این نگاه های حذفی، خشونت زاست
۱۳۹۳/۰۴/۲۲ ۰۳:۳۵ چاپ
هفته ی گذشته، ده نفر از نمایندگان مجلس، طی تذکری کتبی، خواستار اجرای حکم ممنوع التصویری، ممنوع الخروجی و ممنوع البیانی سید محمد خاتمی که به گفته ی این ده نفر، توسط شورای عالی امنیت ملی به تصویب رسیده است، شدند. اگرچه بعد از این اقدام، برخی طی مصاحبه های مختلف، این ادعا را رد کردند و اظهار داشتند که شورای عالی امنیت ملی اصلا چنین حکمی صادر نکرده، ولی نگارنده قصد دارد تا از یک منظر دیگر به موضوع بپردازد. فارغ از این که شورای عالی امنیت ملی چنین حکمی را صادر کرده یا خیر –که البته گویا این ادعا از اساس کذب است- منظرگاه ما این رویکرد و این نگاه غلط است. 1- موضوعیت و شأن نزول این موضع گیری: آن چه در ابتدا به شدت مضحک و عجیب به نظر می رسد، موضوعیت این موضع گیری است. آیا آقای خاتمی اخیرا موضع گیری خاصی کرده؟ آیا جدیدا فتنه ای به راه افتاده؟ آیا به ملاقات یکی از آزاد شدگان فتنه ی 88، جرم است؟ فارغ از این که شخصی چقدر افکار، گفتمان و مواضع آقای خاتمی را بپسندند، کسی که از زندان آزاد شده باشد، یعنی این که اکنون مجرم نیست و ملاقات با وی هم هیچ جرمی محسوب نمی شود، از این رو، اگرچه نگارنده علقه ای به تفکرات آقای بهزاد نبوی ندارد، اما ملاقات با وی جرم محسوب نمی شود. این که آقای خاتمی در دیدار با آقای بهزاد نبوی چه گفته، رسانه ای نشده و از این حیث، استناد به آن صحبت ها، عملا سند و ادعایی بی مبنا محسوب می شود که از جنس اخباری است که مبتنی بر شنود و افشاگری توسط برخی رسانه ها همواره طرح می شود، ولی در هیچ دادگاهی، حجیت ندارد. الغرض این که هر چه مخلیه مان را به زحمت انداختیم تا بفهمد که به چه مناسبتی، هفته ی گذشته چنین مسأله ای در صحن علنی مجلس مطرح شده است، به نتیجه ای نرسیدیم. البته که حتما قصور از مخیله ی ما بوده و خلاقیت از آن تخیل طرح کنندگان. 2- رقابت آری، حذف نه: طیفی هستند که عادت به رقابت ندارند، ولی به حذف چرا. اصلا بنا نداریم دموکراسی غرب را مبنای قضاوت قرار دهیم، که نه ما، نه نظام جمهوری اسلامی ایران و نه اسلام، به دموکراسی غرب، آن طور که غرب می گوید، باورمند نیستیم؛ اما از منظر قوانین جمهوری اسلامی ایران، روش حکومت داری امیرالمؤمنین امام علی (ع) و سیره ی پیامبر اکرم حضرت محمد (ص)، نگاه حذفی جز در شرایطی که پرچم داران آن تفکر، اقدام به قیام مسلحانه نکرده اند، روا نیست و حتی اگر گروهی فعالیت می کنند که آن ها را مؤمن به شاخص هایی که ولو اگر به نظرمان مقدس است نمی دانیم، اسلام عزیز می فرماید که باید با آن ها مدارا کرد و سعه ی صدر و مناعت طبع، یکی از مهم ترین کاربردهایشان در این چنین شرایطی است. مبتنی بر شرع مقدس و مذهب رسمی کشور یعنی تشیع، همان قدر که ما از حق فعالیت های سیاسی و اجتماعی بهره مندیم، مخالفان در چارچوب نظام ما نیز از این حق، بهره مندند؛ مادامی که در دادگاه صالحه ی جمهوری اسلامی ایران، محکوم نشده باشند. الغرض این که روش مسلمانانه، این است که مبارزه و رقابت سیاسی، مشخص کند که چه کسی بر مسند قدرت قرار بگیرد و قواعد چرخش قدرت، جا به جایی ها را محقق کنند. پس جا به جایی آری، ولی حذف نه، رقابت بلی، ولی حذف خیر! 3-منزوی کردن رئیس جمهور سابق؛ یک عمل موجب وهن در نظر بگیرید که مثلا شما یک شخص منصف غیر مستکبر استکبارستیز مسلمان اما غیر ایرانی هستید؛ یعنی کنجاوید که منصفانه و واقع بینانه، اتفاقات سیاست داخلی ایران را رصد کنید. فتنه ی 88 و حذف گروهی که اردوکشی خیابانی کردند، برای همه ی مردمان دنیا قابل درک است، اما داستان آن جا محیرالعقول می شود که طیفی می گویند که رئیس جمهور سابق کشورمان باید برای همیشه از سیاست ورزی و کنش گری فعال و مؤثر سیاسی محروم شود و گروهی دیگر مدعی اند که رئیس جمهور اسبق کشورمان باید نه تنها از کنش گری محروم شود، بلکه تصویر و صوتش و نیز خروجش از کشور ممنوع اعلام شود! آیا این موجب وهن نظام نیست؟ اصلاً فعلا نگاه بین الملل و مردم منصف دنیا را فراموش کنیم؛ آیا برای ملت جمهوری اسلامی ایران، این اتفاق و این رویکرد، غیر قابل درک نیست؟ آیا حس بلاتکلیفی نباید به ما به عنوان مردم دست بدهد؟ نباید اجازه داد که برخی گمان کنند که تنها رئیس جمهور مستقر در نظام است که باید در حاشیه ای امن قرار داشته باشد، بلکه حتی المقدور و مگر در مواقعی خاص و پیرو اقداماتی که صریحا و به وضوح علیه امنیت ملی و مصالح نظام تشخیص داده می شود، رؤسای جمهور یک کشور، آبروی آن کشور محسوب می شوند الغرض این که نه مدعیان تقلب 88 و سبزها حق دارند آقای محمود احمدی نژاد را از ورود مجدد به سیاست منع کنند و نه هم فکران حزب پایداری مجاز است که از ورود آقای سید محمد خاتمی جلوگیری کند؛ روند قانونی و شورای نگهبان، نهاد تصمیم گیرنده محسوب می شود و ورود نامربوط به حوزه های نامربوط توسط افراد نامربوط، حاصلی جز هرج و مرج و کاهش اعتبار داخلی و بین المللی نخواهد داشت.   4-تفکر، ضد گلوله است: برخی هنوز در بدیهیات هم به قطعیت نرسیده اند. بعضی هنوز هم متوجه نشده اند که تفکر، قابل حذف نیست، تفکر، ضد گلوله است، تفکر تحمیل پذیر نیست. برخی هنوز از اتفاقات پیش، حین و پس از فتنه ی 88، هیچ عبرتی نیاموخته اند. هنوز فهم نکرده اند که فرضا آقای خاتمی ممنوع التصویر شد که الان هم عملا در صدا و سیما چنین است، فرضا که ممنوع البیان شد که در عرصه ی مطبوعات، چنین حکمی به هیأت نظارت بر مطبوعات از جانب شورای عالی امنیت ملی ابلاغ نشده است، فرضا خاتمی ممنوع الخروج شد که فایده اش برای مردم و نظام نمی دانم چه می تواند باشد، اصلاً فرضا آقای خاتمی، کلا فیلتر شد! یعنی حتی اگر اسمش را در موتور جست و جوگر گوگل وارد کردی، رایانه ی مربوطه به همراه گوگل، تواما آناً پکیدند! این گونه چه مشکلی حل می شود؟ آیا تفکر آقای خاتمی و همفکرانش حذف می شود؟ به قبرستان تاریخ سپرده می شود؟ فراموش می شود؟ الغرض این که واقعا بعضی نه تنها سیاست نابلندند، بلکه جامعه نشناس، روان نشناس و بالکل نا آشنا به روح و روان مردمند و نمی دانند که اولا حق نداریم تفکری را که علیه اسلام نیست منزوی کنیم و ثانیا تفکر آقای خاتمی، تفکر 8 سال ریاست جمهوری از عمر 35 ساله ی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است و دیگر نمی توان با حذف شخص رهبر فکری آن جریان که آقای خاتمی باشد، آن تفکر را خاموش کرد! تفکر، خاموش نمی شود؛ اقناع می شود! اما ناگفته پیداست که این طیف حذف کننده، آن چه که در آن نابلدترند، اقناع و گفت و گوی منطقی و منصفانه است. 5-الانسان حریص بما منع: بسیاری را دیده ایم که الزاما تعلق خاطری جز تعلق خاطری که یک شهروند به یکی از رؤسای جمهور سابقش می تواند داشته باشد و افرادی که علقه ی جز علقه ای که یک ایرانی به رئیس جمهور اسبقش می تواند داشته باشد و مردمی که از نگاه های حزبی و جناحی به دورند، با دیدن این نوع رفتارهای ظالمانه و اظهار نظرهای بی پایه و اساس، اتفاقا به نحو عجیبی به آن شخصیت که به نظرشان دارد مظلوم واقع می شود، علاقه مند و از طرفداران سینه چاکش می شوند. بر کسی پوشیده نیست که امثال این ده نفر حذف کننده، نیک می دانند که الانسان حریص بما منع یعنی چه و خودشان به خوبی جایگاه اجتماعی خود و پایگاه اجتماعی سید محمد خاتمی را می شناسند، پس با قطعیت نمی توان گفت که نمی دانند دارند چه می کنند و نمی شود گفت که دارند بی گدار به آب می زنند؛ اگرچه در پیش بینی هایشان ثابت کرده اند که تحلیل هایشان از مطالبات مردمی خلاف واقع است، اما امر محتمل تر، این واقعیت است که طیف جبهه ی پایداری، هویتش با افراط و تفریط گره خورده و اگر مواضعی این چنینی اتخاذ نکند، بیم آن را دارد که حذف و به فراموشی سپرده شود. الغرض این که این طیف یعنی طیف هم فکر جبهه ی پایداری، احیاگرترین گروهی است که به قوام یافتن و پر و بال گرفتن تفکر و گفتمان جنبش سبز که مدعی متقلب بودن نظام بودند، کمک می کند. حزب پایداری بیشترین کمک را به افزایش انسجام و تقویت بدنه ی اجتماعی جنبش سبز می شود. این طیف از بیم حذف نشدن، حاضر است بی ربط ترین موضوعات مانند بحث فیلترینگ خاتمی را مطرح کند تا بلکه نامش از زبان ها نیفتد و جامعه از فضای افراط و تفریطی و تند و کند دور نشود. حرف آخر: مفصلا در متن، آن چه که باید، ذکر شد، اما آن چه شایسته است بر آن تاکید موکد شود، این است که نگاه حذف محور، نگاهی است که محتوم به خشونت خواهد شد. اگر بخواهیم نگاهی را حذف کنیم، تفکری را از بین ببریم، آن تفکر تمام قد خواهد ایستاد و نتیجه ای جز یک جنگ تمام عیار به دنبال نخواهد داشت؛ جنگی که فقط برای جماعت خشونت طلب و افراطی و تفریطی مبارک است و برای جامعه، نظام، اخلاق، پیشرفت، عدالت، ثبات، امنیت و تمامی ارزش ها و شاخص های دیگر، سمی مهلک به شمار خواهد آمد. از ایجاد فتنه هایی جدید توسط گروه های که با نگاه های حذفی و افراطی، اوج خشونت را به بار می نشانند، به خداوند پناه می بریم. احسان رستگار - شفاف نیوز