وحید معتمدنژاد
۱۳۹۳/۰۴/۱۲ ۰۶:۱۳ چاپ
قبول کنیم و صادق باشیم در جامعه یی به سر می بریم که اگر نگوییم زخم، خراشی هر چند سطحی بر پیکره آن، نشانی از نارسایی «عضو یا اعضایی ناکارآمد» از درون آن در آزمایشات گوناگون پیداست و نمودی ناکارا در بسیاری از امور جاری از جمله ورزش داشته و سرمایه گرانسنگ اجتماعی را از خود دور ساخته است. به عقب برگردیم و به سالیانی نه چندان دور که این سرمایه اجتماعی، دچار اختلالی زودهنگام و دیردرمان شد و فرصتی که شایسته رشد و نمو در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دارا بود- که اگر نگوییم از دست داد - کمرنگ کرد و هر چند در پاره یی از سیاست های «مصلحت گرایانه و دلجویانه» حاکمیت، بهبودی نسبی داشته، اما هنوز هم بر مدار و ریتم کج و معوجی می چرخد. صحبت از سرمایه یی است که تک تک افراد جامعه ایرانی - با تمام تلاش - در آن سهیمند ولی سودش ترازی مجهول دارد. چه آنجایی که صحبت از اشتراک است و چه آنجایی که صحبت از سهم خواهی، به مساوی و حتی خیلی کمتر قانع است و «کثرت خواهی» را نمی طلبد و به «قلت خواهی» بسنده می کند. حال در مقابل چنین سرمایه یی چه باید کرد که بهبودی کامل بر این سرمایه عظیم، دردمند و دلسوز اجتماعی حاصل شود؟ هر وجدان و ضمیر آگاهی بر خود واجب می داند که با حداقل خواسته های این «سرمایه سودآور» از خود نرمش نشان داده و در سود های کلان بعدی نیز شریک شود که این رسم «سرمایه داری» است. اگر نمی توانیم بر بطن این اوراق مشارکت مردمی، قراردادی محکم ببندیم لااقل بر حاشیه آن از همین سرمایه، قولی بنگاریم تا همیشه این نشاط و شادی در میان ملتش جاری و ساری باشد. لازم است در این روزهایی که پدیده یی اجتماعی چون فوتبال – خارج از هر نتیجه یی - طراوتی خودجوش را بر جامعه ما حاکم کرده، حاکمیت و دولت نیز از سر حوصله و صبر و از باب «خادمانی همیشگی»، خدمت و حکمت را- به شکلی نو- به مسوولان خود دیکته کنند تا مبادا از این رهگذر به «ضرر های احتمالی» برسیم. هدف از این مقدمه طولانی، مطالبات تکراری سیاسی، اقتصادی در نوشتارهای گوناگون نیست که خواسته یی است نوگرا از جنس ورزش، از جنس واقعیتی که امروز جهان را به صلح و وحدت می خواند و شالوده «نظم و اتحاد جهانی» است، خواسته یی که در بین مردم ایران «همه گیر» شده و به عامل و «پلی نو ارتباط» با بدنه دولت و حاکمیت بدل شده است و خواسته یی که بهترین فرصت «خودآزمایی» را برای حکومت و دولت فراهم ساخته تا اعتماد دوطرفه را در معادلات سیاسی و اجتماعی محک بزند. از این مجرا چنانچه دست اندرکاران نظام، در کنار توجه به خاستگاه ظهور مطالبات جامعه، با اختصاص هزینه های استاندارد جهانی و به کار گیری مدیریت کارآمد، علمی وآشنا به دانش روز که بر این پدیده اجتماعی مترتب بوده، موافقت کنند از منافع مشترک و دوسویه آن در بازسازی اعتماد ملی سود خواهند جست که این خود ادامه گر «سیاست ورزی» در «اقناع افراد» با ابزار گوناگون از جمله ابزار ورزشی است، ابزاری که امروزه در غالب حکومت های جهانی به محل درآمدهای کلان اقتصادی درآمده و از کنار آن دولت ها به «آرامش اجتماعی» و «آسایش سیاسی» رسیده اند. ایران نیز می تواند از این منظر به آسیب شناسی نظام ورزشی خود پرداخته و راهکاری حرفه یی و کاملا مستقل از بدنه سیاست و حکومت را پیش گیرد تا به دروازه های پیشرفت و ترقی جهانی رسیده و از این رهگذر به جهانیان پیام صلح و آشتی را مخابره کند، در غیر این صورت این «جام» هیچگاه در دستان جوان ایرانی به گردش درنخواهد آمد.
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code