یادداشت پسا ثابت قدمی برای شهری که دوستش دارم
۱۳۹۶/۰۳/۲۶ ۱۴:۰۵ چاپ
photo_۲۰۱۷-۰۶-۱۶_۱۳-۰۷-۵۶ (2)
گیل خبر/وحید احمدی آرا   قطعا او تنها شهردار تاریخ رشت است که عده ای پس از استیضاح او کل می کشند و شادی کنان با سوت و کف و هو او را با بدرقه ی تلخی همراهی می کنند و عده ای نیز پلاکارد حمایت و دوستی با تغییرات به دست می گیرند و به خیابان می آیند تا بر ماندن او تاکید کنند . او قطعا تنها شهردار تاریخ در ایران زمین است که در روزهای اوج کاری ، میز مدیریتی اش را رها می کند و با خانواده اش در ردیف نخست کنسرت همایون شجریان می نشیند و به اصرار از او و گروه هنرمندانش در ضیافت شامی پذیرایی می کند و برگه ی رای ریاست جمهوریش رییسی است ! او قطعا تنها مدیر ایرانی است که در جلسه داخلی اش ساعتها با مدیران میانی اش برای بهبود وضعیت اقتصادی کارمندان و کارگران طبقه متوسط به پایین اش بحث می کند و دقایقی بعد از جلسه در راهروهای همان تشکیلات حتی جواب سلام همان کارگران را نمیدهد! این تناقضات رفتاری قطعا ریشه در اختلالات شخصیتی ندارد چرا که محمد علی ثابت قدمی که من می شناسم در رفتار و اخلاق ثابت قدم تر از تصمیمات مدیریتی اش بود و قطعا این رفتار ناشی از شکل گیری نوعی تفکر و تکامل خاص در اندیشه و آرای وی بود که اینگونه در جریانهای انسانی و اجتماعی مبهم و متناقض رخ می نمود . برای منی که در مبارزات استیضاحی قبلی او دوشادوش سربازان و سردارانش در فضای واقعی و مجازی جنگیده بودم سخت بود ، اما این بار در این استیضاح سکوت کامل اختیار کردم .برای منی که هربار او را میدیدم منتظر بودم از رویای دیگری که برای رشت در سر دارد پرده بردارد و با حرارت و اشتیاق از جزییات آن سخن براند سخت بود به نظاره بنشینم و رفتنش را تماشا کنم. برای منی که بارها از او خواستم سرمایه عظیم اجتماعی و انسانی که در فضای مجازی پشت او انچنان بسیج شده بود که مجاز را به واقعیت تبدیل کرد و جرات استیضاح را در دل سوال کنندگان به هراس بدل کرده بود ، را جدی بگیرد ، ساماندهی کند و به عنوان یک پایگاه همیشگی حفظ و صف آرایی کند ، سخت بود سکوت و سکون و بی تفاوتی این سرمایه ی عظیم را تماشا کنم و خود نیز همچنان ساکن و ساکت باشم . همچنان که سخت بود ثابت قدم برود و چیزی برای رفتنش ننویسم. ثابت قدم از معدود نخبگان این سرزمین بود که در کشور ماند تا اندکی از درصد عجیب امار فرار مغزها از کشور بکاهد ، بی انصافی است اگر اقرار نکنیم که می توانست برود اما نرفت . ثابت قدم از معدود جوانان شایسته این سرزمین است که توانست در عرصه های مدیریتی رشد کند و به جایگاه و پایگاهی برسد و بی انصافی است که اقرار نکنیم که هیچگاه در این مسیر از روشهای غیر اخلاقی و غیرانسانی بهره نجست.