بمناسبت 12 دیماه روز رشت؛
۱۳۹۸/۱۰/۰۳ ۰۹:۱۷ چاپ
رشت چگونه رشت شد؟(قسمت سوم)
گیل خبر/ مومن صالحی رشت چگونه رشت شد؟ قسمت سوم* (این یادداشت ها در ۱۱ قسمت منتشر می شود)   قحطی بزرگ بعد از انقلاب اکتبر 1917 ( 1296 خورشیدی) در روسیه و پاشیدن فرماندهی مرکزی سربازان روس تزاری در ایران، نیروهای نظامی روس، در مسیر بازگشت به کشور خود،درهرشهری دست به یاغیگری زده وبه غارت مردم پرداختند.بر این اساس، قحطی بزرگی نیمی از کشوررا فرا گرفت.دراین زمان( 1296 خورشیدی)میرزا خلیل،همچنان ریاست بلدیه را به عهده داشت.غارت شدگان از قزوین وکردستان وهمدان و آذربایجان و قصبات اطراف خود را به رشت رسانیده و امراضی از قبیل حصبه و سرما خوردگی را نیز به همراه اوردند.با ورود مهاجرین بخت برگشته ، بلافاصله جمعیت های خیریه ای از سوی هیات اتحاد اسلام متعلق به جنگلی ها، در رشت تشکیل شده ومساجد و تکایا را مفروش کردند و با بخاری هایی گرم اماده پذیرایی ازمهاجران بینوا شدند. حمام های شهربرای تنظیف مجانی اعلام همکاری کردند و مردم به انان تن پوش دادند. پسران و دختران یتیم نیزبه دارالایتام هدایت شدند و تحت مراقبت پرستاران قرار گرفتند . [caption id="attachment_450869" align="aligncenter" width="220"] تمبر جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران[/caption]  حاکمیت جنگلی ها در رشت در مسیر پروسه هفت ساله جنبش جنگل، با تضعیف دولت مرکزی ایران به ریاست وثوق الدوله، عاقد قرارداد 1919 ،و عدم امکان سرکوب نهضت جنگل ،آتش بسی بین میرزا کوچک خان واحمد آذری کفیل حکومت گیلان،برقراروخبران با انتشار اعلامیه سوم بهمن 1298 اعلام شد. با ارامش ایجاد شده ، جنگلی ها به مدت چهار ماه وقت خود را مصروف رسیدگی به امور داخلی و سرو سامان بخشیدن به امور مالی و دفاعی نمودند. اما بامداد رروز 28 اردیبهشت 1299 درست سه سال بعد از انقلاب سرخ کمونیستها در شوروی ، ناوگان ارتش سرخ با شلیک چند تیر توپ به انزلی حمله کرد و کشتی های جنگی کمونیستهای شوروی بدون هیچگونه اطلاع قبلی در برابرانزلی و غازیان صف کشیدند.دوهزار نفرازسربازان ارتش سرخ درسواحل ایران پیاده شدند.میرزا کوچک که روابط حسنه ای با دولت تازه تشکیل شده کمونیستی روسیه داشت و انان را احرارعالم خطاب میکرد، برای دیدار با راسکولینکوف فرمانده سربازان روسی مهاجم ، و اگاهی ازنیت انان،به اتفاق چند تن ازسران جنگل بسوی انزلی رهسپارشده ومورد استقبال پرشورمردم انزلی با دسته های گل قرار گرفت.میرزا،در مذاکرات خود ظاهرا مخالفتی با ورود انان به خاک ایران نداشته وحتی کمونیستهای روس، را بنحوی نماینده حکومت کارگری برای مقابله با استعمارانگلستان وحکومت مرکزی ایران نیز میدانست.تنها دغدغه مورد تاکید اوعدم تبلیغات اشتراکی برعلیه مذهب توسط بلشویک های روسی وایرانی بود.با ورود روسها وعقب نشینی انگلیسی ها از منطقه گیلان و تضعیف نیروهای دولتی، میرزا تصمیم گرفت به اتفاق سران جنگل به رشت منتقل شود. [caption id="attachment_450860" align="aligncenter" width="410"]احسان الله خان دوستدار حاکم کمونیست رشت احسان الله خان دوستدار حاکم کمونیست رشت[/caption] میرزا روز جمعه 14 خرداد 1299 در حالی وارد رشت شد که مردم تا آتشگاه(جاده فومن)، پنج کیلومتری خارج شهر با پای پیاده به استقبال او رفتند و با شعارهای زنده باد میرزا کوچک خان،زنده باد پیشوای جنگل،در حالی که هفت تیر اهدایی ارتش سرخ را به کمر بسته و نشان داس وچکش انان را به بالاپوش خود الصاق کرده بود در باشکوه ترین استقبالی که رشت تا ان تاریخ به خود دیده بود وارد شهر شده ویکسر، به سبزه میدان محل تجمع مستقبلین دولتی ومردم عزیمت نمود.