در سالها و ماههای اخیر انتقادات نسبت به عملکرد سیستم مدیریت شهری در رشت روند رو به افزایشی داشته است، متاسفانه شاهد این هستیم که اختلافنظر و سلیقه در شورای شهر منجر به بروز درگیری و طیفبندی میان اعضا شد که چنین شرایطی چند نتیجه مستقیم درپی دارد.
نخستین نتیجه قابل ذکر را میتوان وقوع تغییرات متعدد در رأس هرم مدیریت شهری برشمرد که تغییرات پرشمار سطوح بعدی مدیران را بهدنبال خواهد داشت؛ نتیجه چنین شرایطی ناپایداری دوران مدیریت افراد در مناصب مسئولیت است که امکان و توان سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرای برنامهها را افراد سلب کرده و آنها را تبدیل به مدیران روزمره میکند.
اما مجموعه این اتفاقات که به صورت سلسلهوار و زنجیرهای به یکدگیر متصلاند یک پیامد بسیار مهم و حائز اهمیت با خود به همراه دارند و آن افزایش میزان نارضایتی عمومی مردم از عملکرد شهرداری و مدیریت شهری است. این در حالی است که شهرداری به عنوان نهادی خدماترسان و عمومی اما غیردولتی، وابستگی مستقیم به مردم دارد، به عبارت سادهتر شهرداری مامور به ارائه خدمات ساماندهی شده به شهروندان است و از همین مسیر کسب درآمد میکند حال اگر شهروندان از خدمات دریافتی ناراضی باشند تکلیف نتیجه چه خواهد بود؟ کاهش مشارکت و مسئولیتپذیری شهروندان نسبت به امور شهری. با طرح این مساله سوالی که مطرح میشود این است که چه راهحلی را میتوان برای این شرایط پیشنهاد داد؟
یکی از موفقترین شیوههای مدیریت شهری که طی قریب به دو دهه گذشته در برخی نقاط جهان اجرایی شده و نتایج موفقیت آمیزی در پی داشته، سیستم مدیریت شهری NBN است که یک سیستم مدیریت شهری مشارکتی محسوب میشود و در این شیوه مردم همگام با مسئولان در تمامی تصمیمگیریهای مربوط به شهر مشارکت میکنند.
در این شیوه شهر به مناطق جغرافیایی چندگانه تقسیم میشود و برنامهریزان و نخبگان بومی و ساکنین آن منطقه ایدهها و نظرات خود را نسبت به محیط پیرامون خود به شهرداری به عنوان متولی امور شهری ارائه میکنند. طرحها در کمیته متشکل نخبگان بومی حوزه های مختلف شهری مورد بررسی قرار میگیرد و در پایان اگر اقناعکنند باشد، اجرایی خواهد شد. در این سیستم افراد ساکن در هر منطقه یا محله برای ساماندهی محیط اطراف و بهبود وضعیت زندگی در محل سکونت خود مشارکت داده میشوند. این شیوه بهطرز غیرقابل پیشبینیای با استقبال شهروندان مواجه شده و بازدهی خوبی داشته است. در چنین شرایطی شهروندان قادر هستند برای آینده شهر خود برنامهریزی کنند و اولویتهای بودجهبندی را نیز تعیین کنند.
پس از تقسیم شهر به مناطق جغرافیایی نوبت به ترغیب شهروندان به همکاری با یکدیگر میرسد، در این شیوه طرحهای کاربردی با سرعت بیشتری اجرایی میشوند چراکه مرحله عملی آن به دست شهروندانی است که اجرای آن به صورت مستقیم با کیفیت زندگی آنها در ارتباط است. آمار 76درصدی اجرای طرحها در یکی از شهرهایی که این طرح در آن اجرا شده نشان دهنده علاقمندی وافر شهروندان به مشارکت در امور شهری است. اگرچه ارائه دهندگان باید در فرآیند تامین مالی و یا جلب سرمایهگذار مشارکت داشته باشند اما ملزم به تکمیل قطعات بعدی اجرای ایده نیستند و سیستم داده مرکزی شهر اطلاعات مناطق مختلف را در اختیار همگان قرار میدهد، در این فرآیند مردم در تمام بخش ها سهیم هستند و شهروندان متخصص از مسئولیت های مرتبط با حفظ و بهروز رسانی این شبکه ارتباطی و اطلاعاتی را برعهده دارند.
