سعید فرج پور
۱۳۹۵/۰۴/۲۳ ۱۴:۳۰ چاپ
گیل خبر/ سعید فرج پور  1-از هفت اسفند نود و چهار بیش از  چهار ماه گذشته است.تمام این روزها سعی کردم نه چیزی بنویسم و نه سخنی بگویم.نزدیک به هشت ماه حرف زدن و نوشتن و نسخه برای مردمی رنج دیده پیچیدن نیاز به فترتی مکفی دارد تا بررسی شود که ((گفت))ها و ((کردها))هایمان چه نسبتی با یکدیگر داشته است؟ تمام آن روزها سعی شد افقی امیدوار کننده فراروی مخاطب قرار گیرد بدون آنکه کمترین ناراستی به آن آمیخته شده باشد.تمام آن روزها در پی آن بودیم که غبار رخوت از ذهن جامعه ای بزداییم که ناامیدی سکه رایج خروجی کنشهای اجتماعی اش شده بود و می رفت با عدم حضور دست به خودزنی دیگری فرابرد.اصلاح طلبان با اندوختن تجربه ی انتخابات سال ۱۳۹۲ برآن شدند تا با تکمیل آن حماسه اینبار فضای سیاسی کشور را تغییر داده و بازمانده ی تفکری که موجب انهدام ساختار بروکراتیک کشور شده بود را در ساختار قانون گذاری کشور تعدیل نمایند. پرواضح است که برای ترغیب توده های کم کنش اجتماعی جهت میدان داری این میدان نیاز به یک پتانسیل عظیم گفتمانی و ترسیم دورنمایی شعف انگیز بود تا حلقه ها یکی پس از دیگری به حرکت درآمده و سرنوشت را از سر بنویسند.اما آن پتانسیل عظیم گفتمانی چه بود و آن دورنمای وسوسه انگیز چگونه ترسیم شد؟ ۲-چون مجبورم به صادقانه ترین وجه سخن بگویم نقل می کنم از یکی از صدیق ترین یاران اصلاحات در استان و کشور که همان روزها فضا را سخت نومیدکننده می پنداشت و معتقد بود کمترین انعطافی نمی توان در سویه ی مقابل ایجاد نمود تا حداقلی از تغییر را رقم زد و ترسیم دورنمای ذهنی خود را سامان داد.وی چنان بر بی انعطافی جریان مقابل تاکید می نمود که حقیر بناگاه عنان صبوری از کف دادم و نهیبی زدم که:((اگر اینگونه است سامان دادن این همه کلام و عبارات در قالب یک گفتمان برانگیزاننده چیست که بی وقفه لایه های اجتماعی را مورد خطاب آن قرار می دهیم؟و اصولا چرا با فهم این واقعیت می خواهیم چوب حراج بر داشته های اجتماعی خود بزنیم))؟ البته پاسخ خردمندانه ی ایشان این بود که:((ما نباید صحنه را ترک گوییم و برای جولانهایی وسیع به طرف مقابل واگذار نماییم،لااقل می توانیم با حضور خود صحنه آرایی آنان را با چالش مواجه سازیم)).عرض کردم:((مگر در صحنه ماندن تنها به معنای شرکت در ماراتنی نفس گیر است که رقیب از همان اول به خط پایان رسیده است؟آیا ترغیب پایگاه اجتماعی(بدون در میان گذاردن این واقعیات با آنها) برای شرکت در چنین ماراتنی که تکلیف برنده و بازنده از همان ابتدا روشن است موجبات سلب اعتماد عمومی را از اصلاح طلبان فراهم نخواهد آورد))؟… بحث میان بحث آمد و این گفتگو به سرانجام نرسید و آن گفتمانی که شرح آن رفت متاع های شورانگیز فراوانی را برسر سفره ی یارگیری مهیا نمود و الحق هم که چه استادانه به آن دامن زد و خرمن یاوران خود را از میان کنشگران اجتماعی درو کرد. ۳-بواقع اصلاح طلبان در این میدان چه گفتند؟چه کردند؟و از این ((گفت)) و ((کرد))ها کدام بوقوع پیوست و کدام نه؟ آن زمان که پا به میدان گذاردیم تمام تلاشمان گردهم آوردن مجموعه ی نحله های فکری تغییرخواه بود که به قانون اساسی باور داشتند و معتقد بودند با حفظ ماهیت اصلی نظام سیاسی(که مشروعیتش را از  یک انقلاب مردمی و رایی که همین انقلابیون به قانون اساسی آن داده بودند می گرفت)می توان به اصلاح آن و برخی کارکردهای بروکراتیک آن پرداخت.در سطوح ملی،استانی و شهرستانها تا آنجا که امکان داشت از پتانسیل احزاب استفاده شد و در بخشهای بزرگ باقی مانده شوراهای مشورتی اصلاح طلبان فعال شدند تا در تضارب حوزه ی نفوذ این دو،کنشگران اصلی اصلاح طلب که هم واجد پایگاه اجتماعی قابل توجه اند و هم صرافت بیشتری برای مشارکت دارند گرد هم آمده و در یک بازه ی زمانی مشخص(تا هفتم اسفند ماه)و کار تیمی هماهنگ،حماسه ی دیگری را در سطح کشور رقم زنند.تجمع کنشگران اصلاح طلب تا حد قابل ملاحظه ای انجام پذیرفت و کانون های کوچک منطقه ای مهیای آن شدند تا گفت و گفتمان طراحی شده ی انتخابات را برای بسیج عمومی به میان مردم ببرند.گذشته از جزئیات مشروحی که این گفتمان با خود حمل می کرد چند شاه بیت بیش از همه شور عمومی را تحریک می نمود،شاه بیتهایی که می توانست با ترسیم تصویری جذاب مجددا هواداران را به سمت صندوق انتخابات سوق داده و از بهره ی آن تاریخ کشور را مستفیض سازد. بواقع ما اصلاح طلبان در این بازه ی زمانی به مردم چه گفتیم؟ الف)پیش از بررسی صلاحیتها -شرایط بغرنج کشور در سال ۹۲ با حضور مردم و انتخاب دولت تدبیر و امید از سقوط آزاد رهائی یافت،باید در حماسه ی دوم مجلسی ترتیب داده شود که بیشترین همگرایی را با دولت مستقر داشته و سطح تعارضهای آن با دستگاه اجرایی به حداقل تقلیل یابد تا فرایند((نرمالیزاسیون)) با شتاب بیشتری اجرا شود. -آن سبک از عقلانیت که در انتخابات ۹۲ از جریان مقابل دیده شد حکما در انتخابات اسفند ۹۴ دیده خواهد شد وریزش نیروهای تحول خواه در فرایند نظارت کاهش چشمگیری نسبت به دوره های گذشته خواهد داشت. -دولت تدبیر که عمده ی پایگاه اجتماعی اش را از طیف اصلاح طلبان وام گرفته است،تمام تلاش خود را برای کاهش ریزشهای احتمالی و بازگرداندن رد صلاحیت شده ها انجام خواهد داد. -مجلس آینده حتما مجلسی اصلاح طلب و متعادل است و اتحاد اصلاح طلبان با اصول گرایان میانه رو یک اتحاد استراتژیک خواهد بود. ب)پس از رد صلاحیت ها: -هدف؛تشکیل فراکسیونی فراگیر از هواداران دولت است که به اجراء برجام پایبند باشند،این فراکسیون می تواند از اصولگرایان حامی دولت و اصلاح طلبان تشکیل شده باشد.تشکیل این فراکسیون فراگیر ممکن و کسب اکثریت کرسی های مجلس بواسطه ی این اتحاد استراتژیک میسر خواهد بود. -کمیسیونهای مهم مجلس شورای اسلامی به واسطه ی این فراکسیون فراگیر در اختیار نیروهای اصلاح طلب و علاقمند به تغییر قرار خواهد گرفت. -اعضاء لیست امید بواسطه ی میثاقنامه ای که به امضاء رسانده اند مقید به آن خواهند ماند که در آن پیوستن به فراکسیون امید و تبعیت از تصمیمات این فراکسیون یکی از مهمترین مولفه هاست. -بهمین واسطه امکان اصلاح ساختار تصمیم گیری در مجلس ممکن و تحت راهبری فراکسیون موصوف در جهت منافع عمومی به حرکت در خواهد آمد. -و… ۴-حال اگر بخواهیم هر یک از این عبارات را در مقابل گزاره ی پرسشی((آیا چنین شد؟))