غلامعلی جعفرزاده نماینده شهرستان رشت در مجلس در گفتگو با گیل خبر:
۱۳۹۸/۰۷/۰۹ ۰۸:۴۰ چاپ
جعفرزاده 2
گیل خبر/ سرویس سیاسی:  بعد  از مصاحبه های محمد صادق حسنی ، کاظم دلخوش ، ولی داداشی و مهرداد لاهوتی چهار نماینده گیلان در مجلس شورای اسلامی، غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی نماینده شهرستان رشت پنجمین نماینده ای بود که مهمان پایگاه اطلاع رسانی گیل خبر بود. جعفرزاده که دومین دوره نمایندگی خود را می گذراند به واسطه فعالیت گسترده رسانه ای در سطح کشوری به عنوان یکی از شاخص ترین نمایندگان کشور شناخته می شود و در حال حاضر نائب رئیسی فراکسیون مستقلان ولایی از سه فراکسیون اصلی مجلس را نیز عهده دار است. دوران جانبازی و ویلچرنشینی، حواشی بعضی اظهرات جنجالی، اختلاف با دیگر نماینده شهرستان رشت و همچنین بررسی انتخابات آینده از جمله سوالاتی بود که در این مصاحبه از جعفرزاده پرسیده شد که در زیر می خوانید.  
  حدود هشت سال است که از دوره نمایندگی شما گذشته است. سال هایی که با فراز و نشیب های فراوانی روبه رو بود. بعد از این دو دوره از کار نمایندگی خسته شده اید یا هنوز لذت می برید و  می خواهید ادامه دهید؟   کار ما کلا خسته کننده است. منتهی من تلاش می کنم کارم را حرفه ای انجام دهم و عمدتا هم کارها به روحیه من آسیب نرسانده اند و از آن لذت می برم و فکر می کنم که نمایندگی، کاری است که می توانم انجام دهم. این راه برای من دیگر برگشتی ندارد. در یک سرازیری افتاده ایم و اگر خدا بخواهد دوباره کاندیدا می شوم.   شما جزو نمایندگانی هستید که حضورتان در کنار مردم بسیار مشهود است. در میان افرادی که به شما مراجعه می کنند بیشترین درخواست چه چیزی است؟ مستحضر هستید که کار ما قانون گذاری و نظارت بر اجرای قوانین است. خیلی خوش بینانه بگویم از میان حدود روزانه صد تا دویست نفری که به دفتر ما مراجعه می کنند پنج درصد درخواستی دارند که وظیفه ماست. بقیه مطالباتی دارند از سایر مسئولان دو قوه که به آن ها دسترسی ندارند. حالا ممکن است بگوئید شما برای این در دسترس هستید که در سیستم انتخابی هستید. به هر صورت ما  بیشتر با آن ها در ارتباطیم ولی اکثر درخواست ها در وظایف ما نیست. با این مراجعت هایی که به من می شود من متوجه می شوم که مشکلات کشور در کجا متمرکز شده است. عمده تقاضاها بحث اشتغال و دیگری بحث ها، مشکل مادی است. این دیدارها سبب می شود در انعکاس مطلب جلسات مختلف به مدیران مربوطه آشنایی پیدا کنیم و تقاضاها را بررسی کنیم.   با توجه به این که توان یک نماینده مشخص است. در صورتی که در ارائه مشکلات موفقیت لازم را کسب نکنید، چه راهکارهایی در نظر می گیرید. می توانیم این سوال را تغییر دهیم که آیا از اهرم نظارت می توانیم استفاده کنیم برای این که مسئول را روی ریل آورد؟ در این صورت باید گفت که ما قوه قهریه نیستیم. ما نمی توانیم حکم صادر کنیم که شما عزل می شوید یا حبس می شوید. من از جنبه کمک پیشنهادات را ارائه می دهم. البته یک نقصی در زمینه مدیران ما وجود دارد که مشکلات خودشان را کتمان می کنند و فکر می کنند که اگر گلایه و غرولند کنند ما پیگیری نمی کنیم. من در نشست با مدیران می گویم که هرگونه تضمین که بخواهید به شما می دهم که مدیر عالی در مرکز ایراد نگیرد. شیوه کاری من این است که اگر این مسائل را پوئن منفی بگیرم که پاشنه آشیلی برای آن دستگاه باشد عمدتا تلاش می کنم که در جهت حلش تلاش کنم. مثلا در جهت اشتغال، جهت رفع تامین اعتبارات و موانع کار کنم. مثلا در دو سال گذشته ما اعتبارات خوبی در حوزه اقتصاد مقاومتی  استان داشتیم. اگر به ۱۰ سال پیش برگردید، فکر می کردید نماینده مجلس شوید؟   