بمناسبت 12 دیماه روز رشت؛
۱۳۹۸/۱۰/۰۲ ۰۸:۱۲ چاپ
عمارت دولتی جنب حرم اسید ابو جعفر
گیل خبر/ مومن صالحی رشت چگونه رشت شد قسمت دوم*  (این یادداشت ها در 11 قسمت منتشر می شود) [caption id="attachment_450616" align="aligncenter" width="665"] عمارت دولتی جنب حرم اسید ابو جعفر[/caption] زیارتگاه مرکزی شهر مهم ترین زیارتگاه شهر رشت با رواق و ضریحی زیبا که یادگار شاه عباس صفوی بود، امامزاده سید ابوجعفر،که در زبان مردم رشت استا جعفرنامیده میشد، میان قبرستان وسیعی درمرکز شهر، با گنبد و گلدسته بزرگ و با شکوهی قرارداشت واینک درهجوم مردگان طاعون برای تدفین انان قرار داشت. قبرستان مرکزی شهر، دراطراف امامزاده وسعت گرفته بود وصدای روضه وگریه از هر سوی ان بلند میشد. بهار امد و تابستان.کم کم بیماری طاعون رخت برمی بست وفراریان از شهرارام ارام به رشت غمگین باز میگشتند. مزار امامزاده، با شکوه و جلال ،مامن و پناهگاه،دل شکستگانی شد که عده زیادی از عزیزان خود را از دست داده بودند.انچنانکه ابوالقاسم کاشانی مورخ دوره ایلخانی دروصف این زیارتگاه نوشته است  " تربت استاد ابوجعفر که اکثر اقوام گیلان از ارشاد و هدایت او ایمان و اسلام آوردند ، برکنار گورابگاه ومیدان بزرگ مسجدی که به وی منسوب است قراردارد " درختان کهنسالی که در محوطه امامزاده روئیده بودند،درختان عناب و چنارو ازاد ، صفای خاصی به ان محوطه داده بودند. انبوه کبوتران حرم ،میهمانان زائرینی بودند که با جو وبرنج ازانان پذیرایی میکردند. برج نقاره خانه امامزاده هر چند وقت ، با یک قران به صدا درمی امد و خبرازحاجت گرفتن نیازمندی را میداد. عزاداری   [caption id="attachment_450617" align="aligncenter" width="1080"] دسته جات عزاداری رشت[/caption] ایام عزاداری تاسوعا و عاشورا دررشت با شکوه و جلال خاصی برگزار میشد.انواع بیرق های سیاه و سبز و قرمز با ریشه های زربفاتی که دورشان دوخته شده بود وعلم وطبل و شیپوردران مراسم استفاده میشد.گاهی هم گروهی ده پانزده نفری ، کرنا های بزرگی که دقیقا شکل عصای بلند بود که از ته ان دمیده میشد و صدای عجیبی داشت را با هم بصدا در می اوردند. مرثیه خوان های سنتی هم امثال شاپور تعزیه خوان و آسید حسین مداح و عیسی وحاجی ضیابری و...اشعار بلندی را با سوزناکی تمام با اهنگ های مختلف میخواندند ومردم هم زار زارمی گریستند. مرکزاصلی تجمع دسته جات عزاداری محلات اصلی رشت ، مثل استاد سرا و سرخبنده و ساغریسازان و بادی الله و نقره دشت و قلمستان و کورد محله ،حرم اسید ابوجعفر بود و انواع نذری ازجمله آش هفت تیانی و آبگوشت و پلو و قیمه در این روزها بین عزاداران حسینی توزیع میشد. مردم فقیر تر،که توان نذری دادن های گران را نداشتند ،شربت با تخم بالنگ وشیرداغ را بین عزاداران توزیع میکردند.