افسانه پورکریمی
۱۳۹۸/۱۱/۱۳ ۱۶:۲۰ چاپ

گیل خبر/ افسانه پورکریمی * کارشناس ارشد حقوق، فعال سیاسی و اجتماعی        امروز که در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هستیم و با فرض اینکه دغدغه همه ما اعتلای نام مقدس ایران است خوبست از خود بپرسیم که این مجلس ما و کاندیداهای متعدد پشت درهای آن با مریم میرزاخانی نسبت بیشتری دارد یا با کیمیاعلیزاده ؟ با انوشه انصاری یا با سارابهمنیار ؟ با صدیقه وسمقی و یا سپیده حبیب؟ .... و دهها نام دیگر از کنشگران ایرانی که خودساخته و خودجوش در جهت اعتلای نام ایران و ایرانی می کوشند. اگر توانسته باشم تا اینجا مراد خود را درست برسانم، پرسش دوم من این است که نسبت ما با این بزرگان چیست ؟ آیا ما بعنوان یک شهروند در جهت کشف و رشد مریم میرزاخانی ها کوشیده ایم و یا حداقل قدر زحمات آنان را داشته ایم ؟بزرگانی که حتی برای حداقل های حقوق شهروندی خود گاهی مجبور به مبارزه شده اند. آیا برای ما این دغدغه بزرگ وجود دارد که مجلسی را تشکیل دهیم که در آن با تکیه برخردورزی و مدارا ،صداهای مختلف شنیده شود و نمایندگان بواقع بازگوکننده رویاها و مطالبات مردمی باشند که به آنان اعتماد کرده اند؟ چالش اساسی ما از همینجا شروع می شود و من می خواهم از مشکل بزرگی صحبت کنم. ما بسیار می بینیم که برخی کاندیداها با جمعیت های زنان ( البته در مجامع مذهبی مانند حسینیه ها و تکایا ) جلسه می گذارند ولی هرگز این افراد از حرفهای کلی و سخنان کلیشه ای درباره حقوق زنان فراتر نمی روند. آری ! در کنار مفهوم «عدالت» که سالهاست بین ما مهجور مانده « زن » نیز مدتهاست از عرصه قانونگذاری و مجلس کنار گذارده شده است.و البته کاندیداهای ما حتی اگر زن باشند لزومی نمی بینند که گفتمانی زنانه که حقوقی و سیاسی باشد را پیش بکشند.گویا تفسیر خاص اصل یکصد و پنجاه قانون اساسی درباره «رجل سیاسی» روی آنان نیز عمیقا تاثیر گذارده است. باری ! این حد از اهمال کاری و اغفال نه از جهت تسلط مردانه بلکه بدلیل ساختارهایی است که برای زنان ساخته نشده اند!اینکه در بیشتر اعتراضات خیابانی اخیر زنان پیشرو بوده اند می تواند بیانگر نقصان این ساختارها باشد که نمی توانند منعکس کننده خوبی برای مطالبات و دغدغه های زنانه باشند و مجلس ما هم جزیی از این ساختارهاست. ورزشگاه آزادی یک بهانه بود و خودسوزی سحرخدایاری یک مصیبت بزرگ ، ولی همه اینها می تواند ناشی از غفلتی بزرگ باشد در عرصه قانونگذاری ما ،وقتی از دغدغه های زنانه هیچ آگاهی وجود ندارد. جدایی تفکر از کار یدی از آموزه های اساسی نظام کاپیتالیسم است ، و در چنین نظامی از زنان همان تیمارگری را انتظار دارند که در خانه به او محول کرده اند. ولی یکجایی باید این بی عدالتی که دیگر در ژن زنانه نهادینه شده را برطرف نمود.و البته تلاش برای رفع این بیعدالتی می تواند آموزش های استوار نظام سرمایه داری بورژوازی و مناسبات اجتماعی مزمن را دچار چالش اساسی کند.ولی این وظیفه دوفوریتی مجلس آینده می تواند باشد که تمام نمایندگان با هر جنسیتی و یا تفکر سیاسی باید در راستای تحقق آن بکوشند.مجلس آینده باید در جهت ایجاد و حمایت از نهادهای مردمی غیردولتی مدافع حقوق زنان مصوباتی را بگذارند که نیازها و مطالبات زنان ایران امروز را مدنظر قرار داده باشد.     گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.