پیشنهادی به جامعه هنرمندان شهر؛
۱۳۹۸/۰۸/۱۳ ۱۸:۵۵ چاپ
شهرداری رشت
گیل خبر/کمیل فتاحی [video width="352" height="288" mp4="https://gilkhabar.ir/files/2019/11/خاتم.mp4"][/video] کمتری شهروندی است که در پیاده راه فرهنگی کلانشهر رشت, بویژه ابتدای خیابان سعدی, جنب «مجتمع فرهنگی, هنری خاتم الانبیاء» که مرکز پاتق جوانان است, دست کم برای یکبار دعوای قریب الوقوع دو یا چند نوجوان را ندیده باشد که با میزانسن خشم, دیالوگ فحش برای لحظاتی فضای عمومی را تحت تاثیر نمایش خیابانی خود قرار داده اند! مجسم کنید همان موقع در نگارخانه ی مارلیک مجتمع خاتم هنرمند نقاش برای مخاطبین تابلوهایش درباره آنچه به زعم او هویت مخدوش انسان معاصر است, سخن می گوید و سعی دارد از میان کنتراست آثارش به مفهوم واحدی از درهم آمیختگی روح عصیانگر انسان برسد. آنطرف تر چندنفر میان کتاب های بُنجل نمایشگاه دائمی مجتمع خاتم به صحبت های خانم فروشنده گوش می دهند که در توصیف کتاب 100 راه کنترل خشم اثر «ریچارد کارلسون» می گوید خشونت معلول علت های بیشماری است و کمی آنسوتر نیز متصدی کتابخانه عمومی خاتم به دانش آموزانی خیره شده که حین ورق زدن کتاب های تِست کنکور, غرق معادلات چند مجهولی آینده خود هستند! اما به فاصله ی چندمتری کتابخانه, در سالن آمفی تئاتر «وارش» تماشاچیان به اجرای موسیقی گروه جوانی گوش سپرده اند که سرانجام پس از ماهها دوندگی به زحمت مجوز اولین کنسرتشان را گرفته و اینک با ذوق فراوان روی صحنه برنامه اجرا می کنند! در طبقه فوقانی مجتمع خاتم هم سالن «سبز» میزبان اجرای تئاتری است که کارگردانش مانند همه ی گروه های نمایش رشت با دست سعی کرده نمایش آبرومندی را به صحنه ببرد! اما چسبیده به مجتمع خاتم در پیاده راه فرهنگی شهرداری رشت نیز برروی صندلی ها هنرمندان مختلف, خانواده ها, زن و مرد, پیر و جوان, مادری با کودکش, چند پیرمرد بازنشسته و شهروندان مختلف کنار هم نشسته و هر یک ضمن گفتگو به طریقی وقت گذرانی می کنند! به این تصویر دست فروشانی را هم اضافه کنید که پرتقال و گلابی محلی و برگ سیر و کلی محصول رنگ و لعاب دار می فروشند و یا موزیسین های جوانی که به ناچار کنار پیاده راه ایستاده و برای رهگذران گیتار, سنتور و یا ویُلن می نوازند, همه ی اینها و بسیاری مناظر و اتفاقات جالب و دیدنی دیگر به محوطه شهرداری, سیمایی جذاب و منحصر به فرد, سرشار از انرژی و سرزندگی داده است. حال تصور کنید در همین جهان بینی گُل و بلبل که ناقل حس خوب شهروندی است, ناگهان صدای نعره ای با کِرشِندو (اصطلاح موسیقی به معنای قوی شدن تدریجی صدا) جلب توجه کرده و به دنبال آن گروه همسرایان با هیاهویی خشن همراهی می کنند! در یک لحظه اتمسفر فرهنگی محیط واژگون شده و ملقمه ای چرکین هویدا می شود که در آن مردم اهم از زن و مرد, پیر و جوان قالب تهی کرده و ناگزیر بر هیئتی از جوانان آبگینه راه می گشایند تا این زره جامه گان روئین تن در حالی که کاپشن خود را در هوا به اهتزاز درآورده و نفَس کِش می طلبند, معادلات زمان و مکان را به اراده ی خویش درهم افکنده, پیاده راه فرهنگی شهر را به لوکیشن بومی دارودسته نیویورکی ها اثر کارگردان شهیر سینما «مارتین اسکورسیزی» تبدیل کنند! اینگونه است که انتظار تماشای صحنه قریب الوقوع دعوای خیابانی دو یا چند نوجوان در محدوده پیاده راه شهرداری, عادت ماهانه ی شهروندان می شود و ناگفته پیداست که چنین رخدادهایی در چهار گوشه شهر از جمله پارک ها و مناطق حاشیه ای بیش از یکبار در ماه روی می دهد که نقد آن به نوشتاری دیگر خواهد انجامید. اما اگرچه همواره سعی شده پیاده راه شهرداری بعنوان قلب فرهنگی شهر معرفی شود و اغلب رویدادهایی از جمله تئاتر خیابانی و برنامه های مناسبتی و موسیقی و جشنواره های شهری در آن محدوده اجرا می شود, اما چرا این نقطه از شهر آبستن چنین حوادث ناخوشایندی است؟ و چرا بیش از دیگر نواحی شهر به چشم می آید و مستلزم توجه جدی است؟! طبیعتا خواهید گفت ناکافی بودن زیرساخت های فرهنگی در کلانشهر رشت و کاستی های نظام آموزشی کشور در کنار ناآگاهی و سهل انگاری برخی خانواده ها نسبت به موضوعات پرورشی که قاعدتا ریشه در فقر فرهنگی و اقتصادی دارد و از سوی دیگر بیکاری جوانان و نبود امکانات تفریحی متنوع و ارزان و ازدیاد برخی مخدرات در شهر, از جمله علل وقوع چنین ناهنجاری هایی است که هم به تدریج کارکرد فرهنگی پیاده راه را تحت تاثیر قرار می دهد, هم در نگاه گردشگران و مسافرانی که رشت را بعنوان شهری دارای فرهنگ می شناسند, چنین وقایعی بویژه در محدوده ی شلوغ پیاده راه شهرداری, می تواند چهره شهر را مخدوش کند. با اینحال نمی توان انتظار داشت مداخله و ایجاد محدودیت های انتظامی چاره ساز ماجرا باشد! چرا که چنین معضلاتی هرگز با برخوردهای قهری یا پند و اندرز و سیاه نمایی و مقصر دانستن یک فرد و جریان, یک دستگاه یا سازمان دولتی رفع و درمان نمی شود, بلکه رویکردی جامعه شناسانه از طرف مدیران فرهنگی, هنرمندان کلانشهر رشت و رسانه های بومی لازم است تا علیرغم هزارویک کاستی و محدودیت اجتماعی با شناخت علمی و عینی از احوال نسل نوجوان، تلاش شود با روش های ابتکاری مانند تولید تئاترهای خیابانی درباره ناهنجاری های اجتماعی و یا دعوت از نوجوانانی که اطراف مجتمع فرهنگی خاتم پاتوق کرده و تاکنون داخل سالن پا نگذاشته اند، دقایقی را هم پهلو به پهلو در محافل فرهنگی با هنرمندان شهر معاشرت و تعامل برقرار کنند، امری که اگرچه ایده آلیستی بنظر می رسد، اما در این راه خود هنرمندان بیش از دیگران می توانند انزوا طلبی و سرگشتگی نسل امروز را دستمایه آثار خود قرار داده و تلاش کنند تا افق های تازه ای در ساحت فکری این نسل ایجاد شود.