میرزا کوچک خان در سبزه میدان،مورد استقبال ویژه فرماندهان روسی واشتراکیون جنگل قرار گرفت و پرچم سرخی که روی ان دو شعار زنده باد روسیه شوروی ،زنده باد ایران ازاد نقش بسته بود به او تقدیم شد. سپس گاژانوف از طرف دولت شوروی سخنرانی داغی کرد و رفیق میرزا را رئیس انقلاب شرق نامید. پس ازاو احسان الله خان ازرهبران نهضت جنگل،که گرایشات شدید کمونیستی داشت نطق غرایی برعلیه حکومت انگلیس و شاه قاجار انجام داد و سخنان خود را با زنده باد ارتش زحمتکشان روسیه وزنده باد میرزا کوچک خان پایان داد. در اخر،میرزا طی سخنان کوتاهی تاکید کرد که از شخصیت،ثروت و دین ایرانیان دفاع خواهد کرد. [caption id="attachment_450865" align="aligncenter" width="600"] میرزا کوچک با میرزا احمد خان حاکم گیلان[/caption] فردای همان روز کمیته انقلابی مختلط روسی و ایرانی برای اداره امور انقلاب در رشت تشکیل شد.مامورین دولت ترسیده بودند وسرکارخود حاضرنمیشدند.میرزا احمد خان حاکم دولتی گیلان همه اموراداره گیلان را با میرزا هماهنگ میکرد . [caption id="attachment_450863" align="aligncenter" width="418"] دکتر حشمت[/caption] روز شانزدهم خرداد1299 تجمع بزرگی درقرق کارگزار(چله خانه) روی مزار دکتر حشمت برگزارشد.همو که دو سال پیش درچهارم اردیبهشت 1297 در حالی که خود را تسلیم قوای دولتی کرده بود وبا اعتماد به انان امید عفو داشت،با محاکمه دردادگاه نظامی درهمین محل اعدام و دفن شده بود. نطق های آتشین و انقلابی در تجلیل از دکتر حشمت و وعده انتقام از قاتلان و انگلیسها و دولتی ها توسط جنگلی ها انجام گرفت و سپس میرزا کوچک خان نیزدرنطقی کوتاه آرزو کرد تقاص خون دکتر حشمت را ازجلادان خون آشام بگیرد . بدنبال ان،میرزا کوچک خان، اصول سلطنت را درایران ملغی و به نمایندگی ازسوی جمعیت انقلاب سرخ ایران،تشکیل حکومت جمهوری شوروی ایران را رسما اعلام نمود. بیانیه تشکیل حکومت جدید بطورمفصل در ضدیت با انگلیسی ها و شاه توسط یکی از انقلابیون جنگلی با شورواحساسات زیادی قرائت شد.درهنگام قرائت بیانیه ،عده ای از سربازان حاضردر جمعیت انبوه ان روز، چند بار فریاد زدند« زنده باد احمد شاه» ومجاهدان جنگل نیزدرمقابل شعاردادند «زنده باد میرزا کوچک خان»، اما درگیری بین انان رخ نداد. هیات دولت جمهوری شوروی ایران، براساس الگوی حکومتی روسیه شوروی که بر اساس پیشنهاد تروتسکی ،واژه کمیسر را بجای وزیر که لنین از آن بدش می امد،جایگزین نموده بود،  با تعیین مسئولانی که انان را بجای وزیر، کمیسر، می نامیدند در رشت ،شکل گرفت.از آرم جمهوری شوروی ایران با نقش شیر و خورشید دروسط و داس و چکش در بالای آن،رونمایی شد.میرزا کوچک خان نیز به عنوان سر کمیسر (نخست وزیر) و کمیسرجنگ معرفی گردید. آتش انتقام حکومت انقلابی برای اعدام مسئولین دولتی قبلی،شعله ورشده بود.تند روهای افراطی بلشویک،مسئولان دولتی رشت،را دستگیر نمودند وبه محبس بردند.اختلاف بین سران انقلاب جنگل درمورد اعدام یا رهایی انان بالا گرفت و شبی تا به صبح بین افراطیون چپ و طرفداران میانه روی،بحث و جدل درگیر بود.میرزا با کشت و کشتار نه تنها انان ،بلکه اساسا با هر کشت و کشتاری موافق نبوده واز نفوذ فوق العاده خود برای آزادی انان استفاده نمود و باعث شد مسئولان دولتی قبلی یکی پس از دیگری آزاد شوند. [caption id="attachment_450862" align="aligncenter" width="665"] پادگان رشت[/caption] کلیه ادارات به جز پادگان رشت در اختیار حکومت انقلابی جدید قرار گرفت.میرزا به فرماندهان قزاق پادگان رشت التیماتوم داد تا تسلیم شوند.نیمه شب 25 خرداد 1299 مردم رشت ازصدای توپ و تفنگ بیدار شدند و دانستند که نیروهای انقلابی به کمک ارتش سرخ روسیه به پادگان رشت، انسوی پل عراق ، یورش برده و جنگی را آغاز نموده اند.نبرد ساعت ها بطول انجامید و بالاخره با کشته شدن عده ای از دو طرف،پادگان سقوط کرده و تحویل حکومت شوروی ایران گردید. انقلابیون و روشنفکران و مشروطه خواهان ایران،با نگرانی وضعیت گیلان را دنبال میکردند. شیخ محمد خیابانی در مکتوبی به میرزا نوشت« کار شما با دولت مرکزی چه فرقی میکند.انان جا را برای استعمار انگلیس باز کردند و شما برای روس».و بدینوسیله به وضعیت همکاری حکومت جنگلی ها با روس ها اعتراض نمودند. اما میرزا احتمالا در این فضا بود که با یک حکومت انقلابی حامی زحمتکشان با اهداف جهانی برای نجات محرومین ومبارزه با استعمار انگلیس همکاری میکند و ارتش سرخ را متجاوز خارجی نمیدانست . برخی ازرهبران کمیته انقلابی ، تبلیغ مرام اشتراکی را زیر نظر و به تحریک فرماندهان روسی ارتش سرخ با انتشار نشریه کامونیست دررشت مورد تاکید قرار میدادند.این امرخلاف توافقات میرزا با فرماندهان روسی وهمپیمانان ایرانی انان بود.شدت گرفتن این تبلیغات وخودسری های عوامل حکومت جدید، باعث قهر و جدایی میرزا درهیجدهم تیر ماه 1299 ازحکومت جدید شده و به عنوان اعتراض،ازرشت به طرف فومن خارج شد.تندروها ی حاکم دررشت،جدایی میرزا و دوری اوازحکومت انقلابی را فرصتی مناسب برای گرفتن زمام امور در دست خود یافتند و از اینکه او به عنوان یک ناسیونالیست مذهبی و سد راه انان از میان برداشته شود خوشحال شدند. [caption id="attachment_450861" align="aligncenter" width="300"] خالو قربان[/caption] کمیسرها واعضای کابینه جدید،که طرفدار میرزا بودند یکی پس از دیگری،کارها را رها کرده و به میرزا پیوستند.با رفتن میرزا ازرشت،مردم مایوس شده و پرداخت مالیات را قطع نمودند. دولت انقلابی با عدم همکاری مردم با مشکلات عدیده ای روبرو شد.انقلابیون با تهدید وبگیرو ببندها،اقدامات خشن خود را به عنوان اعمال انقلابی آغاز نمودند،اما این روشها افاقه نمیکرد و برمشکلات مدیریت شهر اضافه می نمود.احسان الله خان، حاکم جدید انقلابی و دوستان چپ و مشاوران روسی انان به این نتیجه رسیدند که تا میرزا را از میان برندارند، این مشکلات حل نمیشود.لذا گروه مجهزی ازسربازان روسی و ایرانی را به فرماندهی خالوقربان که پرورش یافته جنگل بود وسالها در کنار میرزا مبارزه کرده بود وراههای جنگل و روستاها را خوب میشناخت به جنگ میرزا فرستادند.جنگ بین مهاجمین و یاران میرزا آنسوی رودخانه پسیخان،در اطراف بازار جمعه و صومعه سرا سه روز طول کشید وعده زیادی کشته ومجروح شدند ولی مهاجمین روسی و ایرانی اعزامی از رشت، ناچار به عقب نشینی شدند.