از نگرش کلان مدیریتی تا محاسبه گرایی؛
۱۳۹۶/۰۶/۲۷ ۱۲:۰۵ چاپ
گیل خبر/ موج شکن نوشت: مهم ترین سرمایه یک جامعه انسان های آن جامعه هستند. مدیران موظفند با تأمین خدمات مورد نیاز مردم، ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی، فضای اتحاد و همدلی ایجاد کنند. به موازات این معنا، به میزانی که مردم یک استان از رفاه ، سعادت، شادی، آرامش، امنیت، اخلاق، مدنیت و آینده ای روشن برخوردار باشند به همان میزان در سطح ملی و فراملی از اعتبار برخوردارند. وقتی فرآیند آگاهی عمومی به تصمیم نخبگان سیاسی پیوند می خورد اثرگذاری آن بر حاکمیت و تصمیم ها مشهود می شود. بر کسی پوشیده نیست که این فرآیند بسیار تعیین کننده است. در دنیای امروز اصل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری با سرعت شگفت انگیزی به پیش می تازد این گونه است که می شود روی محتوای اندیشه و ساختار فکری تصمیم گیرندگان موثر واقع شد. این روزها باید از رفتارهای سیاسی جاری و ساری در کالبد اندیشه ی نخبگان سیاسی نکاتی را بیرون کشید و دستمایه ی نقد و بررسی قرار داد. ما در استان گیلان زندگی می کنیم خطه ای الوان که مفاهیمی چون مشارکت ، قانون، توسعه سیاسی و اقتصادی، تعاملات و از این دست واژه ها چالش های عمیقی ایجاد کرده اند این روزها بیش از پیش ضرورت توسعه یافتگی و تامین نیروهای متخصص در بافت های نخبگان سیاسی احساس می شود این احساس نیاز به توسعه است که توسعه یافتگی را بر می گزیند بر کسی پوشیده نیست که برای ارزیابی وزن و قدرت هر استان ارزیابی استانداری آن خطه و مبنای اندیشه و انسجام درون سازمانی و تعامل با دولت و وزارت خانه ها از اصول مهم است. و اما سوالی مهم؛ به راستی چه رابطه ای میان رشد شاخص های اقتصادی شهروندان یک استان و ساختار و هماهنگی میان آرمان های و تجانس فکر و عمل در یک استانداری وجود دارد؟ آری شاخص رشد با نحوه و سیاست گذاری های جاری در تولید ثروت در هر استانی ارتباط مستقیم دارد. ما در گیلان زندگی می کنیم در بطن نعمت های لایتناهی، سرزمینی که مادر زیبایی هاست. گیلانی سبز-آبی، گیلانی که در گردنه ی پر پیچ و حیران محیط زیست روزهای خوبی را نمی گذراند. استانی که اتخاذ استراتژی ها و تاکتیک های سیاسی و نیز بهره گیری از فضای مساعد شهرها می تواند به رفاه اقتصادی مردم خدوم و عاشقش جامه ی عمل بپوشاند. در پی تصمیم اخیر وزارت کشور مبنی بر معرفی دکتر هادی حق شناس به عنوان یکی از چهار کاندیدای پیشنهادی اصلاح طلبان برای سمت استانداری خطه گیلان و تحکیم موقعیت جریان اصلاح طلبان در استان باید بیش از پیش به شاخص های مشترک و مشابه ایشان با یک استاندار تراز اول همت گماشت و اهداف و آرمان های افکار عمومی را در این راستا تعقیب نمود. گیلان به فردی نیاز دارد که ارتباط تنگاتنگ با وزارت خانه و کابینه و دولت برقرار نماید اقتدار و شجاعت در تصمیم گیری داشته باشد و توسعه را بشناسد و برگزیند. قدرت مراوده، قدرت رو به رویی و پذیرش و تسامح با تنوع گرایش های فکری از گزینه های یک استاندار شاخص است. در مرحله نخست باید مبنا را بر این تعریف گذاشت که تغییر به خودی خود نمی تواند زخم های ملتهب گیلان رنجور را مرهمی باشد ابزار و اهرم تغییر به تنهایی گره گشا نیست. اگر تغییر تنها در جایگزینی افراد باشد که تنها به یک وجه تغییر پرداخته ایم اما اینکه جهت گیری نوین در استان اتفاق بیافتد این مسئله می تواند بعدی عمیق تر به قدرت تغییر بدهد