برای اتفاقات تلخ ورزشگاه سردار جنگل رشت؛
۱۳۹۸/۰۸/۲۰ ۱۰:۰۳ چاپ
گیل خبر/ سامان بدر: همه کسانی که در دهه هفتاد و هشتاد مسابقات سپیدرود را در لیگ دسته دوم از نزدیک تماشا می کردند با نسل قدیمی هواداران این باشگاه آشنا هستند. همان ها که که سپیدرود هرکجای جدول بود بازهم برای تماشای دیدارهای این تیم حضور پیدا می کرد. از عباس آقا که از  بازار بلند می شد و به نوعی بزرگتر تیم بود. آقا فرهاد که  با دوچرخه اش  را کنار سکوهای  ورزشگاه پارک می کرد و  همیشه دوست داشت صدای تماشاگران تا خود بیمارستان های اطراف ورزشگاه شهید عضدی شنیده شود.  از  آقا هادی که سپیدرود را در لیگ برتر ندید  و نعمت الله رنجبر خدابیامرز که بعد از بازی سپیدرود دارفانی را وداع گفت. از سه برادری  که  خنده و شوخیشان نقل محفل ورزشگاه بود تا نسل جوانتر مثل هادی، سامان و نوید و مهرشاد که بعدها به روابط عمومی باشگاه رفت. جمع کوچک و شاید متناقضی که با همه انتقادات همیشه پای تیم بودند. اما بعد از صعود سپیدرود به لیگ برتر نسل جدیدی در میان هواداران سپیدرود بروز کرد که آن جمع کوچک را به حاشیه برد و حالا این نسل جدید آن قدر قدرت پیدا کرده که  وسط بازی این حق را به خود می دهد که در روند مسابقه اخلال ایجاد کند و بقیه را به خودی و غیرخودی تقسیم کند. به بازیکن و مربیش فحاشی کند، اجازه مسابقه ندهد و و سپیدرود را با هوادارانی مثل خودش بشناساند. اتفاقات بازی با گل ریحان بسیار شوکه کننده و عجیب بود. حتی نمی توان کتمان کرد که بعد از توقف مسابقه سپیدرودی ها علاقه ای به ادامه مسابقه نداشتند و همین شکست آن ها را در مقابل گل مهمان را موجب شده بود. همین که اتفاقات مسابقه موجب شد که بازیکنان در حرکتی عجیب و احساسی در اینستاگرام خود  اعلام کنند که دیگر قادر به ادامه مسابقات نیستند نشان می دهد که چقدر تاثیر منفی از حرکت هواداران خود دریافت داشتند. سپیدرود با اسپانسر متمولی که گرفته است از لحاظ مالی اوضاع خیلی بدی ندارد، آن ها شاید در حد و اندازه های متعارف نیز هزینه کرده اند. روند فصل گذشته لیگ برتر نیز نشان داد که آن ها برای بازگشت به لیگ برتر باید زیرساخت های خود را هموار کنند و شاید اگر همین سرمایه گذاران جدید را فراری ندهند و سیاسیون و بعضی افراد عاشق انتخابات و صندلیهای سبز اجازه دهند که آن ها در تیم نقش داشته باشند می تواند در اینده روند موفقیت های این تیم هموار شود. ولی مشخص است که جمعی خواسته یا ناخواسته قصد ندارد که این تیم روی خوش ببیند. افزایش نوچه پروری و لیدرپروری در جمع فوتبالی ها آسیب فراوانی به جمع هواداری در  فوتبال گیلان زده است. شاهد آن هستیم که بحث های خصوصی و حتی زندگی شخصی بازیکنان و کادرفنی باشگاه ها به بیرون درز داده می شود تا با کمک تعدادی لیدر هواداران تحت الشعاع قرار بگیرند و علیه این و آن بسیج شوند. سپیدرود دیگر به این هواداران احتیاجی ندارد. آن ها نسل قدیمی خود را می خواهند که بیشتر از موفقیت با شکست های سپیدرود همراه بودند. نسلی که امثال سهیل حق شناس، مهدی آقازاده، محمد آبشک، مرحوم محمد زمانی، میلاد پورصف شکن در آن ستاره بودند. نسلی که با هلهله های هندی و گیلکی سرمست می شدند. ان جمع کوچکی که برای شنیدن صدایشان مجبور بودند به جای استفاده از دست و پا فریادشان را بلندتر کنند. از آن جمع به افرادی رسیدیم که فکر می کنند با درآوردن پیراهن و استفاده از عنوان های سریالهای  خارجی می توانند برای خودشان هویتی به دست آورند.  واقعا چه حیف که همزمان با سقوط سپیدرود به لیگ یک شاهد سقوط هواداری در این باشگاه نیز هستیم.