به گزارش گیل خبر، وقایع محیط زیستی هر کشوری خوب یا بد، برآیند نوع نگرش و عملکرد دولتمردان به محیط و مردم است! می توان با آگاهی و شناخت دقیق از این امر، دولتها را به تغییر عملکردهای ضد محیط زیستی و بر هم زننده تعادل بستر حیات یک جامعه (نسل حاضر و نسلهای آینده)، رهنمون ساخت! این مهم تنها در صورتی امکانپذیر است که بدور از خودخواهی و مسایل جانبی ارزیابی دقیقی از شرایط صورت گیرد و حقیقتا بدانیم اکنون کجا ایستادهایم.
اگر بخواهیم در چند دسته بندی نگاهی سریع به محیط زیست گیلان بیندازیم، شرایط اینگونه است:
آب؛ پسابهای خانگی، صنعتی و کشاورزی و رودخانه های استان
پس از ۴ بار افتتاح و کلنگ زنی داستان تصفیه خانه فاضلاب شهر رشت و بندرانزلی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و معلوم نیست که آیا پس از افتتاح کامل نیز بتواند از پس رشد سریع جمعیت این روزها برآید!؟
در استان گیلان تمامی پساب های خانگی، صنعتی و کشاورزی بدون هیچ تصفیهای همچنان وارد رودخانه ها و آبهای جاری شده و به دریای کاسپین یا تالابها سرازیر میشود.
کودها و سموم شیمیایی استفاده شده در مزارع نیز همراه روانابها وارد رودخانه ها و تالاب میشود و در آنها سبب خودشکوفایی سریع (یوتریفیکاسیون) شده و معضلاتی را نیز در پی خواهد داشت.
بیش از ۱۶۵ رودخانه آلوده در کشور شناسایی شده اند که از بین آن ها حدود ۷۰ رودخانه بیش ترین آلودگی را داشته اند و سالانه حدود ۲۰ میلیون تن فاضلاب تصفیه نشده از راه رودخانه های آلوده به دریاچه های داخلی، دریاچه سدها، دریای کاسپین و خلیج فارس سرازیر می شود. رودخانه زرجوب و گوهررود آلوده ترین رودخانه های موجود در این لیست هستند.
تامین اعتبار برای احداث تصفیه خانه فاضلاب شهرصنعتی رشت، خارج از توان این شهر صنعتی نیمه فعال است و از سوی دیگر مناطق کارگاهی صنعتی پراکنده در کل استان نیز نیاز به تصفیه فاضلاب دارند.
آبخیزها منفجر و نابود میشوند تا سدها ساخته شوند. سدهایی که موجب شده با ارزش ترین تالابها نابود و یا تهدید به نابودی شوند. سدهایی که تعادل طبیعی آب دشتهای پایین دست را مختل کرده، تعادل طبیعی کوهستانها یعنی بهترین آبخیزها و سرچشمه رودها را با انفجارهای فاجعه بار بر هم زده و فرسایشهای آبی را تشدید کرده است. سدهایی که بی مصرف بودن آنها در شرایط خشکسالی ها و نیز در زمان وقوع سیلها به اثبات رسیده. سدهایی که تنها کمتر از ۷% برق کشور را تامین میکنند.
سد بدون ارزیابی بیجار، سد بدون ارزیابی شفارود علاوه بر چالشهای محیط زیستی، چالشهای اجتماعی گوناگونی را در منطقه رقم میزند که در مجال این مقاله نیست که اگر فرصتی باشد و گوشی، در وقت دیگری به آن خواهیم پرداخت.
.
هوا؛ آلودگی هوای کلانشهر رشت و شهرهای بزرگ
هوای شهرهای بزرگ به شدت از انبوه انفجار آمیز خودروها و سوختهای نامناسب آلوده شده، هرچند آلودگی هوا به ظاهر هنوز در استان دیده نمیشود اما آسیبهای بسیار جدی به سلامتی و زندگی مردم وارد خواهد آورد.
گزارش دانشکده علوم پزشکی شهید بهشتی حاکی از آن است بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از کل جمعیت ایران یعنی حدود ۷ میلیون تن مبتلا به بیماری آلرژی ناشی از آلودگی هوا هستند.
از سال ۱۳۸۰ مردم خوزستان با مشکل تازهای به نام ریزگرد روبرو شدند که به تدریج از شهرهای مرزی استان خوزستان فراتر رفت و به استانهای دیگر نیز سرایت کرد. متاسفانه با گذشت زمان بر غلظت و پایداری آن نیز افزوده گردید بطوریکه درسال۱۳۸۹ بیش از ۱۷ استان کشور را با جمعیتی بالغ بر ۵۲ میلیون تن و گسترهای به مساحت بیش از ۱ میلیون کیلومترمربع از کشور تحت تاثیر آن قرار گرفته است. در سال ۱۳۹۳ خورشیدی در دو دوره یکی در بهار و دیگری در تابستان این ریزگردها به استان گیلان نیز سرایت نمودند و گرد و غبار ناشی از آن تا سراوان رشت راه پیدا کرد.
از سوی دیگر با خشکی دریاچه ارومیه و آغاز بادهای موسمی منطقه بیم ورود ریزگردها از منطقه دریاچه ارومیه تا تالش میرود که در یک نوبت در تابستان امسال غبار نمکی رقیقی از دریاچه ارومیه رسید.
شهر رشت به عنوان مرکز استان با تفاوت جمعیت شدید روز نسبت به شب، یکی از آسیب پذیرترین شهرهای استان در مقابله با آلودگی هوا به نظر میرسد، این کلانشهر که از سوی دیگر با کمبود سرانه فضای سبز شهری مواجه است و از هم اکنون نیاز به مدیریت بحران آلودگی هوا دارد.
مدیریت ناکارآمد و کاشت گیاهان غیربومی نامناسب نیز در برخی از شهرهای گیلان مزید تراکم جمعیت شده، یکی از درختانی که چند وقتی است به فضاهای شهری راه یافته است، انواع کاج ها و سوزنی برگان هستند، بعضی از محققان معتقدند که درخت کاج نوعی اکسید نیتروژن وارد فضا میکند که در فضای شهرها موجب آلودگی بیشتر هوا شده و به ریه های انسان نیز آسیب می زند، این کاجها در بسیاری از شهرهای گیلان وجود دارد و نمونه بارز آن را میتوان در لاهیجان در حاشیه استخر دید. در حالی که بسیاری از گونه های دیگر را میتوان جایگزین آن نمود و از زیبایی منظر نیز بهره برد مانند مرکبات بخصوص نارنج یا شاه بلوط از گونه های هستند که به دلیل شکوفه های معطر و زیبایی تنه در بسیاری از نقاط برای طراحی پارکها و باغهای شهری توصیه میشود.
خاک
ایران در از دست دادن منابع خاک و آب در دنیا مقام اول را دارد. آمارها نشان میدهد که اکنون یک دهم از فرسایش خاکهای جهان مربوط به ایران است. هر ساله ۵/۱ میلیون هکتار (معادل ۹%) از خاکهای مرغوب ایران به بیابان تبدیل میشوند و سالانه ۵/۱-۱ هکتار به مساحت کویرهای ایران افزوده میشود. در حالی که سالانه ۱ میلیمتر از قشر خاک کشاورزی ایران در اثر فقدان پوشش گیاهی از دست میرود و فرسایش خاک در آمارهای رسمی از ۱۰ تن در هکتار در سال در دهه گذشته به ۲۰ تن در هکتار در سالهای کنونی رسیدهاست.
عوامل آلودگی خاک شامل کشاورزی، پسماندها و پسابهای شهری و روستایی، عوامل بیماریزا، شوینده ها، تضعیف خاک در اثر تبدیل زمینهای جنگلی، مرتعی و کشاورزی به مصارف غیر، استحصال منابع طبیعی و آلودگی نفتی هستند، گزارش ها حاکی از ان است که آلودگی نیتراته و فسفاته در خاکهای گیلان فراوان است، فرسایش آبی نتایج فاجعه باری را در چند سال آینده شکل خواهد داد و نمونه هایی از فرسایش بادی را در رودبار و ارتفاعات آن میتوان دید. سازمان ملل متحد با توجه به اهمیت خاک در تامین آینده بشریت سال ۲۰۱۵ را به عنوان سال جهانی خاک نامگذاری نموده است.