و محرک بنیادی تغییر به سمت موفقیت و رشد مطلوب شاخص های توسعه باشد. مباد فرض برتغییر مدیران باشد که آب از آب تکان نمی خورد. اگر استانی قدرت لازم را نداشته باشد امکان حضور در سطح ملی فراهم نخواهد شد مگر نه اینکه احوال درونی استان ها معرف وضعیت بیرونی آن هاست و تا زمانی که نتوانند از داخل متحول شوند نمی توانند نقش مهمی در قیاس ملی داشته باشند. اگر کسی داعیه ی توسعه داشته باشد باید اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سرمایه اجتماعی را بشناسد. هر حرکت رو به پیشرفت شاخصی از توانمندی های استاندار و تصمیم گیرندگان کلان است. گیلان در این روزها تمنای استمداد استانداری را دارد که وقتی پای منافع مردم زحمتکش و خدوم پیش بیاید کاملا جدی پی گیر باشد و مشارکت را افزایش دهد کسی که هم در زمینه تجربی و هم در زمینه علمی ظاهر شود و رشد درون زا و پرورش اقتصاد متکی بر منابع داخلی استان را افزایش دهد. با توجه به اینکه بعد فکری و بعد سیاسی هر استاندار چون دو خط موازی ریل باید در راستای هم رشد و نمو داشته باشند تا قطار استراتژی بداند که کجا هست و کجا می خواهد برود و به همان تناسب رو به جلو حرکت کند. قطاری با بار غنای فرهنگی، غنای سیاسی و غنای اقتصادی. نخبگان سیاسی نقش مغز سیستم و مرکز ثقل این قطار را ایفا می کنند. بایستی ظاهر این مسیر مزین به امنیت و زیبایی و باطن آن تطهیر و معقول با منش و بینش سلامت باشد چون پیچ های پیش رو خطرآفرین خواهند بود. به راستی باید دید چه کسی از بین کاندیدای مطرح کارنامه موفق تری از خود در موارد مشروح به جای گذاشته است. سهم ناچیز مردم گیلان در حوزه های اشتغال و اقتصاد در بزنگاه های زندگی رنج بزرگی را بر دل نهاده است. تجربه می گوید بهترین مکانیزم، محک زدن نامزدها می باشد. در این استان پر هیاهو اما خاموش باید به چارچوب مطلوب شناختی برسیم و تمام احزاب و جبهه های سیاسی باید در راستای کمک به پیشبرد امور و مقاصد استان عزم خود را جزم کنند اما آنچه که مشهود است این روزها در موج رسانه ای که به وجود آمده است نگاه ها معطوف به یک نفر است؛ دکتر هادی حق شناس مرد فن و اندیشه؛ اندک اتفاق می افتد که فردی هم نخبه ی ابزاری باشد هم نخبه ی فکری. نخبگان ابزاری صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی هستند در حالی که نخبگان فکری دارای روش های بهینه تئوری و آینده نگری و دور اندیشی هستند و روش های عقلایی را بر می گزینند. اما دکتر هادی حق شناس هر دو خصیصه و موهبت را در کنار هم دارد. خدا محوری دکتر هادی حق شناس؛ نگاه خدامحور و انسان دوستانه و حق طلب ایشان بر کسی پوشیده نیست حتی بر مخالفان ایشان. بر کسی پوشیده نیست که در شرایط بحرانی سکوت پیشه کرده اند و آسیب های جسمی و روحی خود را از دوستان و دشمنان پنهان نموده اند. کیست که نام دکتر حق شناس را بشنود و پاک دلی و پاک دستی و کارآمدی و پای بندی ایشان به دولت و تعهد به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به یاد نیاورد. ثبات و وقار رفتاری، علو طبع،وقار فکری در معاشرت و کلام و تحمل از شاخص های رفتاری ایشان است بسیار قاعده مند می اندیشد و عصبانیت خود را به تاخیر می اندازند شأن را بر قدرت مقدم می شمارند و دغدغه ی وفای به عهد دارند. مکانیزم های حل اختلاف را به نیکی می شناسد و معیارهای روشنی در سیاست دارند. بومی بودن دکتر حق شناس؛ اگر نخبگان سیاسی بومی باشند، بومی می اندیشند و اگر واقعیت