اختصاصی/باز هم سخاوت آسمان، باز هم خساست کارآمدی؛
۱۳۹۵/۱۱/۱۷ ۰۹:۳۳ چاپ
  یادداشت اختصاصی گیل خبر/ امضاء محفوظ • چهارشنبه 13 بهمن- ساعت 16: برای موضوع واجبی از پایتخت به رشت آمدم. ابرها در هم پیچیده بودند و سوز سردی می آمد. از همان سرماهای ترسناکی که بهمن 83 و دی ماه 86 به رشت هجوم آوردند. از همان هجوم هایی که خاطره برف هولناک سال 50 را در یاد قدیمی ها حفظ کرده بودند. کم کم باران و برف درهمی شروع کرد به باریدن. پیش بینی ها درست بود. حتی هواشناسی معمولا پرت و پلای خودمان هم هشدار داده بود که جبهه هوایی سرد، قصد بدی دارد... • چهارشنبه 13 بهمن- ساعت 20: برف شروع شده. گفته اند که پیش بینی ها انجام وهشدارها صادر شده است. یعنی واقعا هشدارها از کارتابل مدیران و اتوماسیون اداری به گوش همه نیروهای اجرایی و درگیر رسیده؟ گفته اند حتی جلسه ستاد بحران در طول هفته گذشته تشکیل شده تا برای مقابله آماده باشند. تجربه بحران های برفی گذشته باید درسی باشد برای رخدادهای مشابه. این که برف در رشت ناگهان شروع می شود و در ظرف چند ساعت بارش بی وقفه همه جا را مسدود می کند. این که اگر جبهه هوای سرد ماندگار و پرکار باشد خسارت فراوان خواهد بود. وسعت بحران در دهه گذشته چنان فراگیر بود که دو دولت با دو رویکرد متفاوت سیاسی را در آزمون های برفی سال های 83 و 86 مردود کرد. به هر حال فرموده اند که ظرفیت بالایی از کارآمدی و شایسته سالاری در مدیریت اجرایی استان حاکم است و هیچ نیروی همسو و کاربلدی نادیده گرفته نشده. خدا را صدبار شکر! پس باید تجربه های تلخ گذشته این ظرفیت تام و تمام مدیریتی را هوشیار و بیدار ساخته باشد...photo_2017-02-02_19-59-46 • چهارشنبه 13 بهمن – ساعت 23: برف همه جا را سپید کرده. شال و کلاه می کنم به سمت میدان شهرداری تا لذت پیاده روی در برف را با قدم زدن در پیاده راه، دوچندان کنم. شهروندان خوش ذوق همه جای شهر در خیابان ها هستند. تلفن های هوشمند لحظه های زیبا را ثبت می کنند. یک لودر در خیابان شریعتی به سمت میدان شهرداری در حرکت است! یعنی واقعا این بار مسوولان گوش به زنگ و آماده و اقدام سریع اند؟ بارش سنگین و همراه با وزرش باد است. حتی بیشتر کبابی های دوره گرد خیابان شریعتی هم از این کولاک گریخته اند. خطر را می شود از همین برف و باد پر شتاب احساس کرد... • 5 شنبه 14 بهمن- ساعت 2: از منزل آشنایان به سمت خانه پدری بیرون می آیم. ماشینم در محاصره انبوهی از برف است و امکان ندارد حتی به نزدیکی خیابان اصلی برسم. هر چند در مسیر اصلی هم هیچ ماشینی تردد نمی کند. شهر در سکوت مطلقی فرو رفته. گوش تیز می کنم که شاید صدای تردد ماشین های سنگین را بشنوم اما بیهوده است. حداقل در محل استقرار من تنها صدای سقوط برف هایی شنیده می شود که سنگینی می کنند و از بام ها پرت می شوند. بارش به شدت ادامه دارد. خبرها از مسدود شدن محورهای اصلی اطراف شهر حکایت می کند. با خودم فکر می کنم با توجه به این که همه می دانستند برف سنگینی در راه است لاجرم فردا صبح اوضاع رو به راه خواهد شد. به هر حال در رشت به غیر از سفر مدیران به اقصی نقاط عالم و پیاده راه فرهنگی و برند خلاق غذا حتما امور مهم تری برای رسیدگی هم وجود دارند... • 5 شنبه 14 بهمن- ساعت 7: خبرهای ناامید کننده به سرعت دانه های برف موبایل ها را پر کرده اند: ترافیک شدید شب گذشته در مسیر رشت انزلی... گرفتار شدن مردم در