هرمز ربانی
۱۳۹۴/۰۹/۲۶ ۱۲:۰۰ چاپ

گیل خبر/ هرمز ربانی*  

به نظر می رسد تا هفتم اسفند تاریخ برگزاری انتخابات، اتفاقات ریز و درشتی که در کشور رخ می دهد بیشترش به نوعی با انتخابات بی ارتباط نباشد، چرا که همه می دانند انتخابات پیش رو در آینده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور نقشی عمیق و تأثیر گذار ایفاء می نماید. به عقیده نگارنده از مسئله برخورد با موضوع برجام گرفته، تا مسئله بگیر و ببندهای اخیر از موضوع توهین و حمله به دو رئیس محترم قوه در مراسم برگزاری عزارداری بیت گرفته تا حمله بی پروا به آیت الله هاشمی و خانواده اش همه را باید مرتبط با مسئله انتخابات پیش رو دانست. تندروها بهتر از هرکسی می دانند که شرایط سیاسی به نفع آنها نیست و شکست در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مقدمه شکست های بعدی آنها را فراهم کرده است و این دومینو در شرایط عادی به حرکتش ادامه می دهد و آنها برای جلوگیری از شکست های بعدی دست به هر اقدامی خواهند زد .

به نظر می رسد آنها یکی از دو اقدام زیر را در پیش بگیرند اول برهم زدن بازی ؛ کاری خطرناک و پر مخاطره که برای انجامش شاید شرایط برایشان مهیا نیست و امکانات لازم را دارا نباشند .

گذشته رفتار تندروها نشان داده است که آنها برای انجام اقدامات در بسیاری از موارد به شرایط امکان و محاسبه اقدام التفات زیادی ندارند و به گمان خودشان تکلیفی عمل می کنند و در فضای سیاسی می توانند انتحاری عمل کنند.

دوم – مدیریت و مهندسی وضعیت

اصولگرایان معتدل و منطقی با درک شرایط کم کم فاصله خود را با تندروها بیشتر و بیشتر می کنند چیزی که موجب خشم تندروها شده و آنها را به خیانت و سازشکاری متهم می کنند. تندروها هر چه خود را در فضای سیاسی تنهاتر و ناتوان تر ببینند به انجام اقدامات و روش های غیر متعارف روی خواهند آورد به بیانی به راه اول متمایل می شوند و لیکن با ابزارهایی که دارند نخست سعی در مدیریت اوضاع خواهند داشت. بطور نمونه در مسئله برجام علی رغم آنکه آنها نتوانستند اصولگرایان معتدل را با خود همراه سازند و جلوی تصویب برجام را بگیرند ولی توانستند با سنگ اندازی و ایجاد موانع شتاب حرکت را بگیرند و کار را به تاخیر اندازند .این اقدامات در راستای عدم بهره برداری رقیب تفسیر می شود یعنی هرچه دیرتر دولت اعتدالی بتواند از مواهب رفع تحریم ها برخوردار شود برای تندروها یک پیروزی محاسبه می شود و حتی هشدار عملی مراجع تقلید همچون آیت الله مکارم شیرازی که فرمودند نباید بخاطر منافع سیاسی و جناحی کار را به تاخیر انداخت در مواضع آنها تغییری ایجاد نکرد . حال که آنها امید به برهم خوردن توافق و جلوگیری از اجراء آن دارند . فضاسازی ها، ایجاد موانع، تحریک جوانان احساساتی و دلسوز اما کم تجربه، گسترش فضای تهمت و افتراء و هتاکی همه و همه برنامه هایی است در راستای سنگ اندازی در مسیر اجراء برجام و حال اگر باتوجه به نظر کارشناسان اقتصادی این تاخیر برای هر روزش صدها میلیون دلار خسارت را متوجه مملکت کند گردی بر دامن آنها نمی نشیند . آنها درست فهمیده اند اجرای برجام در شکل حداقلی و آنی تاثیر روانی به بازار کسب و کار دارد و می تواند به بهبود شرایط اقتصادی بینجامد و بهبود شرایط اقتصادی می تواند محبوبیت نیروهای اعتدالی و اصلاح طلبان را افزایش دهد و این از نظر تندرو ها یعنی از دست دادن کرسیهای مجلس، کرسی هایی که هم اکنون هم آنها برای حفظش امید چندانی ندارند .

