گیل خبر/ علی دادخواه بعضی مرتبا تکرار می کنند که صندوق های رای همه چیز را مشخص کرده و می کند ،خب! این از نظر مشخص کردن وزن کشی سیاسی حرف درستی است ،البته اگر انتخابات عادلانه برگزار شود ویا پیش از رای گیری تمامی مراحل تبلیغ انتخابات قانونی برگزار شده و هیچ گروه غیرسیاسی یا اتاق های فکر پنهانی سعی نکنند امکانات خود را به نفع کاندیدایی خرج نمایند. ولی فراتر از این وزن کشی انتخاباتی یا سیاسی یک مسیله دیگری هم وجود دارد وان روندی است که یک جامعه طی می کند برای تمایل به یک کاندیدا و انتخاب او. روحانی-انتخابات شما ببینید در این هفته های اخیر گروههای مختلف اهم اجتماع اهم از پزشکان ,سلبریتی هایی مانند بازیگران و هنرمندان ، موسیقی دانان و حتی خانه کارگر و اصناف دیگر از حسن روحانی حمایت می کرده اند.یعنی گروههای مرجع اجتماعی عملا سمت و سوی اصلاح طلبانه و تحول خواهانه گرفته اند. این نکته مهمی است که باید به ان دقت کنیم ،در این موضع گیری ها شما مشخصا هم طبقات متوسط شهری را می بینید هم طبقات کارگری. و از طرف دیگر لایه های روشنفکر جامعه از جمله دانشگاهیان را که در پیوند با این طبقات هستند. ولی در طرف مقابل شما می بینید که ابراهیم رییسی چاره ای جز این ندارد که با یک خواننده زیرزمینی که اتفاقا مدتهاست که از دوران اوج خود دور است عکس بگیرد و خوش وبش کند ،انهم خواننده ای که مسلما با مرام اصولگرایی اقای رییسی تضاد دارد و در فضایی غیر از انتخابات اگر به شما می گفتند تتلو زمانی پیش یک روحانی خواهد نشست ،حالا ابراهیم رییسی هم نباشد ،شما انرا یک جوک می پنداشتید. من اما اینرا بحران اصولگرایی در دورانی می دانم که جامعه ایرانی با شتاب بسیار به سمت توسعه ومدرنیته پیش می رود.رییسی و هم فکران او از قطار دموکراسی خواهی جا مانده اند و البته چاره ای ندارند که خود را به هر وسیله ای که شده به این قطاربرسانند حتی اگر این وسیله موسیقی زیر زمینی باشد و ادمی مثل امیرحسین مقصود لو.( البته نه من موسیقی زیرزمینی ونه تتلو را قضاوت نمی کنم ، بلکه به ارتباط ایندو با انتخابات و اصولگرایان توجه دارم) این یک بحران است ،اصولگرایی ایران که طیف های گسترده ای از ارتودکس های مذهبی تا اقتدارگرایان سیاسی را در بر می گیرد ،بعد از بحران سیاسی خرداد ۹۲ و البته اسفند ۹۴ حالا بحران هویتی گسترده ای را تجربه می کند.بحرانی که فراتر از صندوق های رای است. بحرانی که موجب شده اصولگرایی یا بهتر بگویم « اقتدارگرایی » ایرانی میلیتاریزه شود.یعنی به نظامیان متمایل شود و یا عملا در انها هضم شود.محمدباقر قالیباف چه در سال ۸۴ و چه در سال ۹۶ نماینده و برکشیده یک گروه نظامی بوده و هست. احمدی نژاد هم خود را هرگز اصولگرا نمی دانسته و ابراهیم رییسی هم متعلق به لایه روحانیت جامعه سیاسی ماست .که البته این خود نیز تحلیل دارد.اینکه حسن روحانی در اخرین سخنرانی انتخاباتی خود در مشهد بطور مستقیم از نهادهای نظامی نام می برد و یا دراخرین مناظره تلویزیونی خود به ابراهیم رییسی طعنه می زند که این نهادها پشتیبان او هستند ،ویا در سخنرانی دیگری می گوید:« در پادگانها ناهار چرب ندهید»اینها همه کدهایی هستند که او می دهد و باید بررسی شود. در وجه دیگر این انتخابات باید به نتیجه ان دقت کرد. حدود ۲۳ میلیون نفر به یارانه سه برابری « نه » بزرگی گفتند.توجه کنید اینجا سوید یا سوییس یا هلند نیست.اینجا ایران است با مردمی که سالها تحریم انها را زیر فشار قرار داده و سومدیریت ها انها را تا زیر خط فقر برده است ،ولی همین مردم به عقلانیت در حکومتداری،صداقت در مواضع و صلح با جهان « اری » ! می گویند. و من به این مردم افتخار می کنم. تحلیل گر کارزارهای انتخاباتی گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.