نگاهی دیگر به غزه؛محاصره ای فاجعه بارتر از اشغالگری
اختصاصی گیل خبر/علی انجم روز-«باریکه غزه»سیصدوشصت کیلومترمربع وسعت دارد طول این «نوار» چهل و یک کیلومتر و عرض آن، در عریض ترین خط،دوازده کیلومتر و در کم عرض ترین خط از خشکی تا دریای مدیترانه،حدود شش کیلومتر است. شهر تاریخی «غزه» در شمال این باریکه واقع و از بیشترین تراکم جمعیت شهری در خاورمیانه برخوردار است. باریکه غزه یک میلیون وهشتصدهزارتَن را در خود جای داده است.ALI anjomrooz دولت اشغالگر اسراییل در سال 2005 میلادی بطور تاکتیکی از غزه خارج شد. دوسال بعد از خروج نیروهای اشغالگر از غزه، محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی، در پی بالاگرفتن اختلافات بر سر «طرح صلح خاورمیانه» بین فتح و حماس،اسماعیل هنیه نخست وزیرِ عضو حماس تشکیلات خودگردان را عزل و سلام فیاض را بجای وی منصوب کرد.درگیری بین فتح و حماس خیلی زود از چارچوب سیاسی خارج شده و ابعاد نظامی بخود گرفت. هواداران حماس در کرانه غربی رود اردن خلع سلاح شده و همه ی مسوولان دولتی وابسته به جنبش مقاومت اسلامی از سمت های خود عزل شدند. حماس نیز در واکنش به عزل هنیه و کنار گذاشته شدن از ساختار تشکیلات خودگردان فلسطین، پس از درگیری های خونین با فتح و متحدانش، کنترل باریکه غزه را در دست گرفت. جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) تنها جریان مسلح حاضر در باریکه غزه نیست دهها گروه بزرگ و کوچک مسلح از جهاداسلامی تا گروههای سلفی تکفیری و غیره در غزه حضوری مسلحانه دارند. اما حماس نیروی غالب و در واقع اداره کننده ی امور جاری منطقه است. پیش تر، عقب نشینی اسراییل از باریکه غزه را «تاکتیکی»خواندم زیرا خروج اشغالگران از منطقه بر اساس استراتژی سوخته ی«زمین در برابر صلح» نبوده است. این ایده، بعد از اینکه یاسرعرفات خروج اسراییل از نودوهفت درصد کرانه غربی بجز بیت المقدس شرقی و عدم بازگشت آوارگان فلسطینی به مناطق اشغالی 1948 را نپذیرفت، عملن بایگانی شده است. تا قبل از سال 2005 حدود یازده هزار یهودی در غزه سکونت داشتند. دولت راستگرای میانه ی آریل شارون برای واداشتن یهودیان جهت خروج از باریکه غزه حتی به زور هم متوسل شد! اسراییل منطقه را ترک کرد اما کل مرزهای هوایی،زمینی و دریایی باریکه غزه، بجز مرز دوازده کیلومتری اش با سینای مصررا به کنترل خود درآورد. برطبق توافقنامه های فی مابین اسراییل و مصر بر مبنای «قرارداد کمپ دیوید»،شبه جزیره سینا باز تحت حاکمیت اداری-سیاسی مصر قرار گرفت اما ارتش مصر از حضور با سلاح سنگین و نیمه سنگین در سینا منع شد! فی الواقع عقب نشینی اسراییل از شبه جزیره سینا در 1978، شروطی داشت که ناقض «حاکمیت کامل» مصری ها بر شبه جزیره سینا، از جمله مرزشان با غزه است. از همین روست که وقتی اخوان المسلمین، با ریشه های عقیدتی مشترک با حماس در مصر قدرت گرفت، نتوانست مرز را گشوده و به محاصره غزه خاتمه دهد. بنابراین فلسطینی ها با مشقت های بسیار و حفر صدها کانال و تونل زیرزمینی هر از گاه قادرند از این مجرای تنفسی، نفسی تازه کنند. با در نظر گرفتن شرایطی که بدان اشاره شد اسراییل به ظاهر از باریکه غزه خارج شده و به اشغال منطقه پایان داد اما با محاصره ی همه جانبه،از غزه زندان ساخت. اگر هدف از اشغالگری را کنترل و تسلط بر یک منطقه تعریف کنیم با توجه به کنترل کامل اسراییل بر باریکه غزه، قاطعانه می توان گفت که اسراییل هنوز منطقه را در اشغال خود دارد بی آنکه هزینه و دردسری برایاداره ی منطقه