گیل خبر/سعید آگشته؛یکی از مهمترین موضوعاتی که این روزها هم محافل سیاسی هم محافل اقتصادی و هم خانواده ها را درگیر خودش کرده بحث پایین آمدن ارزش پول ملی ، پایین آمدن قدرت خرید مردم، بالا رفتن قیمت دلار و موضوعاتی از این دست میباشد که در اقتصاد کلان وجود دارد و تاثیرات ان در لایه ها و طبقات اجتماعی مختلف بسیار حائز اهمیت است؛ هم به لحاظ سیاسی هم به جهت اجتماعی و هم اقتصادی.

من با دو سوال ساده اگر بخواهم موضوع را شروع کنم اول اینکه اساسا چرا ارزش پول ملی پایین می آید و دوم افزایش قیمت دلار و نرخ ارز چرا اتفاق می افتد و تا کجا می تواند ادامه داشته باشد و مردم باید چه کنند؟

من اگر بخواهم به این دو سوال ساده و روزمره پاسخ دهم باید عرض کنم هر واحد پولی دارای یک ارزش منطقه ای و محلی در سطح جغرافیای خودش و کشور خودش است. ارزش پول کشورها به پشتوانه آن ها و به میزان حمایت و پشتیبانی از آنها است. مهمترین علت اینکه ارزش پول یک کشور سقوط می کند به نظر من سوء مدیریت و نا کاربلدی تیم اقتصادی در حوزه مدیریت پولی و اقتصادی آن کشور است و هرچقدر این ناکارآمدی بیشتر باشد و از سطح بانک مرکزی تا سطح بنگاهداری اقتصادی گسترش پیدا کرده باشد، پایین آمدن ارزش پول ملی آن کشور سرعت بیشتری خواهد گرفت؛ به تعبیری هر چقدر نفوذ دولت در بنگاه های اقتصادی و دخالت دولت در بنگاه های اقتصادی بیشتر باشد و در این نفوذ بیشتر، ناکارآمدی و فساد هم به آن اضافه شود پایین آمدن ارزش پول ملی طبیعتا سرعت بیشتری خواهد گرفت.

علت دوم پایین آمدن ارزش پول ملی تورم است؛ تمام مطالعات این حوزه موید این است که ما به غیر از دو سال در بعد از انقلاب بقیه سال‌ها دچار تورم دو رقمی بوده ایم و باز ارتباط مستقیمی با کارآمدی نظام مالی اداری و نظام اقتصادی و سلامت مالی کشور با درصد تورم وجود دارد و هر چه این نابسامانی و بی برنامگی اقصادی گسترده تر شود تورم بیشتر شده و تورم بیشتر باعث پایین آمدن ارزش پول ملی و پایین آمدن قدرت خرید مردم می گردد.

جمع بندی این بخش میشود اینکه تورم و بعد از ان افزایش نقدینگی، چاپ پول و تزریق بدون پشتوانه پول در بازار و تنظیم بودجه های ناکارآمد توسط دولت‌ها مهمترین دلایل پایین آمدن ارزش پول ملی هستند و البته یک مولفه بسیار مهم و تاثیر گذار را هم باید اضافه کرد و آن هم مشکلات بین المللی و تتظیم روابط بین الملل هست. شاید بتوان از تحریم ها به عنوان علت العلل مباحث اقتصادی کشور نام برد . این تحریم ها اعم از عدم مبادلات بانکی بین کشورها ، عدم دسترسی به پول‌های بلوکه شده در کشورهای دیگه و ... همه اینها را اگر بزاریم کنار، مجموعه‌ای از علل باعث شده که ارزش پول ملی پایین بیاید و از طرفی نرخ ارزها افزایش پیدا کند؛ اما حد و مرز افزایش قیمت دلار و پایین آمدن ارزش پول ملی کجا هست و در کجا امکان اثبات این موضوع وجود دارد؟