از این پس تا پایان 15ماه، حکومت بلشویک ها در گیلان، شهرهای مهم رشت و انزلی و لاهیجان و8000 کیلومتر مربع از مساحت گیلان با حدود 320 هزار نفر جمعیت تحت نظر انان بوده ومناطق فومن و ماسوله و ماسال که بیشتر حالت روستایی داشته با مساحت 2700 کیلومترمربع و جمعیتی حدود 110 هزار نفر زیر نظر میرزا کوچک بودند و رودخانه پسیخان ،مرزاین دومنطقه بود. مردم رشت روند زندگی عادی و کسب و کارخود را به علت تهدید و فشار حکومت انقلابی شوروی ایران از دست داده بودند.سربازان حکومتی ثروتمندان را دستگیر نموده وبا تهدید زنده بگوری و زندان،ازانان پنج هزار تا صد هزار تومان تقاضا میکردند.اعلامیه های پی درپی این حاکمان انقلابی هم نمیتوانست اعتماد مردم را برای برگشت به کار و زندگی برگرداند و انان را قانع نماید.رشت، وحشت زده ، سوت کورو بی رونق شده بود.     جشن کار در دوره حاکمیت انقلابی جنگلی های کمونیست برشهررشت و تحت تاثیر حکومت نوپای انقلابی کمونیستی شوروی که تا سالهای طولانی کعبه امال پوشالی بسیاری بوده است، تصمیم گرفتند امور را از دست مسئولین خارج نموده و برای هر امری شورای تشکیل دهند.مثلا شورای عالی نفت ،شورای عالی فرهنگ، شورای عالی دارایی ، شورای عالی شهرداری و قس علیهذا .دراین میان کمیته انقلابی جمهوری ایران که جایگزین عبارت هیئت اتحاد اسلام شده بود ، به تقلید از جشن های کشورشوراها،دررشت نیز جشن فرمایشی تحت عنوان «جشن کار» را ترتیب دادند.شرکت در این جشن اجباری بود و همه مسئولان بلند پایه و دون پایه و کارمندان واموزگاران و... می بایست درآن حضور پیدا کنند ومانند کارگران روزی را به کار وکارگری مشغول شوند.حدودا یکصد سال پیش از این،ساعت ده صبح جمعه ابانماهی، همه کارمندان و مدیران شهر درحیاط بلدیه حاضر شدند.دسته موزیک با نواختن مارش نظامی، ساعت یازده وارد حیاط محل تجمع کارمندان شد.سپس هریک از مدیران وکارمندان واموزگاران،بدستور کمیته انقلابی،جارویی دسته دار و بلند و بعضی ها هم بیل و پارویی را تحویل گرفتند وان را بدوش کشیدند وبا موزیک نظامی برای پاک کردن دور سبزه میدان عازم شدند.دراین میان فقط کارمندان کمیته انقلاب ومسئولین ان ازاین وظیفه سنگین معافیت داشتند. مسیر جاروب بدوشان، از عمارت حکومتی،مستقیم بسوی سبزه میدان نبود، بلکه انان را که حدود ششصد نفر میشدند ،درمیدان بارفروشان وخیابانها گرداندند تا مانوری داده باشند ومردم را به تماشا بنشانند ونهایتا به سبزه میدان برسانند.مردم هم دو طرف خیابان ایستاده بودند و کف میزدندوبخشی هم سر پنجره ها بودند و بچه ها می خندیدند و گاهی دست می زدند. [caption id="attachment_450859" align="aligncenter" width="513"] یقیکیان روزنامه نگار[/caption] اقای یقیکیان روزنامه نگارو نمایشنامه نویس ارمنی،با رسیدن به سبزه میدان جاروی خود را برسم هدیه،تقدیم به نوکرخانواده دوست خود نمود و در بالکن ساختمان دو طبقه مشرف به سبزه میدان با انان،دورمیز نشسته و قهوه و شیرینی میل فرموده و سپوران نوظهور انقلابی را تماشا میکردند.تقریبا 600 سپورنوظهوردرمدت سه ساعت قادر به پاک کردن یک طرف سبزه میدان هم نگردیدند.درصورتی که دو سپورشهرداری این کاررا درمدت دو ساعت بهتر ازهمه انان انجام میدادند . کسانی هم بودند که به کمیته انقلابی جنگلی ها و رهبری ان،احسان الله خان،اعتراض کنند که معلمین ومدیران مدارس برای کار دیگری استخدام شده اند و باید به درس و مشق و تعلیم و تربیت کودکان بپردازند،نه انکه جارو بدوش بگیرند و کوچه و خیابان را نظافت کنند.اما حکم ، حکم انقلابیون جنگل بود و کاری نمیشد انجام داد .   لینک قسمت دوم