های خطه ای که بر آن حکم می رانند را بشناسند به تناسب تخصصی که دارند می توانند با امکانات و بینش صحیح به نتایج مطلوب برسند. شروع مقتدرانه و کسب امتیاز برای منطقه با شناختی که نسبت به منابع و چالش های حوزه خود دارد از شاخص های تاثیرگذار مدیریتی است. انتخاب یک استاندار غیر بومی دفع الوقت است و بس. نگرش کلان مدیریتی دکتر هادی حق شناس؛ نگرش کلان یک استاندار مساوی است با توسعه کلان یک استان. تغییر و جا به جایی مدیران بدون در نظر گرفتن نگاه کلان آن ها می خواهد کدام گره را باز کند؟ که خود گره ای دیگر است.مدیرکلی بنادر و دریانوردی مازندران، خوزستان، گیلان، عضو هیئت مدیره منطقه ویژه اقتصادی بندرانزلی، رییس هیأت قایقرانی استان گیلان، نمایندگی مردم بندر انزلی در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، مشاور و معاون مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی و… که از سوابق اجرایی موفق وی می باشد بر نگرش کلان ایشان صحه می گذارد. هر چند موثر است باران تا دانه نیفکنی نروید مبانی اقتصادی فعالیت های دکتر هادی حق شناس؛ چند سال است که ابهامات و خیانت های اقتصادی و مالی مردم ایران را رنجور نموده است. ضرورت محور قراردادن فعالیت های اقتصادی محصول یک انقلاب فکری است متاسفانه نارسایی های ساختاری در تولید و اشتغال در گیلان شکاف عمیقی میان سرمایه گذاران و آرمان های اقتصادی در این جغرافیا نقب زده است. ایشان با تجربه درخشانی که درکمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی داشته اند و همچنین تحصیلات دانشگاهی و تخصص در رشته ی اقتصاد از صاحبنظران و کارشناسان به نام در این حوزه و رسانه های سمعی و بصری می باشند بی تردید تسلط ایشان بر ساختار اقتصادی کشور در تکامل روابط اقتصادی و جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی و تخصصی نمودن تولید و بازاریابی و حساسیت به بازدهی نقشی سرنوشت ساز و کلیدی خواهد بود. نگاه اقتصادی ایشان قطعا استان را به شاخص های مطلوب نزدیک می نماید. محاسبه گرایی دکتر هادی حق شناس؛ یکی از عمیق ترین و زیباترین دستاورد بشریت محاسبه گرایی است محاسبه گرایی در سطح کلان ستون مستحکم توسعه است مدیری محاسبه گراست که ظرافت، آینده نگری و عقل گرایی را در چنته داشته باشد. محاسبه گرایی در کانونی اتفاق می افتد که مدیر آن مجموعه علم، احترام و عقل گرایی را بشناسد. محاسبه گرایی رشد و اثر گذاری یک استان را تضمین می کند و آنچه در کارنامه ی دکتر حق شناس رویت می شود در این مولفه رسالت نظری و عملی دارند. جوانگرایی دکتر هادی حق شناس؛ جوانگرایی دکتر هادی حق شناس اظهر من الشمس است هرچند در برخی از حوزه های بسیار حساس که ضرورت استفاده و بهره گیری از مدیریت کارآزموده و مجرب احساس می شد،اما علی رغم اهمیت بسیار بالا، ایشان انرژی مضاعف،ذهن خلاق و انگیزه فزاینده مدیر جوان را برای پیشرفت و توسعه برمی گزید تا جوششی اثرگذار در رگ های مدیریتی تزریق نماید. اگر مبنای ما بخشی از معیارهای فوق باشد به تشریح شاخص هایی که می تواند استان گیلان را با تحول رو به رو نماید پرداختیم. شاخص هایی که سلیقه ای نیست بلکه ضروت است. به راستی گیلان به استانداری بومی با منش و بینش گیلانی و سرشار از تجربه و خدمتگزاری نیاز دارد. کسی که شجاعانه تصمیم بگیرد و نسبت به ضرورت های اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علمی، ورزشی و هنری و … بی تفاوت نباشد.