ولی در کجای دنیا سیاستمداران اینقدر به منافع ملی خود بی توجه می شوند و حاضرند منافع ملی را نادیده بگیرند؟ نکته دیگر مربوط به فضای سیاسی کشور می باشد . عادی شدن فضا و عبور از فضای امنیتی و قرار گرفتن در فضای سیاسی بی تنش یکی از مهمترین وعده های آقای روحانی در کارزار انتخاباتی بوده است که بیشترین خواستگاهش در بین روشنفکران، آگاهان سیاسی و نیروهای اجتماعی می باشد گروه هایی که خود در تحرک بخشی عامه مردم تاثیری انکار ناپذیر دارند . تندرو ها نیک می دانند اگر شرایط به سمت آرامش سیاسی برود و فضای سیاسی باز شود ضمن آنکه تاثیر گذاری نیروهای سیاسی و اجتماعی بیشتر خواهد شد بر محبوبیت آقای روحانی هم افزوده می شود و این هم یعنی افزایش کرسی های طرفداران اعتدال و کاهش حوزه نفوذ تندروها و در همین راستا است که مساله سوء استفاده از شعار درست رهبری که بیشتر ناظر به دقت عمل دولت در مواجهه با عناصر نفوذی و خود باخته در بعد از اجرای توافق می باشد، انجام می گیرد . آنها سعی دارند مرجع تذکر رهبری را دولت و حامیان آن معرفی کنند و با نفوذی و سازشکار خواندن آنها در آستانه انتخابات با گسترش فضای امنیتی به مقابله با دولت بپردازند، بازی خطرناکی که می تواند به تنش های اجتماعی بینجامد و اختلاف درون حاکمیت را افزایش دهد . آنها انتظار دارند با ایجاد یک بحران و ایجاد موج از فضای بوجود آمده بهره برداری سیاسی نمایند . به هر تقدیر تا هفتم اسفند باید منتظر انتخاباتی از این دست باشیم . مشکل تندروها در این است که آنها حیات سیاسی خود را با این انتخابات گره زده اند چیزی که به نظر می رسد یک اشتباه استراتژیک باشد . درک سیاسی ایجاب می کند که دریابند شکست در یک انتخابات نه آغاز و نه پایان یک کنش سیاسی است ولی اگر بخواهند با یک نگاه غلط و نگاه صفر یا صدی به ماجرا بنگرند و اشتباه استراتژیک مرتکب شوند شاید پایان فصل سیاسی آنها باشد حتی بدتر از آن می توانند برای کشور ایجاد مخاطره کنند آنها آنقدر مشغول بازی سیاسی خود هستند که فراموش کرده اند که کشور در چه شرایط خطیر و حساسی قرار گرفته و نیز آنها فراموش کرده اند که ما در قلب یک منطقه بحران زده قرارداریم . پدیده شوم داعش بعنوان یک تهدید بغل گوش ما قرار دارد . گرداگرد ما را بحران های خطرناکی فرا گرفته است . بواسطه سوء تدبیر و عمل دولت قبل و وجود تحریم های ظالمانه اقتصاد کشور در وضعیت بحرانی قرار گرفته و این وضعیت می تواند به شکنندگی اجتماعی تبدیل شود. خشکسالی های منطقه ای، بحران آب، ریزگردها و ده ها و صدها مشکل ریز و درشت تهدیدهای جدی هستند که کیان کشور را نشانه گرفته اند و در این فضا ما هرچه بیشتر به وحدت و انسجام ملی نیازمندیم. تمرکز به منافع جناحی، حزبی و گروهی آفتی است خطرناک و ویران گر، آنها از یاد برده اند که همه با هم درون یک کشتی نشسته ایم و در این دریای متلاطم و شب های طوفانی کسی حق ندارد کف کشتی را سوراخ کند چون همه با هم غرق می شویم . تندروها باید بدانند که اگر باد بکارند طوفان درو خواهند کرد و اگر چشمان خود را به روی واقعیت ها ببندند همه چیز را با خود به زیر می کشند .

امید است که به خود آیند و چنین نکنند .

*روزنامه مردم سالاری 

 
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code