گلاب فروشان،گلاب با اب قاطی شده ارزانی را که در شیشه ای کوچکی که به گلاب شیشه معروف بود، همراه اسفند و انواع شمع های زرد رنگی که مثل نخ باریک بود امکان سرپا ماندنشان اصلا وجود نداشت و به ان شمع ریزه میگفتند را در سینی مسی بزرگی میگردادند و برای هر یک از متاع فروشی خود ، شعاری را با شعریکسره در همهمه جمعیت میخواندند.                                                   " گلاب گلاب کاشان ،نیت بوکون بپاشان" گورستان اسید ابوجعفر، یک مناربصورت برج دیده بانی داشت که بر روی ان یک دیده بان بنام عباس داروغه ای کیشیک میداد.در محل گورستان و مسجد، عصرها دراویش معرکه میگرفتند و زنان ومردان به تماشا می امدند. دو دروازه کوچک و بزرگ این گورستان یکی به سمت بازارچه سبزه میدان باز میشد و دیگری به سمت پست و تلگراف فعلی رشت. حمام نقاره خانه متعلق به امامزاده نیز در جوار حرم رونقی داشت و لنگ های نخی قرمزو نازک ، که از کمر مشتریان بعد استحمام باز میشد ، با اندک شستشویی ، بر در و دیوارحمام، اویزان بود تا خشک شود و به مشتریان دیگر داده شود. دلاکان نیز اماده شستشو بدنهای خسته و پینه بسته مشتریان با صابون سرکف رودبار و روشورو سنگ پای قزوین و کیسه لیف گیاهی که در روستاهای اطراف کاشته میشد و به عمل می امد بودند.این لیف، تمام بدن ادمی را سرخ ودرد الود میکرد. برای تکمیل کار،دلاکان، مشت ومالی به مشتری میدادند و با ضربه های به پشت و پهلوی مشتری با شیوه ای خاص که صدای بلندی ایجاد شود و پژواک ان در گنبد آهکی حمام بپیچد ،دوری برمیداشتند و مهارت خود را به رخ می کشیدند. دارالحکومه جنب امامزاده نیزبه تمشیت امورمردم مشغول بود.داروغه با تحت الامری حکومت و کلانتر،مشغول کار شهرداری و مجازات کارهای خلاف بود. مردم رشت درمواقع خطروشرایط سخت،درصحن وسرای حرم بست می نشستند و کسی یارای نقض امنیت انان را نداشت. دو اداره  احتساب و تنظیف ،هریک با عده ای نایب و فراش و سپورو سقا برای اب پاشی و تعدادی الاغ برای حمل خاکروبه ها وظایفی داشتند.بخشی از اداره تنظیف مسئول روشنایی معابر بودند وبرای روشنایی شهر در کوچه های باریک ومعابررشت ، تیرهای چوبی را به زمین فرو برده و روی ان چراغهای پیه سوزی را دراوایل نصب کرده بودند که بعدها با امدن چراغ سوتکای روسی که نفتی بود، چراغهای قدیمی به کناری گذاشته شدند.پلیس هم مجبور بود درب خانه ها را بزند واهالی را به نوبه وادار به روشن کردن چراغ بکنند و نفت و روشنایی فانوس ها را کنترل نمایند. فعالیتهای صنعت برق در گیلان از سال 1282 خورشیدی و با اخذ امتیاز انحصاری احداث چراغ برق بمدت 50 سال توسط آقا محمد حسین رئیس التجار معروف به باقراف از مظفرالدین شاه قاجار شروع و پس از مدت کوتاهی به حاج میرزا محمد علیخان معینی ملقب به معین السلطنه گیلانی واگذار گردید و ایشان در سال 1283 خورشیدی اولین کارخانه چراغ برق رشت را در خیابان چراغ برق (17 شهریور کنونی) به قدرت 200 اسب بخار تأسیس نمود که امور فنی آن را کارشناسان آلمانی بعهده داشتند.   