نه انصافا، البته همیشه پدر خدابیامرزم خیلی علاقه داشت. در روز آخر ثبت نام مجلس هشتم در محل کارم بودم که به من خبر دادند پدرم به دیدنم آمده است. وقتی دعوتشان کردم از من خواستند که در انتخابات ثبت نام کنم که من کمی ناراحت شدم. چون معتقد بودم فاز من این نیست. حالا این را به صورت مزاح می گویم ولی شاید حرف دلم باشد که نمی دانم کسانی که من را به این مسیر دعوت کردند دعا کنم یا نه!(خنده) البته می توانید بگوئید به زور اسلحه ما را نفرستادند. ولی اصرار و پافشاری آن موقع باعث شد که حضور پیدا کنم.   در انتخابات پیش رو چند درصد احتمال می دهید که احراز صلاحیت شوید؟   در پاسخ باید اول ببینیم که چرا باید رد صلاحیت شوم؟ این هم برای من سوال است. البته این سوال را از خیلی ها نمی پرسید. خیلی ها فکر می کنند تایید می شوند و من می دانم پشت پرده داستان این اعتقادشان چه چیزی است. من هیچ دلیلی برای رد صلاحیت ندارم ولی در دو دوره گذشته این را درک کردم که تا هفته های  آخر تاییدم را گرفتم. سه دلیل اقتصادی، اخلاقی و سیاسی برای ردصلاحیت هر فردی وجود دارد. در بعد اقتصادی باید بگویم که در چهل سال گذشته خودم و خانواده درجه یکم هیچ کار اقتصادی نکرده ایم. البته کار اقتصادی هم بلد نیستم. شاید فقط حرف خوب اقتصادی بزنم. در بعد اخلاقی من علاقه خاصی به خانواده خودم دارم و از این مسائل نیز نفرت دارم. در مساله سیاسی هر کسی دارای افکار خاص خودش است و بعید می دانم که شورای نگهبان به خاطر این مساله که کسی دوست دارد حر و آزاده باشد و حرف خودش را بزند کسی را رد کند فکر می کنم نمایندگان کمی آزادتر باشند این باعث می شود که جامعه به آرامش بیشتری برسد و خیلی از این تجمعات خیابانی و اعتصابات را شاهد نخواهیم بود. من با همه این اوصاف نماینده مردم هستم. ضمن احترام به همه نمایندگان استان معتقدم جایگاه یک نماینده مجلس خوب جا نیفتاده که مردم بدانند نماینده مجلس چه کاره است. مهم ترین وظیفه نماینده مطالبه گری است و باید این کار را بلد باشد. پس باید تایید شوید؟ من نمی گویم خلاف نمی شود ولی به ضرس قاطع می گویم اگر چنین اتفاقی بیفتد صد در صد خلاف فانون است و من هم حقی دارم و آن را پیگیری می کنم. شما پیش از نمایندگی در بنیاد شهید فعالیت داشتید. این نهاد و عزیزانی که ذیل آن هستند را چقدر در پیروزی های خودتان تعیین کننده می دانید؟ شاکله اصلی رای من در انتخابات مجلس نهم  از پایگاه این عزیزان بود البته این موضوع به مرور تسری پیدا کرد. یعنی محبوبیتان افزایش پیدا کرد؟ من صحبت محبوبیت نمی کنم. می گویم پایگاه های رایی که داشتم اضافه شد. مثل فرهنگیان یا کشاورزان که تلقیشان این بود که من بهتر از آن هایی که خودشان را در آن مجموعه می دانستند می توانم کمک کنم. الان در بخش پرستاران و دیگر بخش ها خیلی مراجعه داریم. البته به صورت حرفه ای هم تلاش کردم که سبد رای خودم را بین قشرها و اصناف دیگر اضافه کنم.   شما گفتید در دوره اول ایثارگران تاثیر داشتند. در دوره دوم هم مورد حمایتشان بودید؟ در دوره ی دوم بر اقشار رای من اضافه شده است. وقتی آرای من صد در صد رشد پیدا می کند، نشان می دهد که به اقشار مختلف رای من اضافه شده است. وگرنه جنگ که تمام شده است و جامعه ایثارگری افزایش پیدا نکرده است.   در مجلس یازدهم فکر می کنید جز لیست امید خواهید بود؟ من با فلسفه لیست مشکل ندارم. در دوره قبل مشکلی که پیش آمد خیلی با عجله همه چیز شکل گرفت و روزهای آخر با نام لیست امید کاندیداها معرفی شدند. اگر کار درست و حسابی شکل بگیرد، افراد دارای عقبه و ریشه انتخاب شوند و یک شبه در جریان قرار نگیرند صد در صد استقبال و افتخار می کنیم. بعضی گمانه زنی ها این است که در دوره پیش رو لیست امید اقبال گذشته را نخواهد داشت. اگر این اتفاق بیفتد فکر می کنید باز هم رای بیاورید. اعتقاد من این است که دوستان اصولگرای ما این را تحلیل می کنند که چنین اتفاقی می افتد. من منکر این داستان نمی شوم. گله مندی هم از لیست امید وجود دارد. چون بخش عمده ای از آن فاقد سواد اجرایی و مطالعاتی و ضعف های مشهودی هستند ولی پیش بینی من این است که این ها نفعش به جریان اصلاح طلبان و اعتدالیون برمی گردد. به نظرم اگر بر همین طبل تندروی کوبیده شود و مردم احساس نگرانی کنند، حداقل یک فرصت دیگر به مجموعه لیست امید خواهند داد. تصورم این نیست که مجموعه اصلاح طلبان، اعتدالگرایان، دلسوزان انقلاب و نظام شکست خورده های انتخابات بعدی باشند. فکر می کنم دوستانی که خیالشان تخت شده و از الان فکر می کنند روی صندلی مجلس تکیه دادند یک شوک دیگر خواهند خورد. حالا اگر این اقبال عمومی کم شده باشد، شما می توانید پایگاه رای اولیه تان را حفظ کنید؟ حالا سوال عوض شد. استراتژی کوبیدن مجلس برای نیامدن مردم پای صندوق های رای است. ولی پیش بینی من این است که مردم به بلوغ رسیده اند که فکر کنند کشور دارد از دستشان می رود و تندروهایی می آیند که به هیچ قاعده ای پایبند نیستند. مردم همیشه از تندروی دوری کرده اند. آن وقت خواهید دید که مردم با شناسنامه ها به خیابان ها حرکت می کنند. در رابطه با نماینده دیگر لیست امید شهرستان، صحبت هایی وجود دارد که ایشان با کمک و رای شما نماینده مجلس شدند. این در حالی است که در طول سه سال و نیم گذشته شاید کمتر شاهد سلوک و هم نظری ایشان و شما بودیم. این فضا را چگونه ارزیابی می کنید؟ سند این اختلاف نظرتان چه چیزی است؟ مصاحبه ها و اقداماتی که علیه هم انجام دادید. هرکسی مصاحبه کرده به نظرم خودش باید پاسخگو باشد.سیاست من در رابطه با ایشان سکوت است. من در انتخابات تکلیف لیست امیدی داشتم. برای اینکه به دوستان همفکر و همسوی خودم کمک کنم خیلی تلاش کردم به آن لیست بدون شناخت کمک کنم. از این حیث به خودم نیز انتقاد دارم. کار درستی نبود و دیگر چنین کاری نمی کنم که به مجموعه ای کمک کنم که افرادی را معرفی می کند که حتی من چهره آن ها را ندیده بودم. این در دفعات بعدی تکرار نمی شود. این که درست یا بد عمل کردم را باید مردم مشخص کنند. مردم در پای صندوق های رای نشان خواهند داد. من معتقدم تلاش باید شود افرادی که دارای عقبه و ریشه هستند و دنبال نرخ روز نیستند انتخاب شود. من به هر صورت با کسی اختلاف ندارم. در سلایق کاری بحث هایی پیش می آید. نقطه نظراتی در حوزه کاری پیش می آید. برخی دوستان در مسائل اجرایی نبوده اند و آشنا به مسائل پارلمانی نیستند. اگر برگردیم به عقب این اختلافات را ریشه یابی کنیم متوجه می شویم اگر فردی فعالیتی داشته طرف مقابل در جهت مقابلش عمل کرده است. مثلا در استیضاح آقای حجتی یا پائین تر، در منطقه آزاد انزلی و حتی هیات کاراته گیلان... برداشت ها در مورد شما و دیگر نماینده شهرستان بر همین شواهد استوار است. هرکاری باشد که من ببینم به افرادی دارد ظلم می شود این اجازه را به من بدهید که بر اساس قسمی که خورده ام پایبند اصول خود باشم. هرجا نیز ببینم که منافع