از جمله نکات بسیار مهم دراین شیوه مدیریتی و همچنین در مدیریت شهری، ایجاد یک ارتباط مثبت، مستقیم و تنگاتنگ میان مدیریت شهری و دانشگاه است. ارتباطی که براساس روابط حسنه ایجاد شود و بسترساز حضور و مشورترسانی نخبگان دانشگاه در حوزههای مختلف اداره امور شهر باشد. باید به این نکته توجه داشت که مدیریت شهری در صورت مشارکت دادن شهروندان بهویژه نخبگان دانشگاهی و نسل جوان در سیستم مدیریت شهری میتواند برنامه بهتری برای آینده شهر داشته باشد.
به عنوان مثل میتوان شهر مشهد را یکی از الگوهای موفق داخلی در این حوزه معرفی کرد، شهری که در آن پیوندی نزدیک و تنگاتنگ میان مدیریت شهری و دانشگاهیان مشهد به ویژه دانشگاه فردوسی برقرار است. تاثیر و اهمیت این مساله به گونهای است که مشهد همواره در مباحث فرهنگی شهری و ایدهپردازی و خلاقیت در زمینه زیباسازی شهری، یک شهر پیشتاز بوده و الگویی برای سایر شهرها حتی تهران به عنوان بزرگترین کلانشهر کشور محسوب میشود.
ناگفته پیداست که در این زمینه در شهرما دچار کمکاری، کوتاهی و غفلت هستیم که اگر چنین نبود شهر ما نیز از نخبگان صاحبنظر و خلاقی در حوزههای مختلفی بهرهمند است و مدیریت شهری باید توان خود را در راستای بهرهگیری از ظرفیتهای نیروی انسانی بومی نخبه و دانشگاهی به نحو احسن و مطلوب استفاده کند.
ایده دیگری که در بستر حمایت مدیریت شهری و این سیستم مشارکتمحور میتواند اجرای شود، مبحث آموزش رایگان مهارتهای عمومی ازجمله مدیریت، مهارتهای برنامهریزی فنی، سازماندهی جامعه و جزئیات کارگروهی به شهروند توسط شهروند با حمایت و فراهمآوری بستر مناسب توسط شهرداری است. این چرخه میتواند عاملی برای تقویت دانش عمومی، شکوفایی استعداد، زمینهسازی برای فرصتهای اشتغال، علاقمندی شهروندان به مشارکت، ایجاد حس تعلق خاطر میان شهروندان به یکدیگر و همچنین نسبت به شهر شود.
بررسیها نشان میدهد اجرای چنین طرحی در شهرها نتیجهی مهمی چون «درک اهمیت بالا بودن کیفیت زندگی توسط مردم» را درپی داشته است؛ در واقع پس از عملی شدن اجزای مختلف این ایده و مشاهده نتایج آن توسط شهروندان و همچنین باورپذیری آنها نسبت به اهمیت نقش و مشارکت خود در امور شهر، محله و محیط پیرامون خود، شهروندان نسبت به مباحثی همچون حفظ محیط زندگی خود حساس شدند؛ بهطوری که همه سعی میکردند بهنوعی در رعایت بهداشت، پیشیگیری از وقوع جرایم و هر آنچه که لازمه زندگی آرام وسالم در یک محیط شهری است نقش داشته باشند.
بهنظر میرسد اجرای این ایده به صورت مرحلهای و گام به گام میتواند در دستور کار مدیریت شهری آینده شهر رشت قرار گیرد تا طی یک فرآیند برنامهریزی شده شاهد کاهش نارضایتی، جلب مشارکت و در نهایت ایجاد حس رضایت در میان شهروندان باشیم. مهمترین نکتهای که باید به آن توجه داشت پرهیز از شتابزدگی و ارائه وعدههای ناممکن است که نتیجه آن چیزی جز ایجاد ناامیدی در میان مردم نخواهد بود که شهر ما در سالهای اخیر از رفتارهای پوپولیستی مدیران آسیب فراوانی دیده است