قرار دهیم چه در صدی از خروجی آنها باسخ((بله))را به خود اختصاص خواهد داد و چه درصدی پاسخ((خیر))؟این خروجی می تواند عیار گفتمان اصلاح طلبان را در این انتخابات مشخص نماید.آیا آن تصاویر ترسیم شده صادقانه بود؟آیا اصلاح طلبان خود به تصویری که ساخته بودند رجاء واثق داشتند؟آیا اجرای این تصاویر اصولا در حد مقدورات اصلاح طلبان بود؟اصلاح طلبان آن روز ها آن یقین را از کدام فرآیند و تجزیه و تحلیل عینی بدست آورده بودند؟پرسشی که بارها در سخنرانی ها،از سوی مخاطبین طرح می شد،آیا ما در پاسخ به آنها صادق بوده ایم؟ بدون شک این نوشتار با طرح این سوالات بدنبال تخطئه تلاشهای شبانه روزی اصلاح طلبان و مخدوش نمودن نتایج ارزشمند آن در برخی از حوزه های انتخابیه نیست.بدنبال نادیده گرفتن مواضع دلیرانه  رییس جمهور محترم و رفتار ارزشمند هیات های اجرایی در برخورد با صلاحیت ها نیست.بدنبال بهیچ انگاشته شدن نتایج حضور پر شور مردم در انتخابات و تعدیل نسبی مجلس دهم نیست.این نوشتار نمی خواهد برهم خوردن و نهایی نشدن خواسته های جناح مقابل در شکل گیری مجلس دهم را نادیده بگیرد.این نوشتار در حقیقت در پی یک نقد درون گفتمانیست و در پی طرح این پرسش مهم است که آیا وعده های ما به حوزه ی عمومی جامعه تنها در همین دستاوردها خلاصه شده بود؟آیا به وعده های دیگری نیز پرداخته نشد که خود از ابتدا عملی نشدنشان برایمان مسلم بوده است؟و اینکه آیا این رویکرد دوگانه در پیش و پس از هر انتخابات جان پایگاه اجتماعی مان را نظاره نرفته و هر لحظه لاغرتر و نحیف ترش نخواهد کرد؟ اگر قرار است این حماسه ها بدیل های دیگری در طول تاریخ کشورمان داشته باشد آیا افکار عمومی با در نظر گرفتن این دوگانه ها مجددا جذب گفتمان اصلاح طلبی می شود؟پس چه وقت قرار است طلایه داران آن(تکرار می کنم طلایه داران آن)با طرح یک آسیب شناسی جدید از تکرار مکررات جلوگیری نمایند؟براستی مدارای پایگاه اجتماعی تغییر خواه و مقید به قانون اساسی را با این گفتمان چقدر فرض کرده ایم؟تا کی می توان بدون در نظر گرفتن مقدورات خود پیش از اتتخابات وعده هایی را ترسیم نمود و پس از آن در عملی نمودن همان وعده ها از مضایق سخن گفت؟مگر آن مضایق بناگاه پس از هر انتخابات ظهور و بروز می کنند و پیش از آن وجود نداشته اند؟آیا بهتر نیست پیش از هر انتخاباتی همانگونه با پایگاه اجتماعی خود سخن بگوییم که می اندیشیم تا همراهیشان با این جریان فکری با دانش کامل بر مضایق آن باشد و بناگاه دچار سرخوردگی نشوند؟ …ودر موضوع انتخابات مجلس دهم: -آیا بهتر نبود عین واقعیات را(مانند آنچه آن تحلیل دوست و یار صدیق اصلاحات که شرح آن در بند دوم همین نوشتار آمده است)با افکار عمومی در میان می نهادیم مقدورات حقیقی خود را اعلام می نمودیم؟ -آیا بهتر نبود بجای تهییج افکار عمومی در خصوص بررسی صلاحیت ها،واقعیت مکشوف ایستادگی جریان مقابل در برابر تغییر را با پایگاه اجتماعی مان در میان می نهادیم؟ -آیا بهتر نبود سطح تعهد دولت محترم در قبال ریزش فراگیر نامزدهای اصلاح طلب را از ابتداء برای افکار عمومی بالا تفسیر نمی کردیم تا دولت را ناتوان در حل و فصل آن جلوه نداده باشیم؟ -آیا بهتر نبود با پایگاه رایمان در میان می نهادیم که برای دولت ریزش این نیروها چندان مهم نیست واگر در حوزه ای نامزدی در سطح رقابت قرار گرفت و تنها حامی دولت بود(فرقی ندارد اصولگرا یا اصلاح طلب)آنها دیگر رایزنی برای بازگرداندن نامزدهای اصلاح طلب را پی نخواهند گرفت؟ وهمین که در رودسر جناب رهبری باشند،لنگرود جناب لاهوتی،لاهیجان جناب ندیمی و آستانه اشرفیه جناب قربانی،کافیست و بیش از آن به آب و آتش نخواهد زد؟و این جنابان برایشان تفاوت چندانی با تقواییان ها و اخوان ها و صالح جلالی ها و باقری ها نخواهند داشت؟ -آیا بهتر نبودلیست امید را با آن گشاده دستی و صرفا جهت پر کردن جاهای خالی حوزه ها نمی بستیم تا اکنون می توانستیم از دست رفتن تک تک کمیسیونها و ترکیب هیات رییسه را براحتی برای مخاطبانمان توضیح دهیم؟ماکه نتوانسته بودیم تقید به میثاق نامه ها را در حین برگزاری انتخابات بین کاندیداهای اصلاح طلب تضمین کنیم(نمونه اش حوزه ی انتخابیه ی رودسر و املش)معلوم بود که پس از رسیدن کاندیداها به توفیق نهایی و راهیابی به صحن مجلس کار زیادی از دستمان بر نمی آید!حالا مخاطبانمان چگونه باور کنند که ما با آنها صادق بوده ایم و چگونه متصور شویم که آنها دیگر بار و دیگر بار در حماسه آفرینی با ما همراه خواهند بود؟ گویی ما تکرار می شویم و همانگونه که پیش از حماسه تصاویر دل انگیزی را برای افکار عمومی و پایگاه رای خود ترسیم می کنیم،پس از حماسه می خواهیم متقاعدشان کنیم که اینک دست از آن تصاویر ترسیم شده و مطالبات الصاقی آنها بردارند چرا که ما کارهای مهم تری داریم!((بگذارید آن نقشهای دلپذیر را در فرصت مناسب تری به تصویر بکشیم))در حالی که خود از آن فرصت مناسب هم دستمان کوتاه است و هم توان تخمین زمانش را نداریم. هنوز دوماه از تشکیل مجلس دهم با توفیق غالب لیست امید نگذشته که درو کردن ناکامی را آغاز کرده ایم.یعنی پس از،از دست رفتن ترکیب هیات رییسه و کمسیونها(که لااقل می شد با ۱۰۳ رای آقای دکتر عارف به ریاست ۵ کمیسیون اندیشید)با نطقی مواجه می شویم از یکی از اعضاء محترم لیست امید که خوان مردم را حق مسلم خود وخانواده اش می داند و حیثیت یک جریان سابقه دار فکری و اجتماعی را با دارا بودن بیش از ۲۰ میلیون حامی ملکوک می سازد تا مجموعا مضحکه ی افکار عمومی باشیم.شاید در خلوت به خود گفته باشیم این عواقب قابل پیش بینی بود اما آیا حاضریم همین اعتراف صادقانه را نزد افکار عمومی فریاد زنیم؟امیدوارم این هزینه ها و مضحکه شدن ها به همین موارد ختم شود و لیست محترم امید پس از این لااقل بتواند آبروداری کند تا سرمایه های اجتماعی اصلاح طلبان بیش از این با ریزش مواجه نشود. پایگاه گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.