شخصی در مساله ای است در چارچوب قسمی که خوردم عمل می کنم. مصداق همه این موارد را که گفتید دارم که می توانم بیان کنم. اما در مجموع چون بحث لیست امید را داشتید در جناح مقابل نیز چنین حرف هایی هست. خواهش من این است که به جای بزرگ نمایی این سمت  آن ها را هم نشان دهید. این نوع نگاه افراد را نشان می دهد. مردم در پای صندوق رای قضاوت می کنند. کدام منافع مردم بود و کدام منافع شخصی داشت. کدام سوال و استیضاح مطرح شد و امتیاز گرفته شد. مشخصا در مورد استیضاح وزیر ورزش یک استان استادیوم گرفت ولی در استان ما رئیس هیات را عزل کردند. مردم این را مردم متوجه می شوند و در صندوق رای جواب خواهند داد. هر اقدامی که به نفع مردم نباشد و عده ای به جای بحث کلان دنبال کارهای کوچک چون عزل رئیس هیات باشند اجازه دهید که من به عهدی و قسمی که خوردم پایبند باشم. شرم آور است که وزیر به جلسه می آید و عنوان سوال یک نماینده این است که «چرا برای من بنر نزدید؟» که این به یک طنز در میان همکاران مجلس تبدیل شده است. ولی اگر به طور مصداقی بررسی کنیم، در بحث استیضاح حجتی یک اجماعی شکل گرفته بود که شما در مقابل آن قرار گرفتید. اجماعی در کار نبود. آقای حجتی به یک کارخانه ای در لنگرود رفت که تولید سبوس می کند. من دو ماه قبلش آن ها را به مجلس برده بودم که این ها تولیدات خودشان را تعرفه کرده بودند. در لنگرود هم آقای وزیر درست است که به یکی از کشاورزان بد گفت ولی منظور بدی نداشت. به هر صورت موجی در اثر بی تقوایی و بد بینی شکل گرفت. من با همه ضعف هایی که در عملکرد وزیر وجود داشت نظرم را در مخالفت با استیضاح گفتم ولی من که حرف های خودم را زده بودم چرا سوال کنندگان سوال خودشان را نکردند؟ آن هم علی رغم این که ثبت نام کرده بودند. باید دید چه امتیازاتی رد و بدل شد و چه توافقاتی انجام شد. من آن لحظه استیضاح را قبول نداشتم. شما که مخالف بودید چرا تا ته نرفتید؟ یکی از انتقاداتی که همکاران شما مطرح می کنند این است که بدون سوابق ورزشی مشخصی در هیات های ورزشی استان حضور دارید. یکی را نام ببرید. کاراته در مقطع کوتاهی من به عنوان عضو افتخاری دعوت شدم و بعد بیرون آمدم. تعبیر سیاسی شدن ورزش را چطور تلقی می کنید؟ از قدرت سیاسی باید استفاده کنید. اگر قدرت سیاسی نبود الان داماش لیگ یک نمی رفت و یا سپیدرود وضعیت بدتری داشت. پس باید از قدرت سیاسی استفاده کرد ولی نماینده ای که خودش را در حد هیات کوچک کند درست نیست. روسای زیادی از من برای عضویت دعوت کردند که همه را رد کردم ولی به همه گفتم که کمک می کنم. من قبل از مجروحیت و بعد از آن همیشه ورزشکار بودم ولی با این اوصاف به هر صورت این را در شأن نمایندگی نمی دانم که در کار هیات ها دخالت کنم. اما اعتقاد دارم که کمک کنیم و اگر کمک نمی کردیم داماش به حقش نمی رسید. در رابطه با سپیدرود هم خیلی خوب ادامه دادیم، اگر واحد حقوقی ادامه می داد و به کنفدراسیون فوتبال آسیا شکایت می کرد کار تمام بود. پس باید از ابزار جایگاه سیاسی به ورزش کمک کنیم و این قبح نیست ولی اینگونه نیست که در جاهای کوچک بروم دخالت کنم. مرداد ۹۶ شما در مصاحبه ای گفتید که «جمهوری اسلامی خطوط قرمزی دارد که برگرفته از ارمان های کشور ما است و باید آن را رعایت کنند و به رسمیت نشناختن رژیم غاصب صهیونیستی از ان دست است.» در جایی دیگر مطرح می کنید که «امتناع ورزشکاران از بازی مقابل رژیم صهیونیستی سود و مالی معنوی دارد و موجب محبوبیت آن ها بین ملل مسلمان می شود.» این در حالی است که ما اخیرا شاهد باخت یکی از ملی پوشان جودو به همین دلیل بودیم که بعد پناهندگی جنجالی به پا شد. این اتفاقات ممکن است موجب تعلیق ورزش کشورمان شود و این قضیه در بحث جودو قطعی شده است. با وجود این اتفاقات فضا را چگونه ارزیابی می کنید؟ کاش اگر اینقدر ریز شدید همه را می گفتید. من اخیرا مصاحبه دیگری داشتم که در آن گفتم:«بله رژیم صهیونیستی را غاصب می دانیم ولی  ما در تمام ورزش ها هرجا این مساله اتفاق می افتد همه جا صحبت مساله بیماری را مطرح می کنیم» استراتژی های نظام را امثال بنده تعیین نمی کنند و البته ما قبولش داریم. ولی معتقدم در شیوه اجرا باید تغییر داشته باشیم. در میادین بین المللی این دیگر جوک است که تا در تابلو ایران با اسرائیل باید روبرو شود می گویند «ایرانی شکمش درد می کند.» من معتقدم اگر ما به این مساله قائلیم و می خواهیم این راه را ادامه دهیم باید این مساله را اعلام کنیم و پای هزینه هایش بنشینیم ولی خدای نکرده ورزشکار خودمان و ایرانمان را تحقیر نکنیم. درخواست ما از سران سه قوه این است که تکلیف این موضوع مشخص شود. با صراحت اعلام کنیم که قبول نداریم. باید تصمیم درست حسابی در این زمینه گرفته شود. ضمن این که کشورهایی که ما برای آن ها این کار را می کنیم، فوتبال و بسکتبال خودشان را با اسرائیل بازی می کنند. درخواست دارم از این چندگانگی در بیاییم. وقتی خطوط قرمز را باور داریم چرا باید دنبال تعریف جدید این موضوع از سران نظام باشیم؟ شرایط جدید کشور! مسائلی پیش می آید و ما نباید چهل سال یک حرف را بزنیم. ما باید بروز باشیم. در مجامع بین المللی ورزشکاران ما با اقتدار نمی گویند من این کشور را قبول ندارم و بازی نمی کنم. می رود گواهی پزشکی ارائه می کند. طرح این موضع اشتباه است. شیوه و راهکار درستی نیست. نوع عملکرد ما درست نیست. لااقل با قدرت بگوئیم ما این کشور را قبول نداریم. وگرنه من تبلیغ نمی کنم که برویم بازی کنیم ولی ما با این شیوه مساله غیرقانونی بودن اسرائیلی ها را تبلیغ نمی کنیم و با ادبیات دیگر حتی تایید هم می کنیم. در این هشت سال درست ترین انتقادی که به شما شده و وارد دانستید چه چیزی بود؟ هرکس در کارنامه خودش معصوم نیست. حالا از لحاظ تاکتیکی و تکنیکی در کرسی های مختلف خطایی کردیم. تصمیماتی را اشتباه گرفتیم. باید انسان منطقی باشد و با خدای خودش قضاوتی داشته باشد که خیلی از کارها را درست انجام ندهد. در دوره بعدی اگر لطف خدا و کمک مردم باشد باید خیلی نقص ها را برطرف می کنم. مصداقی وجود دارد؟ حمایت از بعضی ها که صلاحیتش را نداشتند. خوشتان آمد؟(خنده) اگر دنبال این جمله هستید یکیش همین است ولی بعضی رفتارها و گفتمان ها و ردها و طرح ها و لوایح و افراد و ..اگر بعدها بنشیند می گویید شاید آن روز درست بود ولی زمان نشان داده که اشتباه بوده است. سیر تحول آقای جعفرزاده از یک مدیر اصولگرا در دولت اول احمدی نژاد و بعد یک اصولگرای میانه رو در سال های بعد از ۸۸ به یک فرد اعتدالی و اصلاح طلب تبدیل شده است. این تغییر به دلیل تغییر نگرش و نقض گذشته است؟ من این که صرفا اصولگرا بودم را قبول ندارم. من همیشه تلاش کرده ام یک اصولگرای اصلاح طلب متناسب با خط مقام معظم رهبری و امام باشم. مشی من مشی اعتدالی است. طبیعی است که انسان رو به تکامل است. این تغییرات این قدر شدید نیست و از من بپرسید من این تغییرات را قبول ندارم. گاهی شاهد انتقادات تند نماینده شهرستان رشت نسبت به بعضی مدیران بوده ایم. از جمله شما انتقاداتی را نسبت به انتصاب مدیرهلال احمر داشتید یا وقتی مدیرمنطقه گیلان مخابرات منصوب شد شما از جمله کسانی بودید که بر عزل ایشان پای فشاری می کردید ولی در ادامه مسیر بعضی از این انتقادات به حمایت تبدیل شد که در مورد هلال احمر مشخص است. این ها به دلیل کامل شدن شناخت شما از آن مدیر بود یا مسائیل دیگری شکل گرفت؟ بحث مشخص است. بحث تفکیک قوا است. جایی ما انتقاد خودمان را می کنیم ولی ما تصمیم گیرنده نیستیم. مثلا مدیر مخابرات که می گویید، از نماینده و استاندار و نماینده ولی فقیه اعتراض کردند و آن کار ما هم درست بود و شیوه کار آن ها غلط بود. همه اعتراض کردند ما نیز باید اعتراض می کردیم ولی لجاجت نمی توان کرد. باید توجه داشته باشید آن جا شرکت است و جزو نهادهای دولتی نیز نیست. اگر می گویید چرا نظر می دهید؟ این وظیفه ما است. چون ما وزیرش را تعیین می کنیم. این منطقی است که مدیر استانی باید با تایید مدیر عالی استان باشد. واقعا شاید روزی که دیگر نماینده مجلس نبودم خاطرات خودم را بنویسم که علاقه زیادی به این کار هم دارم، بعدها خواهید دید که مدیرانی داشتیم که من بسیار به آن ها نقد داشتم ولی یک بار مصاحبه نکردم. شما دو نمونه به سختی پیدا کردید ولی ده ها مدیر وجود دارد. چون من به جنجال علاقه ای ندارم و معتقدم کسی که فقط مصاحبه می کند بلد نیست از قدرتش استفاده کند. در مورد بحث بومی و غیربومی بعضی ارگان ها هستند که معتقدم مطلق نباید بومی باشند. مدیرکل دادگستری، بازرسی و یا اطلاعات از این جمله اند. در بحث نظارتی و امنیتی از من بپرسند معتقدم نباید بومی بگذارند. چون نمی توانند در وظایف خودشان راسخ باشند.جایی هم است که ضرورتی نیست مدیرغیربومی بگذاریم که اینجا هم اجازه دهید که اعتراض کنیم ولی نباید این اعتراض منجر به کارشکنی و لجاجت شود. اگر بخواهیم نیم نگاهی به شورای شهر بیندازیم. گمانه زنی هایی مطرح بود که شما دنبال احراز صلاحیت بعضی کاندیداها هستید. در ادامه هم این افراد وارد این شورا شدند. فکر می کنید وقتش نرسیده در مورد این موضوع شفاف سازی شود؟ بله ممکن است فرد یا افرادی به ما مراجعه کنند و عنوان کنند که به ما ظلم شده است. من نماینده مردم هستم. می دانید که تایید صلاحیت اعضای شورای شهر بر عهده نمایندگان مجلس است. پس من وظیفه دارم که دوستانی که جهت تظلم خواهی مراجعه می کردند به همکاران مجلس ارائه کنم. اگر فکر می کنید حقی ناحق شده است آن را عنوان کنید ولی دوستان ما به دلیل غرض های شخصی و مسائل بومی و محلی دنبال پرونده سازی هستند. من همه را به مرجع مربوطه اش معرفی کردم. با این اوصاف نظرتان در مورد عملکرد شورای شهر چگونه است. از کرسی نمایندگی ما صلاحیت بحث و بررسی در مورد شوراها را نداریم. من در جلسه با آن ها گفتم که شما کارهایی می کنید که ما بی اطلاعیم و از ما استفاده نمی کنید ولی مردم ما را نگاه می کنند. مشکلات به جز با ایجاد فضای تعاملی حل نمی شود. نقدهایی که به دوستان شورا مطرح می شود و به نمایندگان مجلس هم وارد است. خواهش می کنم که سعی کنیم گذار دموکراسی را ادامه دهیم و به سر شوراها نزنیم. ضمن این که مرغ همسایه هم غاز نیست. یعنی فکر کنید استان دیگر خیلی گل و بلبل هستند. باید فقط کمک کرد. آن ها هم نماینده مردم هستند. شما گفتید که قانون حق دخالت نمایندگان مجلس را نمی دهد. اما شاهد هستیم که یکی از نمایندگان شهرستان برای تعیین تکلیف شهردار رشت به وزارت کشور نامه نوشت. من با وجود اختلاف نظر شدیدی که با این همکارمان دارم ولی معتقدم کارش درست بود. وزیر باید به ما پاسخگو باشد و وزیر کشور باید در شوراها ناظر باشد. من معتقدم به جای این که با خود شورا درگیر شوم و یا مساله ای را رسانه ای کنم این را باید از وزیر مربوطه تقاضا کنم که به این مساله ورود کنم. من اشکال قانونی در این نمی بینم و این دخالت هم نیست. سوال این است که اگر نماینده حق سوال از وزیر را داشته چرا زمانی که شورای شهر زمان زیادی برای انتخاب شهردار هدر داده، از چنین نامه هایی توسط نماینده ها خبری نبود؟ هرکسی مدلی را انتخاب می کند. من شاید شفاهی از وزیر سوال پرسیدم. باید از خود وزیر پرسید. ضمن این که من تشخیص دادم بحرانی ترین وضعیت همین مساله بود. حالا شما ممکن است بگویید روز دیگری بود. نفس داستان و شیوه عملکرد درست است. در آخرین روزهای انتخابات شوراها لیستی منتشر شد که به نوعی منتسب به شما کردند. این لیست با عنوان لیست امید بود که با لیست اصلی متفاوت بود. شایعه منتقدین هم این بود که چون یکی از منسوبین شما در لیست امید نبود شما این لیست را ارائه دادید. فکر نمی کنید بعد دو سال باید در این زمینه شفاف سازی کنید؟ در مورد آن لیست با این که عده ای می گویند آن لیست کار ما بود ولی باز هم می خواهند به نام من منتسب کنند. من جوهر مردانگی دارم که  کاری کنم بگویم کار من بود. بسیار کار بداخلاقی و زشتی بود و  به لیست امید ضربه هم زد. ما لیست حامیان دولت را دادیم که در سایت خودمان گذاشتیم. من به نحوه انتخاب آن لیست هم اعتراض داشتم ولی به خودم اجازه نمی دهم که شأن و شخصیت حرفه ای کار خودم را تخریب کنم. آن لیست امید کار عده ای بود که می گفتند:«ما اصلاح طلبیم و نظر مجمع را قبول نداریم.» اصرار بر انتساب فلانی هم کار خلافی است که من قبول ندارم. من کار جدایی داشتم ولی نه با لیست امید.   در بحث محیط زیست ما دو رودخانه آلوده در رشت داریم که بسیاری از کارشناسان محیط زیست معتقدند این آلودگی ها به شهرهای دیگر سرایت می کند و در آینده نزدیک عامل بیماری و سرطان های مختلف می شود. شما در این قریب به هشت سالی که نماینده بودید چند دقیقه از نطقتان را صرف این مساله کردید و یا چه اقدامات عملی در این راستا داشته اید؟ در رابطه با نطق باید ببینیم انتظارمان چیست. دیشب یک خانمی به من مراجعه کرد که آقای جعفرزاده این را در مجلس بگو. من هم گفتم «قول می دهم که در مجلس بگویم، فکر هم نکنم کسی صدایش از صدای من بلندتر باشد ولی بعد صحبت مشکل شما حل می شود؟» نطق بخشی از کار ما است. این را کافی نمی دانم. آن چیزی که اهمیت دارد این است که در این زمینه با متولیانش رایزنی کنیم. ما در این زمینه کار کردیم و اعتبارش را هم گرفتیم و در بودجه مشخص است. اگر ردیف وجود نداشته باشد هم منبعش مشخص است ولی مشکل ما دستگاه اجرایی است. دستگاه اجرایی توسط استاندار وقت این بودجه را بین چندین دستگاه تقسیم کرد که در نهایت یک گوشت قربانی شد که نتیجه اش را می بینید. سازمان زندان ها، تصفیه خانه، آب و فاضلاب و شهرداری ها همه در این ماجرا پولی گرفتند. ما پیشنهادی که دادیم چهار برابر آن تخصیص ها اعتبار وجود دارد ولی مستلزم این است که دستگاه مادر وجود داشته باشد. حالا عمدتا بین دو دستگاه آب و فاضلاب و شهرداری اختلاف وجود دارد. آب منطقه ای هم می گوید دستگاه مادر است. من آخرین پیشنهادم به استاندار وقت و فعلی این بود که یک دستگاه را به عنوان مادر تعیین کنیم. البته من قبول ندارم که این دو رودخانه آلوده ترین رودخانه های جهان هستند ولی آلوده هستند و اصلا در خور شأن ما نیست. من نوجوان بودم که مردم در زرجوب قلاب ماهیگیری می انداختند و ماهی می گرفتند.   