جنگل های هیرکانی:
طى ۳۰ سال گذشته ۲۲% از جنگلهاى شمال کشور نابود شده، که ۱۷% آن فقط متعلق به بیست سال گذشته بودهاست. البته این رقم بسیار خوشبینانه است چون آمارى داریم که نشان مىدهد در ظرف ۳۰سال گذشته حدود ۳۰% از جنگلها کاهش پیدا کرده است. مسایلى که باعث از بین رفتن این جنگلها شده اند در درجه اول، عدم وجود یک برنامه دقیق و کنترل شده و قانونی است. بر اساس آمارها سالیانه حدود ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار مترمکعب از چوبها در جنگلهاى شمال، فقط براى سوخت برداشت مىشود. در حالیکه میزان ظرفیت پایدار، یعنى آن ظرفیتى که به جنگل لطمه اى نخورد، حدود نصف یعنى ۳ میلیون و ۹۰۰هزار هکتار است. در یک پنجم کل مساحت جنگلهاى شمال، چرا براى مدت بیست سال است که آزاد شده یعنى اگر رمقى بماند به این ترتیب از بین خواهد رفت. در حال حاضر ۴۳% از فرسایش خاک در ایران مربوط به جنگلزدایى مىشود. جنگل از سیل جلوگیرى میکند و از طرفى منزل جانورانى است که به این جنگل وابستهاند و وقتى جنگل از بین برود، آنها نیز از بین خواهند رفت. طی ۱۰ سال گذشته تعداد سیلهای استان گیلان ۵۵ برابر شده و بر اساس آمارها میزان جنگل سوزیها ۱۰ برابر؛ به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اداره کل حفاظت از محیط زیست گیلان، میزان قاچاق چوب در سال ۱۳۹۳ کاهش داشته، این در حالی است که گزارشهای اداره کل منابع طبیعی از رشد ۳۰% قاچاق چوب در سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ خورشیدی خبر داده است و در خوشبینانه ترین حالت سال ۱۳۹۳ ما به رقم سال ۱۳۹۰ رسیده ایم که این نیز بعید به نظر میرسد.
پروژه مدیریت چند منظوره جنگل های هیرکانی با همکاری برنامه عمران ملل متحد(UNDP) و با حمایت تسهیلات محیطزیست جهانی (GEF) در ۴ محدوده پایلوت به وسعت ۱۲۰ هزار هکتار در استان های گیلان، مازندران و گلستان در حال اجراست، اجرای این پروژه در سیاهکل و رودبار گیلان با هدف حفظ تنوع زیستی و یکپارچگی اکوسیستم و احیای این جنگل ها با پیشرفت مناسب طراحی شده و تدوین و اجرای مشارکتی برنامه های مدیریت جنگل در حوزه های جنگلداری اجتماعی با تاکید بر توسعه معیشت جایگزین از دیگر فعالیت های اصلی آن است. این پروژه که اطلاعات زیادی از آن نیست، در اول راه است و آیاها و بایدهایش از سال آینده پس از اجراهای نیمه و نصفه خود را نشان خواهد داد. (اطلاعات این پروژه در سایت https://chfp.ir/ موجود است)
تغییر کاربری زمین با سرعتی باور نکردنی
این روزها که هزینه تولید چای با هزینه فروش آن تناسبی ندارد، تغییر کاربری زمینهای چای و ویلاسازی در این مناطق اکثرا کوهپایه ای به چشم میخورد، در حالی که شالیزارها نیز همچنان در حال تغییر هستند، نتیحه این تغییر کاربری اراضی در سرشماری عمومی کشاورزی ۱۳۹۳ که نتایج آن در اوایل سال ۱۳۹۴ اعلام خواهد شد، خود را نشان خواهد داد.
منطقه گیلان ۲۳۸هزار هکتار اراضی شالیزاری دارد و در مجموع ۴۳۰ هکتار اراضی کشاورزی گیلان جزء حاصلخیزترین خاکهای بخش کشاورزی کشور محسوب میشوند.
مساحت اراضی کشاورزی کشور (شامل زراعت و آیش و باغ) بدون در نظر گرفتن جنگل، جنگل کاری و مرتع داری حدود ۶/۱۶ (شانزده و شش دهم) میلیون هکتار گزارش شده است که در مقایسه با سرشماری عمومی کشاورزی ۱۳۸۲، که ۷/۱۷ (هفده و هفت دهم) میلیون هکتار اعلام شده بود معادل ۲/۶% کاهش را نشان می دهد. از سال ۸۲ تاکنون با کاهش ۹% مساحت اراضی زراعی برای کاشت محصولات سالانه مواجه هستیم، وسعت این اراضی از حدود ۱۶ میلیون هکتار در سال ۸۲ به ۷/۱۴ میلیون هکتار در سال ۹۳ کاهش یافته است.
ویلاسازی در شمال از دیر زمان رایج بوده، این روزها از مازندران به گیلان سرایت نموده و در اثر اجرای طرحهای هادی روستایی که بدون دقت و بررسی منطقه و تنها بر اساس موازین آیین نامه ای طراحی شدند، اثرات مفید خود را از دست داده و با اجازه ساخت و سازی که در روستاها ایجاد کردند، پای میهمانان ناخوانده را به روستاها باز نمودند. این ویلاسازیها که در روستاها با هدف گذران یک یا دو روز در هفته یا ماه طراحی شده علاوه بر این که در کسب درآمد مردم روستا اثر مثبتی نداشته (زیرا که اکثر این میهمانان تمامی مایحتاج خود را از استانهای شان با خود می آورند) بلکه هزینه های محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز در روستاها داشته است که از نمونه های بارز آن تغییر سیمای ساخت و ساز در روستاها، افزایش ناگهانی و مقطعی پسماند، تغییر پوشش عرفی جوانان روستا و… را نام برد.
