گیل خبر/ علی دادخواه کاترین که خوابیدن برایش رهایی از منکرات بود از غیبت پسرک استفاده کرده و روی تراس دراز کشید. پس از آن که مدتی بیرون ماند و تماشاگر تغییرات رنگ ها در آسمان شد هنگام خوردن غذا با غروری بی پایان اعلام داشت که: «من در برابر دنیا به خواب رفتم.» پاتریس با لحن تحقیرآمیزی گفت: «بله، زن ها طبیعتا ایده هایشان را به احساساتشان ترجیح می دهند.» بعد کاترین اعتراض کنان گفت: «من از روشنفکر بودن متنفرم»... این جملات از صفحه ی ۹۶ کتاب «خوشبخت مردن»، نوشته ی «آلبر کامو»، ترجمه ی «قاسم کبیری»، است که برایتان به امانت نقل کردم. « من از روشنفکر بودن متنفرم...» جمله کاترین را منهم تکرار می کنم.از بس که در کشور ما این واژه را مانند خیلی واژگان دیگر لوث کرده اند،تغییر معنا داده اند وحتی تحقیر کرده اند.«روشنفکر » واژه ابداعی تئوریسین حزب توده « احسان طبری» بود که ایکاش ادیب می ماند و وارد سیاست نمی شد ،مانند بیژن جزنی که ایکاش بجای اسلحه همان قلم و بوم نقاشی را نگه می داشت.طبری این واژه را بجای « منورالفکر» که پیش از این رایج بود در فرهنگ سیاسی ما وارد کرد. ولی روشنفکر به چه کسی می گویند؟ خب ! توضیح این واژه هدف این یادداشت نیست،ولی اینکه چرا من از روشنفکر بودن متنفر شده ام را می توانم در این کوچک مقاله توضیح دهم. اقای دکتر ثابت قدم سرانجام در دقیقه ۹۰ عمر شورای چهارم با ۱۰ رای برکنار شد.اینهم از آن زلزله های سیاسی بود که مدیون پای فشاری بعضی از اعضای شورای شهر فعلی است که در دوره بعد هم حضور دارند والبته قابل پیش بینی بود که ثابت قدم ماندنی نیست.ثابت قدم روشنفکر! بالاخره رفت.... از میدان جانبازان که راه می افتی تا برسی به مرکز شهر « میدان شهرداری » یا همان شهدای ذهاب ، حالت متغییر می شود به حکم کل یوما هو فی شان. انگار دوره های تاریخی متعددی را طی می کنی از اوایل پهلوی اول گرفته تا دوره پست مدرنیته در پاریس یا لندن کنونی.از آن المان زیبای ارزوها و ان ژیان نوستالژیک میدان جانبازان که بگذریم ،در همان میدان شهرداری و پیاده روهای پاریسی و شانزلیزه ای ان ،شما جز المان های شهری غیراسلامی و فرامدرن چه می بینید؟ اشتباه نکنید من نمی خواهم مانند آقای ثابت قدم که چندی پیش منتقدین خود را « سکولار اسلامی» نامید ، دعوای سنت و مدرنیته راه بیاندازم ،که خودم به شخصه از این نوع معماری شهری لذت می برم چون طرفدار مدرن شدن فضای شهری هستم .ولی مدرن بودن وقتی که روح شهر حفظ شود،روح تاریخی و فرهنگی آن.و البته این روح مدرنیته بطور مساوی و عادلانه در تمامی فضای شهری پخش گردد. مشکل اصلی کجاست ؟ من چالش اصلی ثابت قدم را در این مدت عدم ثبات وی در نحوه مدیریت شهری می دانم.او نتوانست بین مدیریت آرمانی _ سنتی شهری و مدیریت علمی _ مدرن آن یکی را انتخاب کند.در حقیقت او مانند همفکر ،همراه و حامی خود در شهرداری تهران یعنی محمدباقر قالیباف بیشتر به « شهردار سازه ها» بود تا روح شهر یا زیربنای آن. باز هم می گویم الحق و النصاف فضای ایجاد شده در میدان شهرداری و اطراف آن شایسته تقدیر است ،ولی بهمان دلیل که گفتم این فضا محدود است و نتوانسته هویت شهری تازه ای به شهرستان رشت بدهد. اینجاست که من از روشنفکر بودن متنفر می شوم.که روشنفکر واقعی یک پای در سنت و یک پای در مدرنیته دارد ولی اینکار از هر کسی بر نمی اید و گاو نر می خواهد و مرد کهن.... علی دادخواه گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.