محدوده امام زاده هاشم و مسیر رشت- لاهیجان... پست های برقی که منهدم شده... درختانی که هرس نشده و یک به یک سر خم می کنند... پل رو گذر ورودی خمام که در این برف سنگین باید مسدود شود اما محل سرسره بازی خطرناک ماشین های سنگین بوده... با خود فکر می کنم حتما الان ستاد بحران در استانداری تشکیل شده و مدیران مشغول تقسیم وظایف و آماده مقابله در فرمانداری هستند و شهرداری فرمانده میدان است. عرض کردم که همه ظرفیت های مدیریتی همسو با دولت در گیلان به بدنه اجرایی استان راه یافته اند و تجربه ای غنی و کارآمدی وافری در بیشتر امور موج می زند! • 5 شنبه 14 بهمن – ساعت 11: ظاهرا بالاخره جلسه ستاد بحران راس ساعت 9:30 دقیقه تشکیل شده. خدا را شکر؛ چراکه تا این لحظه اکثر مسیرهای اصلی بند آماده بود. فکرش را بکنید اگر جلسه ستاد بحران تشکیل نمی شد چه بر سر ما می آمد. انبوهی از اخبار نگران کننده از تلفن همراه سرازیر می شود. برق ده ها هزار خانوار قطع شده. خبر قطعی آب و گاز در برخی نقاط هم می آید. محور رشت به لاهیجان به شدت خطرناک و غیر قابل عبور گزارش شده. ده ها خودرو در این مسیر گرفتار شده بودند. قطعی برق خاموش شدن سیستم های گرمایشی را به همراه داشته و مردم اسیر سرما شده اند . در یکی از محلات رشت جنازه ای تازه در گذشته ای روی دست خانواده داغدارش مانده چرا که امکان تردد آمبولانس به هیچ وجه وجود نداشته است. از بسیاری روستاهای اطرف خبر قطع برق و آب آشامیدنی می رسد. • پنجشنبه 14 بهمن- ساعت 14: اولین خبر خوش اما بعد از 12 ساعت رسید: بارش برف به زودی قطع می شود! بالاخره کارآمدی و تلاش های مدیران نتیجه داد و جلسات ستادهای بحران به ثمر نشست و مذاکره های فشرده با برف نتیجه داد! هر چند برق بخشی از مناطق هنوز قطع است و تردد همچنان حتی در خیابان های اصلی هم چند دقیقه یک بار و به دشواری انجام می شود. تنها شهروندانی به خیابان آمده اند تا سرخوش از نعمت آسمانی و دلخوش از مدیریت جهادی ستاد بحران، به برف بازی و شادی مشغول باشند. IMG_7243 دومین خبر خوش هم آمد! استاندار گیلان و شهردار رشت دست در دست هم در شهر قدم زده اند. ظاهرا رویا محقق شده. به هر حال یکی از مزیت های برف این است که کل شهر رشت به پیاده راهی زیبا و دلپذیر تبدیل شده. استاندار با نانوایی زحمت کش کل گپ می زند و شهردار از همان لبخندهای ملیح پس از ناکام ماندن چندمین پروژه استیضاح را بر لب دارد. خیلی هم خوب؛ خدا را شاکریم. اما در همین حول و حوش، محور رشت- قزوین هنوز مسدود است و مسافران در مسیر مانده اند و نیروهای هلال احمر به سراغ گرفتاران رفته اند. از نمک ها و شن های پیش بینی شده اطلاع دقیقی در دست نیست که پاشیده شده اند یا هنوز دستور پاشیدن شان در کارتابل مدیران نیازمند امضای مسوول مربوطه مانده است. سکوت ترسناک برفی در شهر باران ادامه دارد. • 5 شنبه 14 بهمن- ساعت 17: پیش بینی خارق العاده مدیران نتیجه داد و بارش برف قطع شد. گرفتاری های مردم اما هنوز قطع نشده است. برق در بخش هایی از شهر و بسیاری از روستاها قطع است. بعضی از نانوایی ها عطای پخت و پز را به لقای در برف ماندن بخشیده اند. عبور و مرور در خیابان های اصلی هم دشوار است. هر گوشه ای از شهر ماشینی گرفتار است و شهروندانی مشغول هل دادن! مسیر کمربندی دور شهر هم درست پاکسازی نشده و صفی طویل از ماشین های عبوری را قطار کرده. حد فاصل فلکه جانبازان تا