اختصاصی گیل خبر/ بخشی از این پیام ها و دل نوشته های که از  صفحات اجتماعی جمع شده است  در زیر آمده است: سید محمد علی ثابت قدم شهردار رشت همزمان با آخرین لحظات زندگی اش و در جلسه ای با یادآوری خانم قدیمی مبنی بر اجرای توافقات و مذاکرات قبلی در منزل خسرو سینایی (کارگردان معروف سینما) بصورت غیراداری و در لحظات حضور مشترکمان در چند جلسه دو نفره پیرامون تهیه کتاب تاریخ شفاهی محلات رشت و دقایقی بعد خبر فوت ایشان بسیار دردناک و شوک آور بود. حس قلبی من از او انسانی بسیار مودب، دارای مناعت طبع و ظرفیت گفتمانی بالا و ذهنی متمرکز در بین همه مردمی که او را می شناختند، بوده و هست. یادش گرامی و خانواده اش پاینده باد فیاض زاهد/ استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ انا لله و انا الیه راجعون نمی دانم از چه کلماتی برای این مصیبت بزرگ بهره برم! اگر نبود سنت چنین مناسباتی ترجیح می دادم لب فرو بندم و فریادی خاموىش سر دهم. من مهدی را در سال ٧٧ یافتم. چونان خیل بسیاری از دانشجویان و جوانان عاشق این مرز و بوم. در خیابان تختی به همراه دوست دیگرش امیر به دفترم آمد و تا دیروز و امروز و فرداها که این رشته محبت گسسته نخواهد شد، همراه و همدل بودیم.امروز دوم خرداد است و او یکی از سازندگان آن بود. انسانی آرمان خواه، فکور، صاحب اندیشه، خوش فکر و خوش قلم. ذکاوت بالا و تحلیل عمیق، خیلی زود او را در حلقه اول همفکرانمان قرار داد. هیچگاه مصائب و مشکلات زمانه روح او را آلوده نکرد. شاید پشتش زیر بار ناملایمات روزگار پلشت خم شد، اما در ایمان سترگش برای اعتلای ایران و آزادی خللی وارد نیامد. آنقدر هجوم خاطره ها سهمگینند که مرا توانایی تفکیک آنها نیست. نمی دانم از این آوار چگونه سربر آورم. هیچگاه فکر نمی کردم زنده باشم و مرگ این نسل را شاهد باشم. از بختیاری من بود که با امثال مهدی تقی زاده ها زندگی کردم و او یکی از بهترین آنان بود. او در این سالها مانند بسیاری از متفکران و روزنامه نگاران در عسرت و فشار بود و چقدر برایم دردآور است که زمانه چنان امثال مرا در تنگنا قرار داده بود که نتوانم آنچنان خدمتی که شایسته است را باید! من این ضایعه بزرگ را در ابتدا به همسر و خانواده عزیزش که هنوز رخت عزای پدر از تن به در نکرده اند و سپس به فعالان سیاسی اصلاح طلب و روزنامه نگاران مظلوم وطنم تسلیت عرض می کنم. شاهد وزیری مدیر مسئول سایت گیل خبر رفتنت زود بود مهدی.. تمام راه از استادیوم تا بیمارستان پورسینا 18 سال دوستی با تو از جلوی چشمام گذشت و بی اختیار اشک می ریختم، باورم نمی شد مرگ نابهنگامت در میانه جشن پیروزی اعتقاداتت علی کریمی پاشاکی روزنامه نگار  بی وفا ما در این سنگلاخ وناهموار مسیر به بودن وعشق فرهاد گونه ات دلخوش و سرمست بودیم که ما در سراشیبی عمر قرار گرفته و مهدی و…در این زمانه هستند تا…. آقا مهدی جنبش روشنفکری این سرزمین در روزی سیاه پوشید که امید و شادی را برای شهروندان و روستاوندان عزیز تدارک دیده است. مهدی فداکار،در نبود شور و شعورت هم قلبم وهم قلمم شکست. مهدی عزیز، باروحانی عزیز تا ۱۴۰۰ ولی با تو تا آخر عمر… ارادتمندت _همکارت، علی کریمی پاشاکی فرهام زاهد منتخب مردم رشت در شورای پنجم  بسمه تعالى انالله و انا الیه راجعون خبر درگذشت رفیق اصلاح طلب و هم سنگر ندایی ام «مهندس مهدى تقى زاده» چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می نشیند اما در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره ای جز تسلیم و رضا نیست. این اندوه بزرگ را به فعالین سیاسى و اجتماعى استان تسلیت مى گویم و براى خانواده داغدارش آرزوى صبر از درگاه خداوند منان می نمایم. فرهام زاهد دبیر حزب ندای ایرانیان شعبه گیلان محمدرضا عابدی محزون مهدی جان روحت شاد ... شب دوم خرداد، در جشن پیروزی انتخابات ریاست جمهوری، تو ای نماد مظلومیت نسل جوان اصلاح طلب، چه ناباورانه از بین ما رفتی امین افقی مدیر روابط عمومی و امور بین الملل منطقه آزاد انزلی  درگذشت ناباورانه مهدی دوست داشتنی، شوک ناگوار و خبری بهت آور درجشن پیروزی دکتر روحانی/خبر درگذشت دوست عزیزم آنقدر بهت آور بود که علی رغم بیست سال خاطرات مشترک سیاسی،فرهنگی و رسانه ای ذهنم و دستم به نوشتن متنی از خصوصیت اخلاقی خاص و بی نظیرش نمی رود.   نیما محمدی مدرس دانشگاه و رییس کارگروه گردشگری مجمع متخصصین گیلان مجال بی رحمانه اندک بود و واقعه سخت نامنتظر... برهنه بگو برهنه به خاکم کنند سرا پا برهنه بدان گونه که عشق را نماز می بریم، که بی شایبه حجابی با خــاک عـاشقانـه درآمیختن می خواهم. ❤❤❤ اندوه خبر درگذشتت مهدی جان امان از کف دوستانت بریده... بهت و ناباوری من پس از شنیدن خبر و بغض نشسته بر گلو ساعت هاست حتی اجازه نمی دهد چند خطی بنویسم... تماس تلفنی چند شب پیش و ابراز دلتنگی برای دیدن هم... دریغ و درد از این دلتنگی ها... دلتنگی دیدارت را لگدکوب میکنم و یقینا اندوهش مستم می کند... یادت همیشه با ماست... بهراد ذاکری پزشک و فعال سیاسی اصلاح طلب  در هیاهوی تلخی روزهایی که یکی از بهترین هایم در بستر بیماری می جنگد.مهدی عزیزم ناگهان رفت.دوستی که رفاقتش به دنیا می ارزید.حالا نیست که حرصم را بخورد.دغدغه رای آوردنم را داشته باشد.برایم به در و دیوار بزند.رفیق خوب من یادت همیشه با من است.شاد باشی که هیچگاه نترسیدی .ژنرال ها هیچ گاه تو را ندیدند که تو فراتر از اندیشه های پستشان بودی.روحت شاد رفیق امین مهرآور روزنامه نگار و فعال سیاسی  غرق در افکار خودم خیابان لاکانی را به سوی مقصد نامعلوم طی میکردم و او که همراه خانواده اش بود با صمیمیت جالبی صدایم زد و سرپا نیم ساعتی باهم از نگرانی هایمان برای انتخابات رفقای مان بهراد و فرهام گفتیم و همچنین اقای بی آزار. بامعرفت بود و مهربان، عمیق به موضوعات نگاه میکرد و نظرات خوبی ارایه میکرد. فکرکنم چهار بار بیشتر ندیدمش و فقط یه آدم فوق العاده میتونه تو این چهار مرتبه دیدار کاری کنه من کیلومتر ها دورتر از جشن پیروزی روحانی وقتی خبر فوتش رو بشنوم، ناخودآگاه اشکم سرازیر بشه. خدایا لطفا رحمتش کن. روحت شاد مرد بامعرفت فرشته رضایی روزنامه نگار و دبیر تحریریه همشهری گیلان زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ...ازین حرف ها زیاد می زنند. اما برادر ، روز جشن که نمی میرند؟ من امروز جشن دکترروحانی نرفتم، اما مگر تو می گذاری یک دهان هم خاموش شود... ؟! حمید امیدی استاد دانشگاه و پژوهشگر دینی  امروز مهدی تقی زاده که آشنایی ام با او تا فردا -که یاد روز دوم خرداد هفتاد وشش و پیروزی سید محمد خاتمی در جریان انتخابات ریاست جمهوری آن سال است-به بیستمین سال خود می رسد،رفاقتی که در همان روزها و کنش های انتخاباتی آن سال و در جریان تلاش برای پیروزی سید محمد خاتمی شکل گرفته بود ،رفیق خوب روزها و رفیق روزهای خوب،یادش به خیر چه روزهای خوب و قشنگی داشتیم.همیشه دل نگران نهضت آزادی و دمو کراسی خواهی مردم ایران بود گویی برای خود ماموریتی ملی در این زمینه قائل بود. امروز در هنگامه ی ورود به مراسم بزرگداشت پیروزی دکتر حسن روحانی و قبل از رفتنش به بزم ملکوتیان او را در ورزشگاه شهید حسن عضدی دیدم ،گفتم مهدی روز ها وشب های انتخابات چگونه گذشت ؟به شوخی گفت ؛به خوشی روزها و شب های تو و امین -منظور دوست نازنین و مشترک ما امین افقی-نمی رسیده است.قرار گذاشتم بعد از پایان جشن پیروزی به اتفاق امین ساعتی با هم باشیم اما نمی دانستم که ملکوتیان پیش دستی کرده و او را به بزم خویش برده اند امیدوارم اینک در بزم ملکوتیان و هنگامی که از زمینیان سخن می گوید از داستان بیست و نهم اردیبهشت هم که نگران حادثه خوب در آن بود سخن بگوید رادنی دیدار روزنامه نگار  این سیاهه نکبت بار داره لحظه به لحظه سنگین تر میشه شوربختانه مگه از دوره نخست نظام جدید دبیرستان ما چند ده سال گذشته که رفیقامون شدن خاطره ای گم شده در غبار!؟ مهدی تقی زاده نازنین تا همین دو سه ساعت پیش داشت با ما از دلمشغولی هاش می گفت در گروهی که یاران روزهای بی دردی دبیرستان جمع شده بودیم و حالا....!؟ مهدی از سال ۱۴۰۰ گفت و این ۹۶ لعنتی رو هم حتا تموم نکرد!! رفیق داغت رو تو دلمون گذاشتی و رفتی آرمان پورقربانی فعال سیاسی  یک داغ عظیم بر دلم ماند در میانه جشن بزرگ پیروزی روحانی در استادیوم عضدی مهدی تماس گرفت. روی سکوها بود. از او خواستم پایین بیاید. چند لحظه دیدمش. دقایقی بعد شنیدم با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد. و بعد یک تماس من را دچار حیرتی غمگین کرد. به همین راحتی مهدی تقی زاده از میانمان رفت. وصف او سخت است. مهدی کم نظیر بود. از آن آدمهایی که زیاد مشهور نیستند، ولی فایده شان برای جامعه بسیار بیشتر از خیلی از این آدم معروفهاست. او میخواند، می نوشت، تحقیق و پژوهش می کرد. مهدی خیلی خوب بود. به راستی صفات فرهیخته و صاحب اندیشه برازنده اش بود. هر وقت که می خواستم به فرد جدیدی معرفیش کنم از این عناوین برایش استفاده می کردم و او بلافاصله می گفت نگو، خجالت می کشم. مهدی هم صحبت شبهای من بود. خوب گوش می کرد و خوب هم مشورت میداد. دلش صندوقچه اسراری بود که فقط برای او می گفتم. من امشب یکی از بزرگترین پشتوانه هایم را از دست دادم. او از این دنیایی که چندان تحملش را نداشت کوچ کرد. برای او نه، اما برای ما این از غم بزرگتر است...