصاصیشان در لیست نهایی نبود ستادهای مجزا و لیستی جداگانه(شامل دو عصو لیست امید و یک عصو اختصاصی)منتشر کند.گام دوم این جداسری در انتخابات شورای شهر رخ داد که بازهم با اینکه از ابتدا بنابر «تداوم اتحاد!» بود اما در پایان راه لیستهایی جعلی و متفرقه از ستادهای حزب اعتدال و توسعه سر برون آورد.در تمام روزهای پسا 92 آنچه اعضای موثر و ارشد حزب اعتدال و تدسعه میگفتند و انجام میدادند نشان از این اعتقادشان داشت که پیروز 92 تنها شبه گفتمان اعتدال بوده و بس و سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان و نقش و تاثیر تکرار های آن مرد چندان مفید فایده نبوده.تا جایی که در مواجهه های رودر رو از بیان این اعتقادشان ابایی نداشتند که «اگر ما اعتدالیون نبودیم معلوم نبود امروز شما اصلاح طلبان در کدام پستوی تنگ و تار آب خنک میخوردید»این جمله از سر عصبانبت یا مزاح نکته ای در دل خود دارد که شاید امروز برای اعتدالیون رسیدن به آن کمی دیر شده باشد و آن نکته این است که سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان و احزاب اصلاح طلب نقش اتحاد را فراموش نکرده اند بلکه نمیخواهند از آبرو و سرمایه اجتماعی خود برای توجیه های رنگارنگ «نشد ها» و «نگداشتند ها»ی اعتدالیون خرج کنند .اصلاح طلبی در دل خود نماد و سمبل مطالبه گری است و بدون مطالبه گری این جریان دیگر اصلاح جو و اصلاح گر نخواهد بود. اما پاسخ این پرسش که چرا اعتدال در پی بازگشت به اصلاح طلبان است؟ شاید کوتاه و ساده باشد.چینش روسای ستادهای روحانی در کشور نشان داد که با وجود نگاه متوهمانه آغازین حزب اعتدال و توسعه به پیروزی 92 ،اما پس از گذشتن از روزها و سالها آنها هم به این نتیجه رسیدند که بدون سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان پیروزی بر رقبای تا دندان مسلح چندان کارساز نیست و اعتدال بدون پشتوانه اصلاح طلبان نه آنقدر اعتبار گفتمانی دارد تا بتواند با ان جع نخبگان و فرهیختگان و طبقه متوسط جامعه را اقناع کند و نه عملکرد مفید و کارآمدی در حدزه اقتصادی داشته تا بتواند طبقات فرودست را برانگیزاند و نه حتی آنقدر توان رسانه ای دارد که بتواند عملکردهای مثبتش را به گوش مخاطبین و جامعه برساند و یا شاید انقدر نیروی اعتقادی و معتقد ندارد که در مواقع بزنگاه های حساس برایش کت بکنند و کاری کنند کارستان.از همین رو بازگشت به اصلاح طلبان از انتخابات 96 کلید خورد اما دوباره و پس از پایان انتخابات در بر پاشنه قدیم چرخید و دوباره پروسه حذف اصلاح طلبان آغاز شد.نادیده انگاشتن مطالبات احزاب اصلاح طلب در فقره انتخاب استاندار شاید مهمترین نقطه اوج بازگشت به همان عهد پیشین اعتدالیون بود.اما اینبار آنقدر سریع کنش های تمامیت خواهانه و گاه منفعلانه در مقابل اقتدار گرایان پاسخ گرفت که در کمتر از یکسال از انتخابات نارضایتی های عمومی آغاز شد و فریاد جداسری ها شنیده شد. کدام اصلاح طلبان برای سخنرانی انتخاب شدند؟ اما در پس این عنوان پر طمطراق هنوز هم همان نگاه از بالا و مدل ائتلاف یکسویه در چینش سخنرانان دیده میشود.انتخاب فردی از جبهه اصلاح طلبان که امروز جز یک عنوان عاریتی« ریاست شورای لاموجود اصلاح طلبان»هیچ جایگاه اتحاد بخشی حتی در میان خود احزاب و گروه های اصلاح طلب ندارد نشانگر نگاه ضد تحزب اعتدالیون است و یادآور آن جمله معروف «حزب فقط..» سالهای 76 و گروه های فشار آن دوران.جالب است که هر دو سخنران اصلاح طلب این همایش با وجود فاصله بسیار از لحاظ منش و خلق و خو و آنچه به آن شناخته میشوند اما در یک نکته مشترکند و آن این است که هیچکدام در هیچ حزبی عضو نیستند و در واقع نمادهای کنشگری سیاسی اصلاح طلبانه غیر حزبی و فرد محور هستند. حال از برگزار کنندگان همایش باید پرسید که فردی که خود را «رئیس شورای لاموجود اصلاح طلبان» میداند و خود یکی از اضلاع موثر انشقاق میان اصلاح طلبان و شکسته شدن اتحاد درون گروهی آنان است چطور میخواهد از اتحاد دو جریان اصلاح و اعتدال بگوید ؟ کدام اعتدالیون برای سخنرانی انتخاب شدند؟ اما سخنرانان اعتدالی همایش هم در نوع خود جالبند.هردو از مسئولین دولت کنونی اند و در واقع نگاهشان به مقوله اتحاد قطعا نگاه یک صاحب منصب خواهد بود و این چندان با مفهوم درونی اتحاد همخواتی ندارد.شاید به ذهن مخاطبین اینگونه پیام برسانند که اتحاد برای حفط وضع موجود برای ما واجب است و شاید بدون اتحاد مناصب و مقام ما متزلزل شود.ضمنا شاید «ریاست سازمان برنامه و بودجه» استان هم در این روزهای پر انتقاد از بودجه از اتحاد گفتنش چندان موثر و پر نفوذ نباشد. آیا همایش با این ترکیب اتحاد انگیز است یا اتحاد شکن؟ راستش با این مدل چیدمان سخنرانان شاید بیش از آنکه بتوان انتطار اتحاد داشت باید منتطر افزایش افتراق بود چرا که یار کشی از جریان اصلاح طلبی استان شاید برای یک روز سالن همایش را پر کند اما در آینده ممکن است به خالی شدن صندوق ها2ی رای بیانجامد و افتراق بیشتر که قطعا مورد نظر برگزار کنندگان همایش نبوده است. در پایان باید منتظر ماند و دید این مدل دولت مستقر در گفتار درمانی و همایش درمانی آیا میتواند به حل مشکلات و معضلات بیانجامد و یا نتایجی تلخ به بار خواهد آورد.باید ماند و دید مطالبه گری و پرسشگری اصلاح طلبانه آیا جایی در یک همایش دولت ساخته خواهد داشت یا خیر.باید منتطر ماند و دید آیا این همایش های خوش رنگ و لعاب و خوش منظر میتواند خیل عظیم این روزهای پشیمانان را متنبه کند و یا بر جمعیت آنان خواهد افزود.خوب است برگزار کنندگان این همایش پس از برگزاری به آسیب شناسی این مدل بپردازند و نکته ها و تذکرات دلسوزانه را پیش از انکه دیر شود بشنوند. به قول شاعر حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق ،جهان میتوان گرفت خوب است اعتدالیون و حزب معظم و دولت دار اعتدال و توسعه این بیت را کامل بخواند و تنها به مصراع دوم آن اکتفا نکند.یادمان باشد برای گرفتن جهان با اتفاق و اتحاد ،اول حسن و ملاحت توامان لازم است که امروز نه سخنرانان این همایش و نه برگزار کنندگانش اوضاع مناسبی در "حسن " و "ملاحت" ندارند و دارندگان این حسن و ملاحت در حصار تنگ نظری و کم بینی گرفتارند. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.