آیا رواست کسی در سطحِ ایشان، رئیس جمهور قانونی این کشور را که تا دیروز اطاعتش را اطاعت از خدا می دانست «تو» خطاب کند و با نگاهی عاقل اندر سفیه از او بپرسد که «دینت را از کجا گرفته ای؟» آیا این پرسش خداگونه یا قیم مأبانه نیست؟! آیا این نوع رویارویی به ربودنِ دلها به سوی اسلام می انجامد یا رماندن از آن؟! آیت الله مصباح پیش از این نیز از مریدان خود می خواست برای پیروزی احمدی نژاد «روزه» بگیرند و ادعا می کرد «در اهواز کسی خواب دیده که امام زمان (عج) فرموده اند به آقای احمدی نژاد رأی دهید» و او را «ذخیره ی خداوند برای امروز» می نامید. «توفیق شکر نعمت احمدی نژاد» را از خدا می خواست و انتخاب او را «مشحون به کرامات و معجزات» و «دمیدنِ نفخه ی الهی در جامعه ی ما» تفسیر می کرد. حضرتِ ایشان برآن بود که «پرتو نور» مشمولِ آقای احمدی نژاد شده است؛ همان پرتویی که امروز چشم رضا و مرحمت بر چهره ی روحانی باز نمی کند! بگذریم که چندی پیش ایشان از «نجات» احمدی نژاد سخن راند و او را دیوانه خواند! («هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمی کند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد.») اگر از حق نگذریم، به حکمِ منطق، آیت الله مصباح را می بایست از مسببینِ معنوی وضع موجود دانست. ایشان به عنوانِ پدر معنوی دولتی که به هفتاد زبانِ زنده ی دنیا و با بیست دهان همه چیز حتّا دین مردم را به سخره می گرفت، مسؤول است. بر این مبنا، امروز وی نه در مقام پرسشگری از منبعِ اخذِ دینِ «روحانی»، که در مقامِ مخترع و مبلغِ احمدی نژاد نسبت به حمایتهای محیرالعقولِ خود از آن مرد رفته و نابسامانیهای موجود، در محضرِ خدا و در برابرِ مردم می بایست پاسخگو باشد. زیرا میانِ «برنامه»ی احمدی نژاد و «حکم» ایشان ربط وثیق و وسیعی وجود داشت. تاریخ گریبانِ ما را خواهد گرفت. این فرار به جلو و فرافکنی البته که ناپذیرفتنی است.
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code