فرزانه، برق و چراغ های راهنمایی قطع هستند و هیچ خبری از نیروهای انتظامی برای مدیریت ترافیک نیست. ساعت 19 شده تا از فلکه توشیبا به فرزانه رسیده ام. چراغ های راهنمایی خاموشند و ماشین پلیس گوشه ای به نظاره ترافیک گره خورده و ماشین هایی که در برف گیر می کنند و راه را بند می آورند ایستاده. جالب است که معاون خدمات شهری شهرداری رشت در گفتگویی فرموده اند که اجازه نخواهند داد خدمات همکارانش زیر سوال برود! لابد منظورشان قطع شدن بارش برف در سر ساعت مقرر است. مطابق معمول مدیران شهر غافلگیر شده اند. بی شک تقصیر درخت هایی است که طاقت 40 سانت برف را نیاوردند و شکستند و راه را بند آوردند و کابل های برق را بریدند. اصلا تقصیر برف است. این چه وضع باریدن است!؟ در ضمن مردمی که انقدر از بند آمدن معابر فرعی شکایت دارند چرا در منزل هر کدام شان پارو و چکمه و کیسه نمک و سطل شن و لاستیک یخ شکن و زنجیر چرخ و نان و خرما و آب معدنی و جعبه کمک های اولیه و نفت و چراغ نفت سوز و چاله کرسی و ژنراتور گازوئیلی و چوب اسکی و اسنوبرد و سایر ملزومات لازم و کافی مقابله با بحران برفی نیست؟ چرا شهروندان نمی خواهند سهم شان در بحران ها را بپذیرند و نقش شان را مواقع لازم ایفا کنند؟ اصلا چرا خانه ها بیمه برف سنگین نشده اند؟ ندیدید در ماجرای برج پلاسکو تقصیر مردم بود که آتش گرفت و سوخت و نابود شد و در نتیجه هیچ مدیری هم عذرخواهی نکرد؟ • 5 شنبه 14 بهمن – ساعت 23: محور امام زاده هاشم به رشت هنوز مسدود است و مسافران گرفتار به پناهگاه امن برده شده اند. اخبار برف در تمام رسانه های سراسری بازتاب داشته. همه با آب و تاب از قطع برق و مسدود شده راه ها و محاصره روستاها و قفل شدن زندگی در رشت می گویند. خبر می رسد که عملیات نمک پاشی و پاکسازی معابر بالاخره آغاز شده و تا پاسی از شب ادامه خواهد داشت. ظاهرا جمعی از مدیران هم زحمت کشیده و قدم رنجه کرده و بر این عملیات نظارت داشته اند. خدا قوت تان بدهد. نظارت تان قبول، موید باشید. فقط یادتان باشد حتما پیاده راه را خوب پاک کنید! • جمعه 15 بهمن- ساعت 10:آفتاب درخشان بر فراز شهر می تابد. یکساعت از پارو دست گرفتنم گذشته. در تمام یکساعت هیچ ماشینی از کوچه ما عبور نکرده. در خیابان اصلی تک و توک ماشین ها می آیند و می روند. تردد در رشت هنوز سخت دشوار است. از فرعی با هزار زحمت بیرون می آیم. تمام فرعی ها تقریبا مسدود هستند اما خب منت گذاشته اند و پل ها و زیر گذرها را بالاخره بسته اند. پارو به دست ها همه جا هستند. مردم دست به کار شده اند تا اتومبیل ها را از زیر برف نجات دهند. تردد در کمربندی های دور شهر هم هنوز به سختی انجام می شود. می رسم به میدان گیل؛ ورودی کلیدی رشت هنوز پر از برف و یخ فشرده است. پلیس صف طویلی از ماشین های ورودی به شهر را متوقف کرده تا خروجی ها به دشواری از این مانع هم بگذرند. مسیر رشت تا امام زاده هاشم فقط یک لاین آزاد برای عبور دارد. بیش از 2 ساعت طول کشید تا از تله برفی شهرباران به سلامت عبور کنم و همچنان این تصویر در ذهنم روشن و خاموش می شد: اگر در این دو روز بیماری در خانه به کمک اورژانس محتاج می شد... اگر کودکی به موعد میلادش نزدیک می شد... اگر سقفی تاب تحملش تمام می شد... اگر سخاوت آسمان چند روز دیگر هم ادامه داشت... با هراس این تصاویر از شهرم دور می شوم؛ شهری که مدیرانش همچنان در غافلگیری دست و پا می زنند...