بلدیه رشت همین اوضاع و احوال فقرو فلاکت و بیماری و بی سرو سامانی تا دوران مشروطه یعنی 56 سال دیگرپس از طاعون بزرگ 1230 شمسی ادامه داشت . در این شرایط ضرورت تغییر و تحول در زندگی شهرنشینان توسط روشنفکران و ازفرنگ برگشتگان ایرانی بیش از همیشه احساس میشد. درمیانه همین سالها بود که یوسف خان مستشار الدوله سفیر و فرستاده حکومت ناصری درپتل پورت (سن پیترزبورگ)، حیران بسامانی شهر و زندگی مردم آن دیار بود و با هزار، اه و افسوس از این همه تفاوت، رساله یک کلمه را می نگاشت، که در ان دوای دردهای بی درمان جامعه ایرانی را بی قانونی میدانست. با تصویب فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه در 14 مرداد 1285 خورشیدی و تشکیل پارلمان،از جمله قوانینی که درمجلس اول به تصویب رسید، تصویب قانون بلدیه در19 خرداد 1286 بود که از قوانین شهرداری های فرانسه و بلژیک ترجمه و اقتباس شده بود . .بدین ترتیب بلدیه رشت نیز بطوررسمی تاسیس شد . تاسیس بلدیه رشت در زمره شکل گیری اولین شهرداری های ایران است .بلدیه در ان زمان شامل اداره محاسبات ، صحیه ، تنظیف ، ارزاق ، احصاییه و امور خیریه بود. نخستین انتخابات انجمن بلدی در رشت در یازدهم بهمن ماه سال 1286 در مسجد صفی رشت برگزار شد و در نتیجه 20 نفر از میان آرای ماخوذه برای مدت چهار سال انتخاب شدند . در این انتخابات  اقای حاجی میرزا ابوطالب با 902 رای وحاج شیخ رضا لاکانی با یک رای بترتیب بیشترین و کمترین آرا را برای عضویت در انجمن بلدی از ان خود کردند.   میرزا خلیل رفیع [caption id="attachment_450615" align="aligncenter" width="700"] میرزا خلیل رفیع با خانواده[/caption]   طبق تصمیم انجمن بلدی رشت ، میرزا خلیل رفیع ،کوچکترین فرزند ملا رفیع ،شریعتمدار گیلانی که ازروشنفکران و مشروطه خواهان عهد ناصری بود،به عنوان اولین رئیس بلدیه رشت تعیین شد . میرزا خلیل رفیع از جمله ازادیخواهانی بود که در وقایع سال 1287 شمسی با تصرف گیلان توسط قوای روس، درهمان زمانی که رئیس بلدیه بود، توسط نکراسف، قنسول روسیه به همراه عده ای دستگیر و به بادکوبه تبعید وحبس خانگی شد. سه نفر از همراهان میرزا خلیل در محاکمه نمایشی اعدام شده و او نیز پنج سال را در تبعید بسر برد و پس از بازگشت از تبعید  ، در سال 1292 خورشیدی ،همزمان با شکل گیری نهضت جنگل دوباره به سمت رئیس بلدیه انتخاب شد و تا سال 1303 به مدت پانزده سال بصورت ناپیوسته تا زمان مرگ خود، رئیس بلدیه رشت بود. شهر رشت درزمان آغاز ریاست میرزا خلیل رفیع ، اگرچه بعد از فومن دومین شهر بزرگ استان گیلان بود ،با شرایطی که وصف ان رفت بیشتر شبیه روستایی بزرگ بنظرمیرسید. از این رو ضرورت تغییر و تحولی اساسی در همه شئون زندگی مردم رشت احساس میشد . تحولی که تنها روشنفکران ان دوره ضرورتش را درمی یافتند و عوام الناس با هر تغییری مخالف بودند و جلوی هر کارعمرانی و عوض شدن شیوه کسب و کار و زندگی مالوف ،را میگرفتند. میرزا خلیل شروع به اصلاحات نمود و با