دکترسیّد حجت مهدوی سعیدی
۱۳۹۳/۰۷/۲۱ ۰۸:۴۵ چاپ
کیست مولا ؟ آنکه آزادت کند بند    رقیّت  ز  پایت   واکند سخن از غدیر سخن از دیروز نیست ، بلکه موضوع امروز است ، “اینجا” و”اکنون “.غدیر، الگوی امروز فردای ماست ، و علی (ع) الگوی عینیّت یافته آن. غدیر به تاریخ نپیوسته است بلکه همچنان چون چشمه ای جوشان می خروشد وپیش می تازد. مولانا ، وقتی که در” مثنوی شریف” خود سخن از امام علی آغاز می کند در بین آن همه ویژگیهای متعالی ، به دو ویژگی اساسی امام انگشت تایید و تاکید می نهد که عبارتند از : “عدالت” و” آزادی” . همان دو متاع کمیاب و بلکه نایاب جهان امروز . تو ترازوی احد خو بوده ای بل زبانه هر ترازو بو ده ای تاکنون جهان یا بسوی استقرار عدالت رفته است ویا به سوی استقرار آزادی یعنی اینکه یکی از این دو را به پای دیگری قربانی نموده است ! در این ستیز تئوریک و دعوای تاریخی ،بشریت نتوانسته است این دو نعمت بزرگ الهی را در کنارهم بنشاند، امّا امام پرهیزکاران در زمان کوتاه ی خلافت خود بختِ توفیقِ تجمیعِ عدالت و آزادی را یا فته است . و این در جهان معاصر به تنهایی یک معجزه محسوب می شود به تعبیر حافظی : مگر از   شیوه   چشم تو   بیاموزد   کار ورنه مستوری و مستی همه کس نتواند فلسفه ی حکومت از دیدگاه علی (ع) اجرا و احیای عدالت و آزادی است ، که اگر این دو مولّفه نباشد ارزش آن چون آب بینی بز است ! . در دیدگاه امام ، حاکم اسلامی نمی تواند ( ولو خیر خواهانه) با اغماض فردیّت و خلاقیّتهای فردی و با سلب آزادیهای قانونی ، مردم را به سمت تحقّق عدالت سوق دهد! امام علی می فرماید “لا ارید اصلاحکم به افساد نفسی ” ” من شما را به قیمت فساد و تباهی خویش به اصلاح نمی رسانم” آن حضرت ، فردای آن روز که با او بیعت کردند رسماً در مسجد بالای منبر رفت و فرمود : خدا خودش می داند که من علاقه ای به امر خلافت از آن جهت که ریاست و قدرتی ست ندارم ، از پیامبر اکرم(ص) شنیده ام که فرمود: هر کس بعد از من زمام امور امت را به دست گیرد اگر در روز قیامت برای او نجاتی باشد صرفاً از روی عدالت است وسپس فرمود :آ ن عده ای که دنیا آنان را در خود غرق کرده واملاک و انهار واسبان و کنیزان برای خود تهیّه نموده اند فردا همه اینها را می گیرند و به بیت المال بر می گردانند! امام علی سوسیالیسم نبود به کمونیسم هم اعتقادی نداشت او علی (ع) بود و حقیقتی بر گونه اساطیر، در هنگامی که خلافت را پذیرفت به مردم گفت که : اگر بعد از کناره گیری از حکومت چیزی فراتر از شتر و شمشیرو پاره ای از ابزار های اولیّه زندگی فراهم نمود، همه بدانند که او برآنان خیانت ورزیده است ! . ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: پس از آن روز سخنرانی که روز مرامنامه و قطعنامه علی بود عمروعاص، نا مه ای به معاویه نوشت که :علی هر چه داری و در این مدت چپاول کرده ای از تو جدا خواهد کرد ! آن طور که پوست عصای دست را ازآ ن جدا می کنند. علی(ع) شیفته خدمت بود نه تشنه قدرت! لذا نسبت شیعیان او( خاصّه کارگزاران حکومت) با آن امام همام تنها در چارچوب عدالت و آزادی به وقوع می پیوندد راهی که او به صراحت آنرا به ما نمایانده است . نامه های نهج البلاغه او مویّد این مدعاست . زان به ظاهر کوشد اندر جاه و حکم تا   امیران   را نماید   راه    و  حکم تا   بیاراید   به   هر   تن   جامه ای تا نویسد   او به  هر  کس  نامه ای آزادی برای فرزند ابوطالب تنها آزادی معنوی نبود بلکه مخالفان ،مادامیکه دست به اقدام مسلحانه علیه مردم نمی زدند دربیان عقاید خود در نهایت آزادی به سر می بردند . شک نیست که در روز ولایت امام ، باید چون سرو و سوسن شادی کرد . اما چه فایده دارد در جا معه ای که فاصله های طبقاتی در آن، به نحو روز افزون! خط فقر را تشدید می کند . به این شادمانی خود را تسّلی داد؟! چه فایده ای دارد. در حالی که برخی از افراد جامعه همچنان به نان شب خود محتاجند ، پاره ای از وزیران و وکیلان و مسوولین ارشد جامعه ، دارای این همه ثروتهای هنگفت باد آورده شده اند ( و با کمال بی شرمی نام این یغماگری ها را، ثروت حلال نهاده اند !.) از عدالت علی سخن گفت !؟ مگر رهبر نفر موده اند: مسوول تا زمانی که مسوول است ثروت نیا ندوزد و کاخ بر نیا فرازد !. راستی چگونه می توان در کشوری با این همه مردم نیازمند و وفادار و با این همه شهید ، آزاده و جانباز و با این همه تهدیدات بین المللی دل آسوده داشت و ریا کارانه ثروت از پی ثروت انباشت وازاسلام، انقلاب، امام ، رهبری و غدیر هزینه کرد ؟! امام علی (ع) بر این باور است که در پس هر کاخی کوخی است ! یا آن جمله معروف : الله ، الله فی طبقه السلفی. خدارا ، خدارا در رسیدگی به طبقه فرو دست . باید دریابیم که اگر معانی مندرج در غدیر ” یوم الله الاکبر” به نیکی فهم نشود، قرار دادن “یوم الغدیر” در تقویم کشور،راهی به حقیقت باز نمی کند و وقتی که حقیقت غدیر و مسوولیتهای بر خاسته از آن، پنهان می شود آنچه می ماند تنها بازی حقیرانه سطوح است ودر این میان شیعه، آینه ای می شود تا این بی معنایی را در خود باز تاب دهد . به تعبیر مولانا : آب خوش که روح را همشیره شد در “غدیری ” زرد و تلخ و تیره شد دکتر سیّد حجت مهدوی سعیدی “استاددانشگاه” منبع اعتدال شرق