حالا که این ویروس اومده همه فهمیدیم دیگه براش شهرام، بهرام نداره. البته هنوز هم داریم مقاومت میکنیم برای همینه که تو صف آجیلیم که بگیم ما آدم نیستیم ما فرازمینی هستیم و کرونا روی فرازمینیها اثر نداره. فکر میکنم دو سال دیگه عصر جدید زمینشناسی شروع میشه، بعدها تو کتابها از ما به عنوان موجودات ضعیفی که با تغییرات جوی و بلایای ورژن بتا مردند اسم میبرن. هیچکی از بلایای ورژن بتا قرار نبود بمیره، ولی یه اشکال سیستماتیک جهانی همهمون رو ویروسی کرد.
تو قرنطینه به کارهای بدم فکر میکنم، از خدا تقاضای ویدئوچک کردم حتا مراحل اداری فرم تقاضانامهام رو هم پر کردم، اما امسال دم عیدی خدا حسابی سرش شلوغه، فکر کنم تقاضاهای مالی و معنویمون میافته برای اونور سال، البته اگه جهان اولیها با قلدری نوبت مصاحبه با خدامون رو ازمون نگیرن. از یه منبع موثق شنیدم که فقط درخواستهای شفا بالا میرن. سال بعد بهجای شرکت در سمینارهای موفقیت در سه روز باید بکوب فیلمهای بونوئل و اسپیلبرگ و شیامالان ببینییم، کی میدونه مرحله بعدی چیه؟! شاید یه موجود فرازمینی قرار باشه به فرزندخوندگی قبولمون کنه، باید بلد باشیم باهاش دو کلمه حرف بزنیم. حس میکنم یکی دستش رفته رو دکمه فیلترینگ دنیا، یا شاید گزینههای نظامی بین سیارهای فعال شده، کی فکرش رو میکرد سطح دغدغهمون از «آجیل و ماهی نخریم» به «تو صف آجیل نمونیم وگرنه میمیریم» برسه.
دلم برای یه زندگی نرمال تنگ شده، اینکه بچهت ۵ ساعت در روز بره مدرسه و تو هی دور بزنی تو اینستاگرام ویدئوهای چرت و پرت بفرستی تو گروه دوستان، یا سرکار چرت بزنی، یا شوهرت اونقدری خسته از سرکار بیاد که داغ یه دعوای مفصل هم روی دلت بمونه، نه اینکه اولین چیزی که بعد از قرنطینه دنبالش باشی یه محضر باشه برای ثبت یه طلاق توافقی. وقتی میگم زندگی نرمال یاد فرصتهایی که از دست دادیم میافتم، میتونستیم تو سفر بیبازگشت به مریخ ثبتنام کنیم، میتونستیم یه نسخه شببهسازی شده از خودمون رو فریز کنیم که ده سال دیگه یخهاش رو باز کنیم، میتونستیم از اون تراشهها بخریم که حافظه رو پاک میکنه. میتونستیم از اون دست و پاها و قلب و ریههای ساخت پرینتر سه بعدی که تو جمعهبازار میفروختن بخریم، میتونستیم همه اون هویجها و جون اضافههای تو قارچخور رو نگه داریم برای الان، اما ما هیچکاری نکردیم فقط تماشا کردیم از اول سال که اون سیل لعنتی اومد گفتیم خوبه ما جامون امنه، وقتی زلزله اومد گفتیم ما که روی گسل نیستیم، وقتی مردم ریختن تو خیابون هم دو دسته شدیم، هواپیما که آوار شد رو سرمون یه کمی گریه کردیم و بعد دوباره شروع کردیم به ادامه زندگی کردن با همون ورژن دستکاری شده آدم. انگار سالهاست داریم با یه نسخه کرک شده و غیرقانونی ادای آدما رو درمیاریم.
حالا که این ویروس اومده همه فهمیدیم دیگه براش شهرام، بهرام نداره. البته هنوز هم داریم مقاومت میکنیم برای همینه که تو صف آجیلیم که بگیم ما آدم نیستیم ما فرازمینی هستیم و کرونا روی فرازمینیها اثر نداره. فکر میکنم دو سال دیگه عصر جدید زمینشناسی شروع میشه، بعدها تو کتابها از ما به عنوان موجودات ضعیفی که با تغییرات جوی و بلایای ورژن بتا مردند اسم میبرن. هیچکی از بلایای ورژن بتا قرار نبود بمیره، ولی یه اشکال سیستماتیک جهانی همهمون رو ویروسی کرد. زمین بدون آدمها، با دیتاها و موجودات درازی که تلهپاتی میکنن زنده میمونه، فک میکردیم قبر زمین رو کندیم ولی حیف نشد! تو عصر جدید زمین شناسی اونایی که ژن خوب هستند دیگه ویزای شنگن و آمریکا نمیگیرن، مقیم نپتون و پلوتون میشن و تا هرجا که ممکنه از آدما دور میشن. سالها بعد تو کتاب تاریخ ازما بهعنوان موجوداتی که افه تمدن میاومدن ولی برای دستمالکاغذی همدیگه رو خوردن یاد میشه. نمیدونم تو این چند روز باقیمونده تا سال جدید قراره چه مراحلی برامون آنلاک بشه. حس میکنم اون فرشتهای که مأمور عذابمون بوده ترفیع میگیره برای اینکه یادمون آورد چقدر ضعیفیم، حتا هشتگها هم نمیتونن نجاتمون بدن. خدا دو تا بال اضافه و کمک هزینه زندگی روی زمین رو به همون فرشته میده.
اون گوشه از غرب دور صدای یه نفر میاد که میگه سام بادی هلپ می! بعد این صدا روی کل زمین میپیچه، همه به داد هم میرسیم، همه کمک میکنیم، فرشته برای تکروی و تندروی توبیخ میشه...البته امیدوارم رانت نداشته باشه. ظاهراً ما هنوز زندهایم البته شاید تا فردا، شاید هم تا بیست ثانیه دیگه! شاید هم تا این متن بره رو سایت!
نظر شما: