گیل خبر/ سام سکوتی بداغ با ورود مهندس صوفی به کابینه دولت اصلاحات به عنوان وزیر تعاون مسیر برای حضور دیگر گیلانیان در دولت های بعدی فراهم شد و اسد الله عباسی دومین گزینه ی گیلانی برای تصدی گری وزارت خانه ای بود که پیش از ایشان یک وزیر تمام وقت به خود دیده بود و نه همچون آقای عباسی فقط در وقت اضافه ی دولت و در روزهایی که آقای شیخ الاسلامی، یار غار رئیس جمهور وقت با نظر مجلس کنار گذاشته شد. آقای عباسی در روزهایی که برای اخذ اعتماد به مجلس معرفی شده بود مخالف ستبری همچون نایب رئیس دوم مجلس دهم علی مطهری داشت و ایشان یکی از دلایل اصلی مخالفت خودشان را بی منطق دولت بودن ایشان ذکر کرد. با توجه به عدم اطلاع از روند فعالیت های آقای عباسی در مجلس آن عبارت خیلی مفهوم نبود و شاید شنونده می توانست آنرا در راستای مخالفت فرزند شهید مطهری با دولت سابق تحلیل کند اما با اتفاقاتی که این روزها در استان ما رخ داده است و دفاع دیگری از جنس همان دفاعیاتی که آقای مطهری عنوان کرده بودند جنس سخنان ایشان برای مرد استان گیلان بیش از پیش مشخص شد. واکنش های آقای عباسی به عزل شهردار املش شباهت زیادی به قضاوت آقای مطهری نسبت به عملکرد ایشان در مجلس داشت و وقتی شهردار املش که بر اساس شنیده ها از نزدیکان نماینده رودسر هم هستند به دلیل تخلف عزل شدند ایشان حزبِ سیاسی را متهم به سیاسی کاری و یا جبران شکست در انتخابات مجلس و برنامه ریزی برای شورای شهر کردند، طرفه اینکه ایشان به صورت تلویحی شهردار املش را متهم به آماده شدن برای انتخابات شورای شهر بعدی کرده اند که معتقد بودند با ماندن ایشان در آن جایگاه نیروهای نزدیک به دولت انتخابات شوراها را از دست می دادند! موضوع بعدی کلاس هایی است که آقای عباسی قرار بود برای مدیران بگذارند و پیش آزمونی که ما معلمان در جلسات اول تدریس انجام می دهیم تا سطح دانش اولیه را سنجش کنیم و به نظر می رسد آقای عباسی هنوز از فضای کلاس درس دوران معلمی خودشان جدا نشده اند و صحنه ی سیاست را کلاس درس می بییند و کنشگران سیاسی را هم دانش آموزان خودشان در این فضا و یا شاید به تأسی از رئیس دولتشان به فکر مدیریت نیمه جهانی هستند که گیلان ما خودش به دیگر استان ها مدیر صادر می کند و امروز هم یکی از معاونین دولت از گیلان عزیز است و اگر نبود هموار کردن مسیر ورود به عرصه مدیریت در سطح کشور توسط مهندس صوفی شاید خودشان هرگز ردای وزارت به تن نمی کردند. سایت خبری نزدیک به اصول گرایان استان هم به تاریخ ۱۶ آذر ۹۲ گزارشی از تخلفات آقای عباسی در دوران وزات مبنی بر استخدام ۵۰۰ نفر که ۹۴ نفر از زادگاه ایشان و سایر موارد نیز به توصیه ی همکاران دیگر ایشان و یا دریافت هدایایی که در آن گزارش به آنها اشاره شده است و نگارنده قصد تایید یا تکذیب آن را ندارد و فقط در حد خوانده های خود از سایتی نزدیک به جریان خودشان جهت ارجاع ایشان به چنین نقل قول هایی آورده شد. موضوع دیگر ایرادی است که ایشان به زیر ساخت ها گرفته اند و سوالی که مطرح می شود چرا نباید این زیر ساخت ها را در دوران نمایندگی خودشان که پیشتر هم بوده اند و یا دوران وزارت خودشان بیشتر پیگیری می کردند تا استان ما از لحاط زیر ساختی به این میزان ضعیف نباشد! نماینده مردم شریف رودسر در مجلس دهم حفظ آبروی مسئول را امری مهم تلقی کرده بودند که خود در جای دیگری فرد دیگری را متهم به تخلف مالی می کنند و نام هم اعلام می کنند که نشان از سیاست دوگانه ایشان در مورد موافق و مخالف است و آبروی موافقان از نظر ایشان بیشتر اهمیت پیدا می کند تا آنهایی که در اردوگاه ایشان نیستند! آخرین موضوعی که از سخنان ایشان برای بنده عحیب می نمود اشاره به واکسی بودن کفش های مدیران و کت و شلوار است که نمی دانم دست انداختن به پوشش مدیران استان را از کدام زاویه می شود تحلیل کرد، آیا دلشان برای بهار تنگ شده است و کاپشن های بهاری که جز زمستان عایدی برای کشور نداشت یا تمیز نبودن کفش و مرتب نبودن لباس را نشان سادگی می دانند؟ در پایان با چند سوال از خدمت اقای عباسی وجیزه را به پایان می برم که البته انتظار پاسخگویی با توجه به سوابق ایشان در مورد موضوع چایکاران و خسارت دیدگان باغداران مرکبات حوزه انتخابیه ایشان کمی دور از ذهن است! ۱.چه زمانی را برای پاسخ گویی به اتهامات خود مناسب می دانید؟ ۲: نظر شما در مورد کادر سازی و تعرفه گزینه هایی از سوی حامیانتان که بیشتر تحت نام شما هم صورت می گیرد چیست،آیا اتهام تلاش حوزه ی سیاسی برای گرفتن کرسی های پارلمان شهری فرافکنی در معنای دقیق کلمه نیست؟ ۳: بهتر نیست چند مورد از خدمات خودتان از زمان وزارت تا نمایندگی را لیست کنید تا مردم مشاهده کنند ، علاوه بر سیاه دیدن عملکرد دولت کارهای دیگری هم انجام داده اید؟