سنگفرش کوچه ها و خیابان ها برای جلوگیری از مزاحمت گل و لای شدید برای عبور و مرور عابران ،طاق زدن معابر برای عبور و هدایت فاضلاب ،رسیدگی به امور قصابخانه ها ونظارت بر قیمت گوشت  و پایان دادن به کشتار حیوانات بصورت غیر بهداشتی ورسیدگی به امور نانواها و نظارت بر قیمت نان وصدورآگهی مناقصه تهیه یخ ازماسوله و دلفک شروع کرد و سپس به سمت تغییرات مدیریت شهری رفت. سپس به سراغ تنظیمات شهری و شماره گذاری درشکه ها رفت. نمره گذاری خانه ها ،تشکیل دارالایتام ، تهیه عراده هایی برای حمل زباله و کثافات ، جاروب کردن کوچه ها و خیابان ها ،جلوگیری از ادرار در معابر، نظارت بر حمام ها ، تشکیل اطفائیه (آتش نشانی) ، سامان دادن امورسماکان، که شهر را از بوی تعفن ماهی پر کرده بودند، مبارزه با دفن اموات در داخل شهراز جمله خواهرامام و ارجاع آن به قبرستان بیرون شهر مثل قبرستان سلیمانداراب، از دیگر فعالیت های شهردار اول رشت بود. با درک ضرورت تهیه قوانین و مقررات جدید زندگی ،قواعد را تهیه و با صدور اعلامیه هایی به اطلاع عموم رسانید. انتشار روزنامه بیداری به مدیریت حسین جودت به عنوان ارگان بلدیه رشت در سال 1288 خورشیدی ،ادامه خدمات او بود. بودجه  سالیانه شهرداری در آن سال حدودا 9300 تومان و هزینه ها هم کمی کمتر و معمولا 500 تومان در پایان سال در صندوق شهرداری می ماند. خرافات ناشی از بیسوادی وکهنه پرستی توده عوام مردم رشت ،سدی در برابر میرزا خلیل به عنوان اولین رئیس بلدیه (شهردار) ایجاد نموده و کارش را مشکل کرده بود.اوضاع و احوال فرهنگی مردم انقدر خراب بود که حاضر به هیچ همکاری برای تغییرات اساسی در شهر نبودند و امکان مذاکره و مماشات با انها نیز با زبان خوش وجود نداشت . [caption id="attachment_450618" align="aligncenter" width="900"] روزنامه خیر الکلام[/caption] روزنامه خیر الکلام در ان روزها می نویسد « سیدی را شنیدم که با مامورین بلدیه منازعه و مجادله میکرد که محال است من بگذارم درب خانه ام را نمره بگذارید. مگر من مرده ام ؟این چه بدعتی است شما اورده اید ، اسم عیال و اطفال مرا چکار دارید ؟ من هرگز نخواهم نوشت .در خانه ای دیگر صاحب خانه در دعوای با مامورین میگوید ، این نمره 13 نحس است به درب خانه من نزنید . نمره که قحط نیست . این چه لجاجتی است که شما با من دارید . کس دیگری میگفت از ان وقتی که نمره 13 به درب خانه من زده ،من روز خوش ندارم » بازاریان نیز از اصلاحات و عمران و ابادانی ، بویژه  نظارت بر امور کسب و کار آنان و جلوگیری از اجحاف به مردم و رعایت امور بهداشتی ، دل خوشی نداشتند و یکسره با میرزا خلیل در منازعه بودند . چنانکه در اردیبهشت 1299 در دوران حاکمیت جنگلی ها به بلدیه،  طی نامه ای به میرزا کوچک خان از ظلم و اجحاف حاج میرزا خلیل شکایت نمودند که چون دلایل موجهی ارایه نکرده بودند ، میرزا تقاضای مذاکره نمایندگان آنان را با رئیس بلدیه نمود .     لینک قسمت اول