به گزارش گیل خبر به نقل از جماران حجت الاسلام و المسلمین هادی غفاری در مراسم عزاداری امام حسین(ع) که یکشنبه 11 آبان در دارالزهرای تهران برگزار شد، با طرح چهار پرسش درباره دلایل حرکت امام حسین(ع) در عاشورا اظهار کرد: اگر بخواهیم قیام عاشورا و حرکت امام حسین(ع) را تبیین کنیم باید به چهار پرسش حرکت اباعبدالله چه بود؟ اباعبدالله چه کرد؟ چه اتفاقاتی افتاد؟ و ما باید چه کنیم؟ پاسخ دهیم. وی با تأکید بر این مسئله که در اولین جلسه سخنرانی خود تنها به پرسش اول پاسخ خواهد داد، گفت: یکی از تحلیل هایی که متقدمین درباره حرکت اباعبدالله ارائه می کنند این است که حرکت اباعبدالله مبتنی بر شهادتی بود که پدرش، مادرش و جدش وعده آن را به او داده بودند. طبق این عقیده حرکت اباعبدالله یک حادثه از پیش تعیین شده و حتمی است، ضمن اینکه یک تکلیف شخصی بوده و بنابراین جنبه آموزشی برای دیگران ندارد. رئیس مؤسسه الهادی درباره تحلیل خود از حرکت امام حسین(ع) گفت: دریافت من این است که امام حسین(ع) به دو دلیل قیام کرد، یکی برای مقاومت در برابر نظام حاکم به قصد براندازی آن و دیگری تلاش برای ایجاد نظامی براساس مبانی و باورهای خودش که چیزی جز قرآن، سنت پیامبر(ص) و روش مولا علی(ع) و به طور کلی کلمه مظلوم «ایدئولوژی اسلامی» نبود. وی ادامه داد: در طول تاریخ خاستگاه حرکت های اجتماعی از چهار حالت خارج نبوده است. الف: حرکت های قومی، قبیله ای و کارگری، ب: حرکت های متکی بر آزادی بدون دین، ج: حرکت های متکی بر دین بدون آزادی و د: حرکت های متکی بر دین و آزادی. هادی غفاری در ادامه به بررسی هر یک از این حرکت ها پرداخت و افزود: حرکت های دسته اول گاهی کور بوده که اصطلاحا به آن شورش های بی هدف گفته می شود. حرکت های دسته دوم که به دنبال آزادی بدون توجه به خواسته های الهی بودند، نتیجه سلطه نظام تفتیش عقاید در کلیسا بودند. بعد از اینکه کلیسا محور زمین شد و هیچ علمی بدون اجازه کلیسا ممکن نبود، یعنی اگر کسی چیزی ضد کلیسا می گفت، سرنوشتی شبیه گالیله در انتظارش بود، انقلاب فرانسه برای تحقق آزادی بدون دین رخ داد. انقلابی که با هدف محوریت انسان و علم به دنبال به زیر کشیدن دین بود. تنگنای تفتیش عقاید در نهایت منجر به باز شدن یکباره فنر شد. کلیسا از جامعه رخت بربست و داخل یک ساختمان حبس شد، در نتیجه دین دیگر منشا کمترین حرکت سیاسی و اجتماعی نبود. وی درباره تاثیر تحولات غرب در ایران گفت: به دنبال انقلاب فرانسه علم تا آنجایی بالا رفت که ترکش آن به سرزمین های ما هم رسید. ما در دبیرستان با مقالاتی مواجه شدیم که می خواست مبانی دینی را که نه ضد علمی بود نه غیر علمی، بلکه فراعلمی بود، علمی کند؛ آن هم با هدف خدمت به دین و حفظ دین از هجمه علم. رئیس مؤسسه الهادی درباره حرکت های متکی بر دین بدون آزادی تصریح کرد: نظام خلافت امروز، طالبانیسم و داعش نمونه ای از حرکت های متکی بر دین بدون آزادی هستند. این حرکت ها طرفدار دینی هستند که با موازین انسان گرایانه، اخلاقی و هرگونه حرمت و حریم مردم را نگه داشتن، فاصله دارد و فقظ با زبان گلوله سخن می گوید. هادی غفاری در توضیح حرکت های متکی بر دین و آزادی اظهار کرد: ما معتقدیم آزادی در دین نهفته است. باورهای دینی ما می گویند که هیچ حکومت دینی ای بدون مقبولیت نزد مردم پذیرفته نیست. ما معتقدیم حکومت دینی از ابتدا به شرط آنکه مورد قبول مردم باشد مشروعیت دارد. زمانی که در دبیرستان بودم این پرسش برایم به وجود آمد که چرا خدایی که می تواند تا این حد در هستی دخالت کند، خدایی که چوب مرده را تبدیل به اژدهایی می کند که همه چیز را می بلعد، هیچ یک از پیامبران خود را توصیه به کودتا علیه یک قدرت حاکم نمی کند. وی اضافه کرد: مگر خدا نمی توانست فرعون را بکشد و موسی را به تشکیلات او بفرستد؟ چرا باید گام به گام بر اساس روشنگری مردم و راه انداختن حرکت عظیم ملی حکومت الهی برپا شود؟ هیچ پیامبری به روش های غیرمردمی و غیرحرکت توده وار ملی، حرکتی علیه حاکمان نکرد. هادی غفاری ادامه داد: مشکل ما در دنیای تبیین دین این است که مباحث دینی مشکک هستند نه متواطی. ما در هستی دو گونه مقولات داریم یکی متواطی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد و دیگری مشکک که شک در آن وجود دارد. زمانی که مسلم بن عقیل که فردی متدین و دین شناس بود، دستگیر شد و او را به دارالعماره کوفه بردند، عبیدالله بن زیاد نگاهی به او انداخت و گفت:«ای تفرقه افکن، ای فتنه گر، بر امام خود(یزید) خروج کردی و وحدت مسلمانان را به هم ریخته ای.» وی با بیان این مسئله که شکاکیت در دین به گونه ای است که جوانان را از تبیین دین عاجز می کند، گفت: معاویه به حضرت علی(ع) نامه نوشت و گفت:« علی از خدا بترس و بر مردم ستم نکن، نفس سرکشت را مهار کن و شمشیرت را غلاف کن. از کشتن مسلمانان دست بردار. ای علی لحظه ای را که در روز حساب در برابر خداوند می ایستی، به یاد آورد.» این سخنان نشان می دهد که دین پر از شکاکیت است. هم حسین(ع) و علی(ع) داد دین سر می دهند و هم ابن ملجم. هادی غفاری افزود: چند وقت پیش در یک سی دی دیدم که یک فرد معمم که می داند قرآن او را از لقب زشت به مردم دادن و غیبت کردن منع کرده است، پس از تعریف و تمجید بسیار از یکی از بزرگان به توهین به مراجع می پردازد و می گوید:« در عرف اجتماعی ما رسم است که به کور می گویند عین الله و به هرکس که زشت است می گویند یوسف» یکی از حاضران می پرسد:«کدام یوسف؟» و او پاسخ می دهد:«یوسف صانعی» کدام دین به شما این اجازه را داده است که اگر از مواضع کسی خوشتان نمی آید به او توهین کنید؟ این نوع رفتارها باعث شکاکیت در دین می شود چرا که مرجعی که از دین دفاع می کند، توسط یک فرد خدا نترس خرد می شود. وی ادامه داد: با اینکه پیامبر اکرم(ص) می فرمایند در صورت چاپلوسان خاک بریزید، چاپلوسی جامعه ما را فرا گرفته است. به چه کسی بگوییم که حسین از ما، شیعه خواسته است. شیعه بودن به معنای پیرو حسین بودن است. غفاری در توضیح اولین دلیل امام حسین(ع) برای قیام مبنی بر مقاومت در برابر نظام حاکم برای براندازی گفت: حکومت یزید از دید اباعبدالله دو نقیصه دارد، یکی اینکه انتصابی و ارثی است و دیگری اینکه آنچه به نام بیعت اتفاق افتاده، یا از ترس معاویه بوده، یا از طریق زور و فشار یا فریب و تبلیغات. دستگاه تبلیغاتی معاویه به گونه ای بود که در سراسر مملکت جا انداخته بودند یزید امیرالمؤمنین است و امیر مؤمنان در همه جای جهان اوست. وی ادامه داد: امام حسین(ع) اصل حاکمیت یزید را زیر سؤال می برد. او اعتقاد داشت اگر مردم را آزاد بگذارند، بیعت نمی کنند. معاویه برای بیعت گرفتن از مردم مکه و مدینه به آنها دروغ گفت؛ در مکه گفت هم شامی ها بیعت کرده اند در مدینه گفت عبدالله بن عباس، حسین بن علی(ع) و محمد بن ابی بکر بیعت کرده اند. برای همه این بزرگان 12 نگهبان گذاشته بود که اگر انکار کردند، کشته شوند. به گونه ای که اباعبدالله هم نتوانست انکار کند، چرا که ممکن بود بیهوده و بدون اینکه پیام خود را به جامعه رسانده باشد، کشته شود. این سخنران درباره انتقاد امام حسین از رفتارهای شخصی یزید گفت: در جایی معاویه از روی نفاق و به ظاهر برای دفاع از دین، با هدف سرکوب کردن امام حسین(ع)، بدنام کردن او و تاراندن یارانش نامه ای به او می نویسد که در آن می گوید:« حسین جان ما از یک خانواده ایم، از خدا بترس و این مردم را به فتنه نینداز. به دین خود بیاندیش و مراقب باش دین خود را از دست ندهی. به فکر امت پیامبر باش و مواظب باش کسانی که دین مدار واقعی نیستند(یعنی عباس بن علی یا قبل تر از او حجر و مالک اشتر) تو را ملعبه نکنند و فریب ندهند. وی در پایان بخش اول سخنرانی خود ضمن بیان پاسخ امام حسین به نامه معاویه اظهار کرد: امام حسین(ع) پاسخ زیبایی به معاویه داد و گفت: «از کدام دین سخن می گویی؟ تو نبودی که حجر و دیگران را کشتی؟» به قدری حضرت از واژه «تو نبودی» در این نامه استفاده کردند که معاویه با خواندن آن آتش گرفت و به عمر و عاص گفت: بروم در سخنرانی چه جوابی به حسین بدهم؟ عمروعاص جواب داد برو دشنام بده.
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code