در رابطه با پسماند شما در دوم آذر سال ۹۷ گفتید «که برای حل معضل پسماند استان های شمالی جدیتی وجود ندارد.» این در حالی است که آقای کلانتری گفتند که «دولت برای مدیریت پسماند استان های شمالی ۱/۳ میلیارد دلار بودجه اختصاص داده ولی نمایندگان شمالی تمایلی برای جذب این اعتبار نداشتند. آیا این طور به نظر نمی آید که عدم جدیت متوجه نمایندگان است؟ این طوری نگفت. داستان این است که دولت لایحه ای می فرستد ولی خطوط قرمزی دارد که ما در کمیسیون تلفیق لایحه دولت را با آن خطوط قرمز کنترل می کنیم. به عبارتی با اسناد بالادستی ارزیابی می کنیم. یکی از اسناد این است که ما باید کنترل کنیم که هرگاه دولت بخواهد دست به صندوق توسعه ملی بزند باید اذنش را از رهبری بگیرد. فکر کنم یازده مورد برداشت از صندوق داشت که ما این را با اصطلاح تلفیقی «مراعا» گذاشتیم که دولت برود مجوزش را از رهبری بگیرد. اگر مجوزش را می گرفت ما می توانستیم کمک کنیم. یکی از همان یازده مورد بحث پسماندها بود. دولت نتوانست اذن رهبری را بگیرد. پس ما قانونا مجاز به این کار نبودیم. من اظهارات کلانتری را نوعی فرار به جلو می دانم. طبق قانون اساسی ما مجاز به برداشت از صندوق توسعه ملی نیستیم. در طول دوران نمایندگی پیشنهاد رشوه داشتید؟ بله پیشنهاد داشتیم ولی من چیزی به آن ها می گویم که عقلشان را می برد. البته من به دستگاه امنیتی هم اطلاع دادم که پیگیری هم شود. عجیب ترین شایعه ای که در مورد خودتان شنیدید چه چیزی بود؟ چیزهایی که فکر نمی کردم(خنده) فکر نمی کردم گاهی اینقدر ناجوانمردانه عمل کنند. بعضی از این بداخلاقی ها انزجار کننده است. مصداقی هم هست؟ مثلا من داوطلبی و بسیجی به جبهه رفتم، در شلمچه مجروح شدم. هنوز ترکش در کمرم هست. فرماندهان من شاهد هستند ولی این قدر بی تقوایی دیدم که میخواستند آن زیرسوال ببرند. ناراحت کننده تر از آن این است که مجبورم برای دفاع از خودم پاسخگو باشم و معامله ای که با خدا داشتیم را به نوعی فروختم و این من را خیلی بیشتر آزار می دهد. از لحاظ مالی این هشت سال برای شما ضرر داشته یا سود؟ جدی بگویم . یک تذکر اخلاقی به خودم می دهم که ناشکر نباشم. حرف ها و حدیث ها خیلی بیشتر من را آزار می دهند. من زمانی که مجروح شدم، مادرم هرگز نمیخواست بپذیرد و اصلا در ابتدا قبول نمی کرد که من در ویلچر بنشینم ولی وقتی یک جانباز همدانی را دید که دو پا، دو دست و دو چشم ندارد، یک گوش هم ناشنوا است، همیشه می گفت:«خدا را شکر که تو حداقل حرف می زنی.» ما خیلی بدتر از آن چیزی که هست را ندیده ایم. همیشه وضع موجود را دیدیم و از همان هم گله می کنیم. من نه گله کردم و نه حتی شفا خواستم. چون از این ویلچر برکت گرفتم. هویت و شخصیت خودم را مدیون همین ویلچر هستم. من شاکر به خدا هستم. ولی اگر تاریخ به عقب برگردد، در مجلس ثبت نام نمی کنم. اگر بخواهید در جای دیگری غیر از مجلس فعالیت کنید علاقه دارید چه کرسی داشته باشید. بازهم امور شهدا، این که بعضی دوستان ما در آن جا موفق نیستند برای این است که اعتقاد ندارند. نه این که به ایثارگران اعتقاد ندارند ولی به انجام خدمت واقعی را معتقد نیستند. ما هرچه برای ایثارگران و شهدا انجام دهیم کم است. ایثارگران ما مطالبه ای از نظام ندارند ولی نظام نسبت به آن ها وظیفه دارد. کسی که جگر گوشه اش را داده نظام وظیفه دارد جای آن بچه را پر کند. این اعتقاد باید در دستگاه ما باشد. من فکر می کنم در امور ایثارگران و شهدا می توانم موفق عمل کنم.