درباره نمایش الیور توئیست؛ تئاتری در سطح کار آموزشگاهی!
گیل خبر/ کمیل فتاحی محمد پورجعفری نویسنده و کارگردان نام آشنای گیلانی, این روزها تازه ترین نمایش خود با نام الیور توئیست اقتباسی از اثر جاودان چارلز دیکنز را در مجتمع خاتم الانبیاء رشت به صحنه برده است. (گزارش تصویری)   الیورتوئیست برای مخاطب داستانی آشناست که دست کم انیمیشن یا نسخه سینمایی آن بارها از تلویزیون پخش شده است  و این بارهم با نمایشی کلاسیک مواجه ایم که کارگردان علیرغم بازنویسی, ترجیح می دهد نقاط عطف داستان اصلی را دستچین کرده و شخصیت ها را در همان بستر زمان و مکان و قالب کلیشه ای قبلی به صحنه ببرد! در حالی که قصه قابلیت های گسترده ای مترادف جامعه شناسی کودکان کار دارد, اما کارگردان از نوآوری بیشتر در قصه خودداری می کند تا برخلاف آنچه از او انتظار می رفت, نمایشی شبیه نمونه های پیشین ببینیم! فارغ از این که آِیا الیور توئیست نمایشی درباره کودکان است یا نمایشی برای کودکان، باید گفت هرچند اثر پورجعفری به ظاهر درباره کودکان, فقر, فاصله طبقاتی و بویژه خشونت علیه کودکان است, اما در عمل نتوانسته زیباشناسی نمایشی قابل توجهی در حوزه تئاتر کودک نشان دهد و از سوی دیگر در زمینه تئاتر بزرگسال نیز با یک اثر فاخر و مورد انتظار از این کارگردان فاصله دارد! در نمایش الیور توئیست به تحلیل شرایط تاریخی بسیار کمرنگ و جزیی اشاره شده و تنها در یک صحنه اعتراضات طبقه متوسط با فریاد اصلاح قانون اساسی و بهبود اوضاع نشان  داده می شود. متن می کوشد برشی از تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی غرب را پیش روی مخاطب قرار دهد و پورجعفری هوشمندانه داستانی آشنا از ادبیات جهان را با یکی از موضوعات روز جامعه ایران یعنی کودکان کار تطابق می دهد تا به ناخوداگاه مخاطب تلنگر زده و نشان دهد معضل کودکان کار بویژه از آغاز انقلاب صنعتی تاکنون ساختارمند شده! آسیبی که می باید از طریق عدالتخواهی طبقه متوسط در برخورداری کودکان بی سرپرست از آموزش و بهداشت و مراقبت های پرورشی, بعنوان یکی از مهمترین دغدغه فعالان اجتماعی پیگیری شود.   به قول کارگردان «الیور توئیست نه یک نمایش لاکچری, نه یک نمایش موزیکال, بلکه نمایشی درباره درد و رنج کودکان و برای مخاطب عادی است», اما آیا واقعا به این علت کارگردان در استفاده از جلوه های بصری مانند طراحی نور و صحنه خودداری کرده که نمایشش دچار رنگ و لعاب آثار متداول نشود! یا این فقدان بیش از آنکه نشانگر تاکید کارگردان بر سادگی روایت باشد, حاصل محدودیت زمان تولید و بضاعت گروه است!؟ با این حال همراهی یک گریمور باتجربه و چند بازیگر مطرح, نشان می دهد پورجعفری در نمایش خود به استانداردهای هنری بی توجه نیست, اما فرم اثر به گونه ای نیست که بتوان از الیور توئیست بعنوان نقطه عطفی در اجراهای پاییز امسال یاد کرد.   