دکترمحمدجواد حق شناس
۱۳۹۳/۰۷/۰۶ ۰۸:۰۶ چاپ
گیل خبر / روزهای پایانی شهریورماه و آغازین مهرماه در تقویم سازمان ملل متحد به برگزاری اجلاس سالانه مجمع عمومی این سازمان بین المللی اختصاص یافته است. با اینکه تا شهریورماه امسال 68 بار برگزار شده و این اجلاس شصت ونهمین مجمع بزرگ سیاستمداران بزرگ جهان شامل روسای جمهور، نخست وزیران و وزیران امورخارجه بود که در عرف و فرهنگ روابط بین الملل به یکی از مهم ترین نشست ها ومیتینگ های شناخته شده بین الملل شناسایی شده است. در این زمان هرساله، فرصتی برای تمامی اعضای سازمان ملل متحد فراهم می شود تا نقطه نظرات، دیدگاه ها و مواضع خود را در حوزه سیاست خارجی و آنچه که به عموم انسان ها، دولت ها، صلح و جنگ و مباحثی همچون امنیت، محیط زیست و حقوق بشر و نظایر آنها مربوط می شود را بیان دارند. از دغدغه ها و نگرانی هایشان سخن بگویند و در خصوص آرزوها و رویاهایشان برای یک زندگی بهتر برای جامعه انسانی توجه جهانیان را جلب نمایند. در این میان کشورها تلاش دارند تا از این فرصت استفاده نموده و ضمن ارتقای جایگاه خود در روابط بین الملل از فرصت فراهم شده برای دیدارهای دوجانبه و گفت وگو با کشورهایی که در یک دوره مشخص چندساله ای که در جایگاه قدرت سیاسی قرار گرفته اند، برایشان فراهم نمی شود، به صورت فشرده برای ارتقای روابط دوجانبه بهره بگیرند. حضور دکتر روحانی در آغازین روزهایی که از مراسم تنفیذ و تحلیف در سال گذشته گذر کرده بود، درنیویورک اولین گام ایشان برای حضور دراین صحنه به شمار می رفت. دیدار وی با اولاند، روسای جمهور چند کشور اروپایی، ازجمله سوئیس و اتریش و همچنین گفت وگوی وی با روسای کشورهای همسایه و در پایان سفر گفت وگوی تلفنی وی با اوباما سفر سال گذشته وی را در خاطر همگان به سفری فراموش ناشدنی مبدل ساخت و شهریورماه امسال گام دومی بود که حسن روحانی را پس از یکسال تلاش در عرصه کشورداری آماده کرد تا به نیویورک رفته و گام بعدی خود را مطمئن تر و با اطمینان بیشتری برای حصول نتایج موردانتظار بردارد. شاید یکی از مهمترین محورهای این سفر به غیر از سخنرانی ایشان در صحن مجمع که با استقبال اکثریت حاضران و ناظران سیاسی روبه رو شد، دیداری بود که با دیوید کامرون، نخست وزیر انگلستان انجام داد. دیداری که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز در این سطح به انجام نرسیده بود و شاید از این حیث یکی از اتفاقات مهم سیاست ورزی دوران ریاست جمهوری حسن روحانی به حساب بیاید. اما نکته ای که نمی توانه به سادگی از کنار آن گذشت، اظهارات نسنجیده و خارج از عرف دیپلماتیکی بود که نخست وزیر نسبتا جوان انگلیس پس از دیدارش با رئیس جمهور ایران در مجمع عمومی بیان داشت که به نظر می رسد این بیانات با ابتکارعملی که در این دیدار رخ نمود در تباین آشکار است. هر ناظر بی طرفی به خوبی می داند که موضع جمهوری اسلامی ایران درباره پدیده داعش از ابتدا چگونه بوده است و اساسا حمایت ایران از بشاراسد و دولت اکثریت در عراق بر این پایه استوار بوده است که گروه های تکفیری همچون القاعده، احرارالشام، النصره و داعش نتوانند به موقعیتی برسند که موجبات تهدید را برای مردم ودولت های خاورمیانه را به دنبال داشته باشد و برکسی پوشیده نیست که این گروه های تکفیری با حمایت لجستیکی دولت های ترکیه و اردن که متحدین سیاسی غرب هستند وحمایت های مالی و پولی و ایدئولوژیک عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که این کشورها نیز از دیگر متحدین باسابقه آمریکا و انگلستان درمنطقه هستند، پدید آمده اند و شاید در این میان تنها جمهوری اسلامی بوده است که در مواضع رسمی و اقدامات آشکار خود با این پدیده شوم مقابله کرده و حتی برای جلوگیری از گسترش سرطانی آنها نیز هزینه های قابل توجهی پرداخت کرده است. بنابراین سخنان نخست وزیر محافظه کار بریتانیا به هیچ وجه قابل فهم نیست که گفت: «باید به تهران فرصت داده شود که نشان دهد می تواند بخشی از راه حل (مقابله با تکفیری های داعش در عراق و سوریه) باشد نه اینکه بخشی از مشکل»! در این خصوص سیاستمداران غربی که به ائتلاف بزرگ علیه داعش به رهبری آمریکا و با همراهی کشورهای عربی دیگر پیوسته اند باید بدانند ریشه ای که توسط بنیان های وهابی و درمناطقی از عراق و شام کاشته شده و به بار نشسته است، توسط بمباران های هوایی و حملات گاه و بیگاه پهپادها یا موشک ها قابل کنترل و جمع شدن نیست. موضوع را باید عمیق تر و گسترده تر دید و قطعا بدون همراهی دولت جمهوری اسلامی و مردمان این منطقه در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و دیگر کشورهای منطقه فراهم نخواهد شد. به نظر می رسد اینک با رای قاطع مردم ایران در سال 92 و روی کارآمدن دولتی خردگرا و با روشی اعتدالگرایانه و با راهبردی که توسط حسن روحانی مطرح شده که همان استراتژی برد-برد است، امکان خروج موفقیت آمیز از بحران هایی که بخش عمده ای از آنها توسط کشورهای مرتجع عرب و با حمایت یا سکوت کشورهای تاثیرگذار غربی همراه بوده، فراهم است که درصورت بی توجهی به این فرصت گمان نمی رود این موضوع به راحتی حل و فصل شود. قطعا حسن روحانی و دولت وی می دانند که برای تحقق وعده هایی که به مردم داده اند، فرصت زیادی ندارند و در این میان انتظار بر این است همانگونه که این دولت به دقت و با هوشیاری از استراتژی برد-برد سخن به میان آورد وبرای حصول آن نیز بیشترین تلاش ممکن را در عرصه دیپلماسی به کار برده بیش از این نمی تواند منتظر تصحیح رفتار دولت های غربی در عرصه سیاست خارجی باقی بماند. بی مناسبت نیست غربیان نیز بدانند که در این میان کشورهایی همچون چین، روسیه وهند به شدت در انتظار فرصتی هستند که درمقابل هژمونی یکسوگرایانه غربی ها به تعامل میان خود و کشورهایی که در بلوک غرب قرار ندارند، بپردازند. رفتن حسن روحانی از نیویورک به مسکو شاید در زبان دیپلماتیک معانی گویای دیگری داشته باشد که بی توجهی به آنها قطعا به ضرر سیاستمداران ناپخته ای است که امروز درغرب درجایگاه تصمیم گیری قرار گرفته اند. دکترمحمدجواد حق شناس دکترای روابط بین الملل و استاد دانشگاه
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code