عدم کناره گیری، لیست های متعدد و جعلی، عدم حضور زنان و رویکرد غیرخطرناک اصولگرایان؛
۱۳۹۶/۰۲/۳۱ ۱۳:۳۱ چاپ
اختصاصی گیل خبر/ سامان بدر: در حالی که سه عضو لیست امید اصلاح طلبان در میان چهارنفر اصلی شورای شهر رشت قرار گرفتند اما آن ها نتوانستند بقیه اعضای خود را وارد شورای شهر کنند و تنها سهم آن ها چهار  عضو علی البدل است که باید منتظر انصراف و کناره گیری و یا خروج یک عضو اصلی از شورا باشند. این که چرا لیست اصلاح طلبان رشت با وجود حمایت گسترده مردم رشت از روحانی و همچنین پیروزی لیست های اصلاح طلبان در شهرهای دیگر نتوانست به یک پیروزی کامل دست یابد شاید دلایل مختلفی را می توان ذکر کرد که در زیر به بعضی از آن ها پرداخته شده است. یک- عدم اتحاد و یکپارچگی : در حالی که رئیس و سخنگوی شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان اعلام کرده بودند که کاندیداهای 48 نفره اصلاح طلبان تعهد داده اند که در صورت عدم حضور در لیست به نفع لیست اصلی کنار بروند چنین چیزی در انتخابات دیده نشد و شاهد آن بودیم که لیست اصلی نتوانست رای لازم را کسب کند. در این میان افرادی مثل سهیلا مدارایی حاضر شدند به نفع لیست کناره بگیرند اما به طور مثال سیده سکینه خاتمی که در روزهای آخر صلاحیت خود را بدست آورد کنار نرفت و نزدیک سه هزار رای کسب کرد که اگر آرای وی به سمت اصلاح طلبان می رفت می توانست تعداد بیشتری از اصلاح طلبان را در شورا ببینیم. غلامرضا مقدسی و یا خدیجه گلین مقدم هم نزدیک دو هزار رای کسب کردند و مشخص بود که رای آن ها تنها موجب ریزش آرای لیست امید اصلاح طلبان می شود. باید توضیح داده شود که چرا تلاشی برای کناره گیری این افراد در انتخابات نشد و یا این افراد چرا با وجود آن که می دانستند رای کافی برای پیروزی در این رقابت ندارند در صحنه باقی ماندند. دو- این نکته قابل توجه است که احمد رمضانپور، اسماعیل حاجی پور و فرهام زاهد تنها از لیست اصلاح طلبان رای کسب نکردند و در ائتلاف های دیگر نیز حضور داشتند. رمضانپور به واسطه نمایندگی ادوار مجلس و شناخت عمومی روی وی تقریبا در تمام لیست های مختلف شورای شهر منتسب به حامیان دولت قرار داشت. اسماعیل حاجی پور به واسطه مالکیت داماش و حمایت هواداران این باشگاه و همچنین حضور در ائتلاف های حامیان شهردار رشت و ائتلاف رشتی ها توانست رای بالایی کسب کند و فرهام زاهد نیز بجز لیست امید در ائتلاف های رشتی ها قرار داشت و به واسطه عقبه خانوادگی، قدرت بیان و چهره جوان و خوش سیمایی که داشت محبوبیت خوبی کسب کرده بود. اما این مساله برای بقیه کاندیداها چندان دیده نشد. در این میان افرادی مثل جلال الدین شکریه در اکثر لیست حامیان دولت قرار داشتند و خیلی ها انتظار داشتند که وی در لیست اصلاح طلبان نیز باشد اما وی در نهایت از لیست کنار گذاشته شد. شاید این نکته کلیدی باشد که اصلاح طلبان می توانستند فارغ از امتیازات فردی خود از افرادی استفاده کنند که به شانس پیروزی آن ها امیدواری بیشتری داشته باشند. سه: رویکرد اصولگرایان نیز موجب شد که میل و اشتیاق عمومی برای برانگیختن احساسات عمومی جامعه ایجاد نشود. در واقع اصولگرایان با گذاشتن اشخاصی چون حجت جذب، فاطمه شیرزاد و یا محمدحسن عاقل منش یک لیست متعارف را معرفی کردند که چندان با اصلاح طلبان و دولت سر جنگ ندارند. توجه باید کرد که اگر در لیست اصولگرایان افرادی حضور پیدا می کردند که با قدرت جذب آرای زیاد به شدت علیه دولت فعالیت می کردند فرصت برای اصلاح طلبان برای بسیج عمومی توده های مردم جهت رای لیستی بیشتر می شد، اما رویکرد معقولانه اصولگرایان و عدم تلاش برای تهییج افکار عمومی از جانب اصلاح طلبان آن ها را در فضایی قرار داد که چندان قدرت مانور نداشته باشند. این رویکرد در انتخابات ریاست جمهوری برای عدم رای دادن به حجت الاسلام رئیسی جواب داد اما مردم و حامیان اصلاح طلب برای رای نیاوردن به بعضی اعضای لیست اصولگرایان دلیل و هراسی نداشتند. اگر در انزلی و تهران  بسیاری به دلیل تغییر رویکرد مدیریت فعلی شهر دست به انتخاب جمعی زدند چنین رویکردی در رشت محل چندانی از اعراب نداشت و لیست اصلاح طلبان محلی برای تغییر مدیریت شهری ارزیابی نمی شد. چهار: لیست های مختلفی و جعلی که در این میان منتشر شد نیز حامیان دولت و اصلاح طلبان را متفرق کرده بود. در روزهای آخر لیست های متعددی به نام حامیان دولت و لیست امید منتشر شده بود و اهمیت آن در این مساله بود که نشان می داد در میان خود اصلاح طلبان نیز وفاق لازم وجود ندارد. به طور مثال وقتی الیاس حضرتی بدون توجه به لیست اصلاح طلبان از کاندیداهای آذری زبان حمایت کرد بخشی از نیروها به سمت دیگر گسیل شدند. بعضی افراد متنفذ و شاخص منتسب به اصلاح طلبان لیست های دیگری به نام حامیان دولت منتشر کردند و در ان دوستان و حتی اقوام خود را گنجاندند که پایگاه رایی نیز نداشتند اما موجبات کاهش آرای اصلاح طلبان شدند. در این میان به طور مثال دکتر بهراد ذاکری از اکثر این لیست های موازی خط خورده بود اما بیشترین آرا را بعد از آن سه نفر کسب کرد. شاید اگر این لیست های موازی وجود نداشت بطور قطع وی نیز وارد شورا می شد. پنج: عدم حضور زنان در لیست از عوامل تشتت لیست اصلاح طلبان بود. آن ها لیستی متشکل از افراد تشکیلاتی اصلاح طلب را معرفی کرده بودند که جایی برای زنان نیست. بهانه این است که در هنگام لیست نهائی اولیه شورای شهر دو زن اصلی تایید صلاحیت نگرفتند و جایی برای تغییر نیست. اما مشخص بود که لیست می توانست فردای تایید صلاحیت ها هم منتشر شود و فرصت بیشتری برای جلب افکار عمومی باز کند. این که اصلاح طلبان نتوانند زنان را در لیست بگذارند فارغ از بحث درستی یا نادرستی سهمیه بندی زنان و مردان یک نقطه منفی در کارنامه آنان بود. همین هم راه را برای بقیه باز گذاشت که لیست اصلاح طلبان را مورد نقد جدی قرار دهند. شش:  در مجموع گفتمان غالب شورای پنجم رشت به سمت اصلاح طلبان و حامیان دولت است،  این را می توان از تقسیم بندی نحوه حمایت منتخبین از کاندیداهای ریاست جمهوری فهمید. ولی این که آن ها بتوانند در چنین وضعیتی هیات رئیسه شورا را بدست آورند در هاله ای از ابهام قرار دارد. فرض این است که آن ها فراکسیون غیر رسمی از حامیان دولت و اصلاح طلب را در اختیار دارند و از طریق وفاق با نیروهای دولت هیات رئیسه فراگیری را تشکیل دهند که بتواند دست بالا را در شورا کسب کند. باید گفت که اقلیت های تاثیرگذار در این شورا حرف اول را می زنند و البته این بازهم ممکن است شورای پنجم را مثل شورای چهارم با لابی ها و تضادهای زیادی روبه رو کند که خطر بزرگی برای کلیت شورا محسوب می گردد. هفت:  شورای پنجم از مجموعه از شخصیت هایی شکل گرفته است که قول داده اند به کار شورایی و ایجاد تعامل و وفاق بیشتر دست زنند. شورایی که اصولگرایان پیروزش چندان در قید و بندهای سیاسی مرسوم تقسیم بندی نمی شوند. در آن خبری از اقلیت های قومی و قبلیه ای نیست و افراد تکرو با سخنان آتشین مخالف نیز فرصتی برای ورود پیدا نکرده اند، این رویکرد مثبت به اصلاح طلبان قدرت مانور می دهد، اما مشخص است که آن ها انتظارات بیشتری از شورای پنجم داشتند. انتظاراتی که به هیچ وجه برآورده نکردند و مقصر اصلی هم خودشان هستند. آن ها بیشتر از هر جریان دیگری می توانستند برای اولین بار شورایی متحدتر تشکیل دهند، کاری که به طور مثال رقیبان اصولگرایشان در این دور چندان توانایی آن را نداشتند. اما به نظر می رسد که اصلاح طلبان برای تاثیرگذاری ملموس تر در جامعه کار بسیار زیادی دارند.