هرچند شخصیت پردازی ها به اندازه بنظر می رسد, اما گاها نوعی اغراق در آنها دیده می شود که مانع ایجاد ارتباط منطقی با دیگر نقش ها شده است! بعنوان مثال یگانگی شخصیت الیور او را از کودکان دیگر متمایز می کند و در حالی که او جستجوگر, علاقه مند به مادر و رویاپرداز است, اما کودکان دیگر با همان مختصات زیستی, بطور کامل در مسخ فاگین قرار دارند! و نه هرگز به اوضاع شک کرده و نه بر شرایط شوریده یا با الیور همراهی و همدردی می کنند! طراحی و دوخت لباس های یک دست برای کودکان یتیم خانه, از نقاط مثبت نمایش است, اما در باقی موارد لباس و عنصر رنگ در این اثر نقش مهمی ایفا نمی کند! مثلا رنگ لباس الیور توئیست در تمام طول نمایش تقریبا سیاه و سفید و خاکستری است, در حالی که کارگردان می توانست با نگاه به کنتراست کلی صحنه,  رنگ را به بهانه جوراب یا تیشرت الیور همسو با متن مورد استفاده قرار دهد. البته در لحظاتی که الیور در خانه مرد ثروتمند، کاموایی با رنگ دانه های ریز به تن دارد, در این صحنه هم کاربرد رنگ به گونه ای نیست که شوق کودکانه الیور در مواجه با رویای داشتن والدین را نشان دهد. درباره دیگر کاراکترها نیز مثلا دامن قرمز نانسی دم دستی ترین نشانه شخصیت پردازی اوست, یا کشیش که ردای بلندی به تن دارد, اما از رنگ و به دنبال آن نورپردازی در نمایش استفاده کمی شده! و به همین دلیل فضای بصری نمایش در لحظاتی برای مخاطب خسته کننده و تکراری است. چنین سبک نورپردازی تئاتر با استفاده از چند پروژکتور, در دهه های گذشته گریز ناپذیر بود, اما اکنون به لطف تجهیزات پیشرفته می توان با طراحی منعطف, فضای کلاسیک قرن هجدهم را با جذابیت و البته عمق و سایه روشن بهتری القاء نمود که نه شبیه تئاترهای خوش آب و رنگ بشود, نه به نمایش های دهه شصت و هفتاد تنه بزند! اگرچه نه فقط در الیور توئیست, بلکه در اکثر نمایش های کارگاهی رشت, بروز چنین کمبودی باعث  شده است  در نگاه کلی تمام نمایش ها جلوه بصری مشابه یا نزدیک به هم پیدا کنند!  
 اینکه چرا الیورتوئیست پورجعفری علیرغم نقاط ضعف و قوت خود, با این حال از استقبال نسبتا خوب تماشاچیان همراه بوده, امری خوشحال کننده است که امید می رود در آینده نیز نسبت به تمام آثار صحنه ای در رشت استمرار یابد.اما بد نیست اشاره کنیم در شهر باران هر نمایش با هر سطح ساختاری, مخاطبین ثابتی دارد که به اصطلاح تئاتر بین هستند. خود پورجعفری و چند بازیگر پیشکسوت و مطرح الیور توئیست هم توانسته اند انبوهی از علاقه مندان به تئاتر را به اعتبار نامشان به سالن بکشانند و در نهایت خانواده ی کودکانی که در این نمایش ایفای نقش می کنند نیز به احتساب قوم و خویش دیگر عوامل, متضمن پر شدن بخش قابل توجهی از صندلی ها هستند و به همین دلیل با توجه به استقبال نسبتا بالا از الیور توییست, از محمد پورجعفری نیز انتظار می رود در آثار خود با نو آوری, رویدادی تازه و قدمی به جلو  در عرصه تئاتر گیلان رقم بزند. خلاصه اینکه هرچند نمایش الیور توئیست را یک اثر آموزشگاهی و نیمه حرفه ای بدانیم, اما فرصت سر و کله زدن با ده ها هنرجوی کم سن و سال و پرورش کودکان در بستر هنر تئاتر که محمد پورجعفری بعنوان آموزگاری جوان سالهاست با آن دست و پنجه نرم می کند, اهمیت ویژه ای دارد, زیرا کار با نسل کودک و جوان از جهاتی به معنی ارتقاء فرهنگی و پرورش روحی نسل آینده این سرزمین است, موضوعی که یکی از اهداف نمایش الیور توئیست در رابطه با همین نسل و نشان دادن معضل کودکان کار و لزوم توجه بیشتر به این طبقه محروم بود.