به اعتقاد بنده تا زمانی که دولت خود را قانع کند و نپذیرد که اقتصاد یک علم است و علم اقتصاد باید توسط اقتصاددان ها اداره شود و با توجه و دقت در انتصابات اقتصادی درحوزه وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی و سازمان های اقتصادی و سیاسی اگر تصمیم درستی گرفته نشود و این مداخلات غیر کارشناسی و بر اساس سعی و خطا های مکرر تکرار شود پایین آمدن ارزش پول ملی ادامه خواهد داشت و برای آن حد و مرزی حداقل من به عنوان یک کارشناس اقتصادی متصور نیستم و از طرفی هم موضوعات ما با دنیا در هر صورت باید به نتیجه برسد ولی تا زمانی که ما فکر کنیم که در یک جزیره زندگی می کنیم که این جزیره امکان تامین همه نیازمندیها را در داخل جزیره دارد و روابط حداقلی با کشورهای خاص را مد نظر داشته باشیم این اوضاع سامان نخواهد گرفت.

سیاستمداران باید بدانند تاثیر مبادلات و روابط بین المللی بر اقتصاد کشور و سفره مردم تاثیر بسیار بزرگی ست که متاسفانه به نظر میرسد که مورد توجه قرار نمی‌گیرد. تشکیل بازار معاملات ارزی و تشکیل سامانه‌های مختلف از نیما و سینا و .... این‌ها مسکن هایی هستند که امکان مدیریت بازار ارز را ندارند و بازار متاثر از یک اقتصاد کلان است. موضوعاتی که امروز سیاسنگذاران پولی به عنوان راهکار اساسی عنوان میکنند بازار مبادلات ارزی و بازار سامانه های،مختلف،اینها به عنوان فرایند اجرایی در یک نظام اقتصادی ممکن است قابل پذیرش باشد اما به عنوان یک راهکار هرگز.

وقتی بعضی از خرده عملیات های فرایندی برای اصلاح بازار به عنوان یک راهکار اساسی از زبان ارشدترین مقامات بانکی و پولی و مالی کشور عنوان میشود ، به نظر میرسد آشنایی کامل با نظامات مالی و اقتصادی وجود ندارد.راهکار اساسی برای حفظ ارزش پول ملی و برابری در این روزها این است که ما در مقابل صادرات ، واردات داشته و در مقابل واردات، صادرات داشته باشیم و این حمایت دولت از بنگاه‌های تولیدی، بردن پول و نقدینگی به سمت واحدهای تولیدی، ایجاد گردش مالی در واحدهای تولیدی و تبدیل آن به محصول صادراتی قابل عرضه و و تنظیم روابط سیاسی جهت امکان بازگرداندن پول های ما به ازای صادرات انجام شده به کشور در این مجموعه ای از عملیات های اقتصادی سیاسی لازم هست که تدوین بشود تا ارزش پول ملی و ارزش داراییها و زندگی مردم حفظ شود و اندازه سفره مردم بیش از این کوچک نشود و نسبت به واحدهای پولی دیگر هم یک ثباتی پیدا بکنیم تا انشاالله با یک برنامه نظام اقتصادی منسجم‌تر نسبت به بالابردن ارزش پول ملی اقدام شود.

تیم اقتصادی دولت باید بفهمد که کار را بلد نیست و باید به کاردان بسپارد و برود وظایف نظارتی خودش را انجام دهد. نظام بانکی ربوی و بر پایه سود را تبدیل به یک نظام بانکی حامی تولید باید کرد و از طرفی دستگاه سیاسی کشور تبدیل به یک دستگاه متعامل با جهان باید باشد. مجموعه‌ای از این عوامل اگر این اتفاق نیفتد مطمئناً ارزش پول ملی سقوط بیشتری خواهد کرد و قدرت خرید مردم روز به روز کاهش پیدا می‌کند و این هشدار بگوش میرسد که ما در آینده دچار بحران‌های اجتماعی بسیار بزرگ خواهیم شد.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code