تفرقه در اصلاح طلبی گیلان؛ ما را چه می شود؟
گیل خبر/ حسن جهانچی بزرگان، دوستان و عزیزان؛ ما را چه می شود !!؟ به کدام بی راهه قدم می گذاریم !!؟ به خود آییم .....   علی علیه السلام با الهام از پیام قرآن [خطبه یِ ۱۲۷ نهج البلاغه] می فرماید: «وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ؛ ..... و از پراکندگی بپرهیزید که انسانِ تنها بهره شیطان است، آن گونه که گوسفندِ تنها طعمه یِ گرگ خواهد بود. آگاه باشید هر کس که مردم را به این شعار (تفرقه و جدایی) دعوت کند، او را بکشید؛ هر چند که زیر این عمّامه من باشد.» امام علی (ع) این قدر با سخت گیری، این پیام را عنوان می فرمایند؛ [یعنی اگر من هم شما را دعوت به تفرقه کردم، مرا بکشید]   چند روزی ست در لاک خود فرو رفته ام و در عجبم از کار و کردارِ مان !!   نمی دانستم در مرامِ اصلاح طلبی، روزی این گونه ببینم و برای رسیدن به جاه و مقام و منصب، از هم فکرانِ خود گذر کنیم و بر طبلِ نفاق و تفرقه بکوبیم !! هرگز از خاطرِ من نمی گذشت که؛ بزرگانِ اصلاحاتِ استانِ سبزِمان، و بیشتر آن هایی که سن بازنشستگی را گذرانده اند، هیچ به آیندگان هم فکر خود توجه ای نکنند و هنوز بر سرِ پست و مقام بجنگند !! بزرگانی که باید راهنمایِ این راه باشند و الگو و اسوه یِ آیندگان.   باور نمی کردم، روزی برسد که آن عزیزانی که در نزدشان، مشق روشنفکری و اصلاح طلبی می کردیم، و از آن ها می آموختیم، خط سیاهِ بزرگی بر سرِ تمامِ باورهایِ مان بکشند و از درون ما را بی قرارِ تمامِ قول و قرارهایِ روشنفکرانه، در راه رسیدن به آرمان شهر آرزوهایِ دیرینه مان کنند. و یأس را هم در کنارِ واژگان آموزشِ خویش قرار دهند !!   امروز کجا قرار گرفته ایم و به کدام بی راهه قدم می گذاریم، که کفش هایِ ما را پُر از سنگ های ریز و درشت کرده است !! بیش از یک سال و نیم است که اختلافاتِ کوچک و ناچیز، بر سرِ مسائلِ بسیار کوچک را، در بین دوستان مان مشاهده می کردیم و پیش خود آن اختلافات را بدیهی می دانستیم و می پنداشتیم که؛ این ها اختلاف عقیده های کوچکِ بینِ گروهی ست. ولی باورمان نمی شد که این ها جنگ بر سر مقام و منصبی ست، که یا به آن نرسیدند و یا شأن شان خیلی خیلی بالاتر از آن بود. و چنان شد که ویروسِ نفاق را، در میانِ خویش همه گیر کردند و حتی به جوانان ما، در جبهه یِ اصلاحات گیلان سرایت دادند !!   ما را چه می شود !!؟ چه بلایی بر سر خویش و اصلاحات و اصلاح طلبانِ این استانِ سبز آورده ایم !!؟ روزگاری استانِ گیلان حرفِ نخستِ اصلاح طلبیِ این سرزمین را می زد و پیشگامِ راه رسیدن به یک جامعه یِ مدنی بودیم و "یل"ی در تفکر اصلاح طلبی بودیم و حرف هایِ بسیاری برایِ گفتن داشتیم. امروز انصاف دهید؛ در کجایِ جبهه یِ اصلاحات قرار گرفته ایم !!؟ به خودسرهایِ این استان هم گویی جفا کرده ایم و آن ها را هم منفعل کرده ایم، آن هایی که در مقایسه با سطح کشور، در این استان بسیار فعال بودند و امانِ ما را بُریده بودند و از مراسم ها و همایش هایِ اصلاح طلبان نمی گذشتند و بی محابا همه را برهم می زدند، امروز گوشه عزلت گرفته اند، زیرا اختلاف های بین اصلاح طلبان را می بینند و نشسته اند و به ما می خندند.   بزرگانِ شریف، عاشق و فهیمِ اصلاح طلبِ گیلان؛ شما را قسم می دهیم به آرمان هایتان، به قداستِ تفکرتان، از خود بگذرید و تفکر اصلاح طلبیِ استان را به جایگاه واقعی اش رهنمون شوید. از خود گذر کنید و الگو، اسوه و راهنمایِ شاگردانِ این مکتب باشید، تا اصلاح طلبیِ گیلانِ بزرگ را به جایگاه واقعی آن برسانید و در این راه جوانان را یاری کنید.   در مباحثِ پیش آمده یِ اخیر، در باب انتخاب استاندارِ جدید، مسائلی پیش آمد که واقعاً در شأن اصلاحات و روشنفکری نبود و برایِ بنده و خیلی از دوستان بسیار عجیب بود. مگر تصمیم رئیس جمهور جناب روحانی با مشورت وزیر محترم کشور بر این نشد که استانداران غیر بومی باشند و در اکثر استان ها این قاعده انجام شد. چطور شما باور کرده بودید که برای این استان، استاندار بومی خواهند گذاشت !!؟ گویا حکایتِ تفرقه انداز و کار خویش را پیش ببر ..... در این ولایت به حقیقت پیوست. معرفی جناب آقای سالاری قطعی بود و یک هفته عقب افتادن این موضوع، فقط دلیلش ایجاد انشقاق در میان اصلاح طلبان و تفرقه بیشتر در جبهه متّحد اصلاح طلبانِ گیلان بود و غیر از این نبوده است. چرا خود را وارد این بازی کردیم و برای ِمان فقط تفرقه ماند و کدورت و پشتِ هم موضع گرفتن !!؟ و هنوز برای رسیدن به اهداف شخصی خود، هر کدام مان سازی ناکوک می نوازیم و هنوز هم بر طبلِ نفاق می کوبیم ...!!؟ در استان گیلان و در میان روشنفکران و اصلاح طلبان، بعد از دوم خرداد و ورود به جریانِ اصلاح طلبی، در آستانه یِ اکثر انتخابات، اختلاف وجود داشت، امّا اختلاف ها بر سر دیدگاه ها بود. ولی این سال ها اختلاف ها؛ به جهتِ منافعِ شخصی و یا منافعِ مادی بوده است. که واقعاً وا اسفا دارد و ما جوانان مکتب روشنفکری را رنجانده است. در جریانِ معرفی استاندار، احساسِ من این است که برایِ اولین بار اتفاق نظر در بینِ مجموعه های استان، نظیر؛ شورای هماهنگی جبهه اصلاحات[احزاب]، مسئولینِ ستاد آقای روحانی، مجمع نمایندگان استان گیلان، نماینده یِ ولی فقیه در استان و نخبگان استان گیلان و ... بر روی یک نفر[هادی حق شناس] صورت گرفته بود . و این دست آوردِ کوچکی نبود و از این همگرایی دوستان اصلاح طلب، می توان به نحو احسنت استفاده مثبت نمود. ولی عزیزانم، دوستان و بزرگواران؛ بیاییم به جای اختلاف و تفرق و کینه توزی، همدیگر را چُنان همیشه نقد کنیم و مثل همیشه صبور و مهربان باشیم. این که دوستان ما در برخی احزاب، بعد از مواضعی که همه بر آن وفاق داشتیم، گزینه اصلی خود[حق شناس] را از لیست خود خارج کرده و دو گزینه که احتمال یکی از آن ها را در روزهای آخر بیشتر می دیدند، وارد لیست خود کنند، بسیار ناراحت کننده است و مطمئناً بقیه همفکران اصلاح طلب را خواهد رنجاند. و تنها توجیه شان این باشد که؛ حق شناس دیگر کاندیدا نیست !! در صورتی که با یک تماس تلفنی، از دوستان و یا خود آقای حق شناس، می شد صحّتِ این موضوع را پرسید. مسأله دیگر خودزنی چند حزب اصلاح طلب بود، که با نام فراکسیون احزاب اصلاح طلب، دبیر حزب اعتدال و توسعه را با هماهنگی ایشان، سر لیست نام های معرفی شده قرار دادند، بدون توجه به جمع بندیِ احزاب اصلاح طلب و جالب این که هنوز نام آن چند حزبِ فراکسیون کذائی، معرفی نشده است !! و ناراحت کننده تر از همه شنیدن این موضوع بود که؛ برخی از جوانان احزاب اصلاح طلب، به لیست شورای اصلاحات تمکین نکردند و با انتشار بیانیه ایی به این مضمون؛ «که برای ما استاندار اصلاح طلب، و یا اصول گرا فرقی نمی کند، و مطالبات ما جوانان برای ما مهم تر است» باعث تعجب همگان شدند، که امیدوارم درست نباشد. از تمام این درد دل ها و نقدها بگذریم، صحبت از هم دلی زیباتر است. همیشه، در هر زمانی و مکانی؛ بزرگترین راه و روش اصلاح طلبان برای رسیدن به پیروزی؛ اتحاد، همدلی و وفاق بوده است و هرگز جز این نبوده است. این را از منِ بسیار کوچکِ جامعه یِ اصلاح طلبی گیلانِ بزرگ سبز بپذیرید که؛ به خداوندیِ خدا، تفرقه و نفاق ما را به منجلابِ انحصارطلبی - خودخواهی و منیّت، رهنمون خواهد نمود و زبانم لال، این جز شکست برای جامعه یِ روشنفکری گیلان نخواهد داشت. و برادرانه خواهش می کنم که باز با آن اتّحاد مثال زدنیِ همیشگی خویش، این راه را ادامه دهید، تا هم پیروز این میدان باشید و هم خارِ چشم کسانی شوید؛ که نشسته اند تا زوالِ اصلاح طلبان این استان را ببینند، که به کوریِ چشم شان هرگز محقق نخواهد شد. بزرگانِ اصلاحات گیلان؛ یک بار دیگر عاجزانه از شما می خواهیم، چاره ایی بر این تفرقه بیاندیشید و کمی، فقط کمی، فقط کمی ... از خودتان بگذرید.   امروز کجاییم ما، ما اوّلِ این راهیم !؟ هر یک قدمِ این راه،دائم به تهِ چاهیم ! آتش زنه را بنگر؛ قصدش تنِ ما گشته آتش مزنید ما را، ما همچو پرِ کاهیم دل را که برنجانید، دل می شکند؛ آری اینک که می بینید؛ نفرین شده یِ آهیم   به امید سربلندی و سرافرازیِ جامعه یِ اصلاح طلبیِ گیلانِ سر سبز، چُنان همیشه آمین / چنین باد.     *عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام استان گیلان گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود. .