او تظاهر نکرد ، دروغ نگفت و واقعی انگونه که میزیست ، زیست  . شاید ان روزهای دور که ما در روزنامه تیتر می زدیم: شهردار رشت ، متخصص باشد و رشتی ، هیچ گاه به فکرمان هم نمی رسید مردی کوتاه قد با لباسی شیک و صورتی تراشیده ، با عالی ترین مدارج علمی ، با اندیشه ای بلند و انگونه که همواره تکرار کرده ام با نقشه راهی که برای ثانیه ثانیه ی دوران مدیریتش در شهرداری ، برای وجب به وجب رشت برنامه داشته باشد راهی کرسی شهرداری شود. ثابت قدم رویای مدیریت نخبگان متخصص غیرسیاسی را در رشت محقق کرد و نشان داد گاهی ، هر از گاهی شایسته سالاری بر فامیل سالاری پیروز می شود و تعهد غیر واقعی به تخصص واقعی می بازد. افسوس فاصله میان جوانگرایی با استفاده صددرصدی از نیروها و مدیران بی تجربه، میان مبارزه با فساد نهادینه شده در شهرداری با حذف و تحقیر همه ی کارکشتگان و با تجربه های شهرداری در ذهن ثابت قدم بسیار کم و کوچک بود و او گاهی با حذف این فاصله ی اندک ، بیراهه رفت. افسوس تاکید بر ماندن بر کرسی شهرداری به هرقیمتی او را به ورطه ی باج دهی و حمایت از برخی از اعضای شورایی کشاند که شبیه او نبودند، در هیچ چیز شبیه او نبودند ، در اندیشه، در ایمان ، در باورهای اجتماعی ، نه تنها شبیه او نبودند بلکه فرسنگها با معیارها و استانداردهای او فاصله داشتند. افسوس ، حذف مشاوران و یاوران حقیقی و واقعی او، چه به دلیل روحیه ی مغرور و کم سپاس ثابت قدم و چه به واسطه ی خستگی و کم اوردن این مشاوران از یکدندگیها ، لجاجتها و حرف گوش نکردنهای او ، مجال را برای آنانی فراهم ساخت که نه تنها او را بیشتر به بیراه سوق دادند بلکه حتی در آستانه ی آتش گرفتن هیزم استیضاح به جای آب ، بنزین بر این هیزم ریختند و خاکستر نتیجه این آتش بازی بچگانه شد. همیشه اطراف ما پر بود از پدرانی که اهل ریسک نبودند، اینکه وام نمی گرفتند تا فرزندشان کسب و کاری به راه بیندازند، اینکه شهرداری رشت اکنون بدهکاری سنگینی در حساب کتاب خود دارد ، اینکه میراث ثابت قدم بدهی چند میلیاردی شهرداری است به نظر من از جنس وامها و بدهیها و ریسکهای پدرانه برای کسب و کار فرزندان خود است و در این حوزه روش او را تحسین می کنم. اینکه رشت یاد گرفت از آرزوهای بزرگ نهراسد ، اینکه وقتی عنوان بزرگترین پیاده راه جهان را در رشت بشنویم و لبخند تمسخر نزنیم ، اینکه ارقام میلیارد تومانی سرمایه گذاری برای رشت از رویا حداقل به گمانه زنی بدل شود ، اینکه این همه پارک افتتاح شود ، ولو با بدهکاری ، ولو برای سوتبلیغات کاندیداهای حامی شهردار در انتخابات شورا ، ولو با کفپوشهای مساله برانگیز، اینکه رشت عنوان شهر شبهای روشن بگیرد، شهر جشنواره ها نام بگیرد ، شهر خلاق خوراک شود ، اینکه یاد بگیریم برای رشت آرزوهای فرامحلی داشته باشیم ، اینکه به پلی عظیم مانند پل طبیعت حتی بیندیشیم ، از دستاوردهای جوانی است با قلبی بزرگ ، رویاهایی بزرگ و اشتباهاتی بزرگتر به نام محمد علی ثابت قدم. رشت ، در مسیر غیر قابل برگشت توسعه قرار گرفته و کاش میراث داران ثابت قدم همچون او رویاهایی بزرگ برای رشت داشته باشند با دقت و حساسیت بیشتر ، بی اعتنا به کوته نظرانی که وسعت دیدشان از شمال تا خمام و از جنوب تا امامزاده هاشم بیشتر نیست ! شاید این شهر بار یک متخصص نخبه را ببیند که با احترام به شعار نیاوردن خودروی تک سرنشین با یک کتاب در درست در خیابانهای پرترافیک آن پیاده قدم میزند و برای فردای آن رویا میسازد ...شاید هم ... برای ثابت قدم روزهای پررویا تر ، برای رشت فردایی بهتر و برای مدیران اینده این شهر اندیشه ای وسیع و بلند آرزو می کنم.