از سویی شاهد بحرانی دیگری هستیم، خوش نشینانی که با قیمتهای ارزان مزارع کشاورزی گیلانیان را اجاره کرده و پس از چند سال کاشت، زمین را به قیمت اندک از کشاورزان گیلانی خریده و مالک میشوند. شاید در چند سال آینده، مالکین اصلی زمین در گیلان دیگر گیلانی نباشند.
.
پسماند
پسماندهای رها شده یا دفع شده خاک و آب شهرها و روستاها را دچار آسیبهای جبران ناپذیر کرده است. دفنگاه سراوان رشت که بزرگترین دفنگاه شمال کشور است با شرایطی بحرانی دست و پنجه نرم میکند، این مرکز که میتواند با تولید بیوگاز بخشی از انرژی مورد نیاز شهر را تامین کند با تولید گاز متان و شیرابه ناشی از دفع غیراصولی آلودگی رودخانه پیربازار و تالاب انزلی را به دنبال دارد. از دفنگاه سراوان شیرابهای با دبی ۲۰ لیتر در دقیقه خارج شده و مانند بمبی اتمی در منطقه به گردش در میآید.
در کل استان گیلان مراکز دفع در دل جنگل یا حاشیه آن یا کنار رودخانه ها قرار دارند که نبود امکان دفن بهداشتی (به سبب بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و …) مشکل را افزایش میدهد.
با ترکیبی درست از موارد مختلف موجود در فرآیند مدیریت پسماند از جمله تفکیک از مبدا، تولید کود و در نهایت زباله سوز با هدف تولید انرژی میتوان از این طلای کثیف بهره برداری نمود.
وقتی از مسایل محیط زیستی صحبت به میان می آید، صحبت از کیفیت محیط زندگی و بقای انسان است، گاه گروهی مسائل محیط زیستی را در حد شناخت و درک روابط جانوران، گیاهان و زیستگاه هایشان می آوردند در حالی که مسایل محیط زیستی حتی با نگاه حمایت از طبیعت و مراقبت های محیطی با خدف حفظ منابع رشد اقتصادی و اجتماعی انسان است.
توسعه و محیط زیست اجزای تفکیک ناپذیر برنامه رشد اقتصادی هر جامعه اند. برخلاف تفکرات پیشینیان در دنیای رو به رشد امروز، پیشبرد برنامه های توسعه نه تنها با حفظ محیط زیست منافات ندارد بلکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. از یک سو محیط زیست نیروی محرکه نمدن بشری است و از سوی دیگر حفظ حیات بشر، کیفیت زندگی و حفظ محیط زیست انسان، نیاز به فناوری و برنامه ریزی برای اجرای طرح های گوناگون توسعه دارد. بنابراین حمایت از سرمایه های جامعه مستلزم درک شکل های مختلف توسعه برای هماهنگ سازی سرمایه ها و فرآیندهای توسعه با هدف تعادل بخشیدن بین آنهاست.
در موقعیت کنونی دنیا که افزایش جمعیت و رکود اقتصادی فشار زیادی به جهان وارد نموده، اقتصاد سبز با پیشبینی توانایی تولید بیش از نیم میلیون شغل جدید در دهه آینده نقش کلیدی در بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش رفاه عمومی و در نتیجه رشد اقتصادی خواهد داشت.
مفهوم پایداری با فراهم آوری فرصتهایی برابر برای توسعه جامعه، اقتصاد و محیط زیست گره خورده، اکنون زمان آن است که تعاریف قدیمی که در مورد تناقض اقتصاد و محیط زیست سالم در ذهن داریم، عوض نماییم. با سیاستهای هوشمندانه و سرمایه گذاریهای درست، کشورها میتوانند از محیط زیست شان مراقبت نمایند، اقتصادشان را رشد دهند، دهها شغل به وجود آورده و پیشرفت اجتماعی را سرعت بخشند. ما نیز باید در این راه گام برداریم و به دقت و بدور از تکرار گذشته با استفاده از تجربه جهان و بومی سازی آن و تکیه بر داشته ها، آینده را رقم بزنیم.
/شمال ما