ی تحت اشغال خود متحمل شود. بالاخره هر نیروی اشغالگری، با توجه به الزاماتِ ناشی از پروتکل های بین المللی،مسوولیت های حاکمیتی در قبال منطقه و مردم تحت اشغال خود دارد. به لحاظ ژئوپلیتیکی باریکه غزه و شبه جزیره سینا «لولای» پیوند دهنده ی منطقه هستند. اگر جنوب غربی آسیا را یک لنگه درب و شمال شرقی آفریقا را لنگه ی دیگر فرض کنیم غزه و سینا، لولای مابین این دو هستند، اینجاست که اهمیت ژئو استراتژیک این دو منطقه نمایان می شود. با درک موقعیت ژئوپلیتیکی این دو نقطه، بندهای مرتبط با شبه جزیره سینا در قرارداد کمپ دیوید و علت خروج تاکتیکی اسراییلی ها و آغاز محاصره ی همه جانبه غزه از سال 2005معنا یافته ومیتوان به قصد و غرض استراتژیست های صهیونیست پی برد. از آغاز دور جدید درگیری بین حماس و ارتش اسراییل تاکنون، سی اسراییلی و ششصد فلسطینی کشته شده اند. نود درصد قربانیان فلسطینی غیرنظامیها و کودکان بودند،اما در بین کشته های اسراییلی بیست و هشت نظامی و دوغیرنظامی دیده می شوند. با نگاهی به آمار بالای شهدای فلسطینی،صدهزار آواره و تعداد پرشمار مجروحان علی القاعده طرفی که باید خواستار آتش بس فوری باشد حماس است،در حالی که اسراییل خواستار برقراری آتش بس «بی قیدوشرط» شده،اما حماس برقراری آتش بس را، به برچیده شدن محاصره ی باریکه غزه و آزادی اسرای فلسطینی مشروط کرده است. اگر معادلاتی که بدان اشاره شد را از نظر بگذرانیم با توجه به وضع موجود، که از 2005 تاکنون برقرار است، یعنی محاصره ی منطقه و اشغالگری بدون دردسر برای اسراییل، بدین نتیجه می رسیم که حماس و متحدانش برای آزادسازی واقعی غزه می جنگند. زیرا عقب نشینی تاکتیکی صهیونیست ها و در عوض ادامه ی محاصره ی همه جانبه غزه، از اساس با اشغالگری یکی است. همانطور که اشاره شد بهره از حربه ی محاصره از حضور ملموس نظامی اسراییل درون باریکه غزه،به مراتب سودمندتر است زیرابا ادامه وضع موجود،اسراییل در عمل تسلط اش بر «لولای» ژئوپلیتیکی منطقه را حفظ خواهد کرد.بنابراین اصرار حماس به ادامه ی نبرد تا رفع محاصره را نباید بربی مسوولیتی رهبران این جنبش و عدم توجه شان نسبت به آلام مردم مظلوم فلسطین حمل نمود بر عکس، تا وقتی غزه در محاصره است علاوه بر اینکه اسراییل نقش راهبردی اش را حفظ خواهد کرد، غزه همچنان بزرگترین زندان جهان، با یک میلیون و هشتصدهزار زندانی باقی مانده و تلفات مردم فلسطین کمتر از آنچه این روزها شاهدش هستیم نخواهد بود. تنها تفاوتش اینست که تحت محاصره و در اشغال نامریی بودن، تلفاتی خاموش بر اثر وضعیت وخیم بهداشتی،تغدیه و غیره خواهد داشت که توجه جهان را هم برنمی انگیزاند،در حالی که تلفات عیان فعلی، وجدان عمومی جهانیان را متوجه فلسطین کرده است. ادامه ی این نبرد،می تواند با برچیدن محاصره غزه، دستاوردی بزرگ،یعنی رفع اشغالگری،لااقل در این بخش از فلسطین را دربرداشته باشد. از اینرو کسانی که حماس را به دلیل نپذیرفتن بی قید و شرط آتش بس سرزنش می کنند، دانسته یا نادانسته همچون بنزین بر آتشی هستند که هر روزه ده ها فلسطینی تحت محاطره و زندانی در بزرگترین زندان جهان را، زنده زنده سوزانده، بکام نیستی فرو می برد. فردا فرصت مغتنمی ست تا از مردم فلسطین و حقوق شان حمایت کرده، خواستار نفی اشغالگری و زیاده خواهی دولت اشغالگر صهیونیستی شویم. از یاد نبریم تسلط اسراییل بر یکی از حساس ترین نقاط خاورمیانه، منافع ملی ما را نیز دچار مخاطرات جدی خواهد کرد.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code