عکس های خصوصی «منجوغ خان اجباری» با چند کبوتر لو رفت!/طنز
گیل خبر/ کمیل فتاحی آن زمان مرسوم بود در خانه رجال حکومتی جک و جانور زیاد بود. از سگ و گربه و طوطی و مرغ عشق و قناری ... ! که حتما یکی از این پرندگان دست پرورده «منجوغ خان اجباری» بود. «منجوغ خان» خودش اما بطور تخصصی عاشق کفتر بود و حتی مدتی با پرستو خواهر شاه کفتر صادر می کردند کشورهای عربی! «منجوغ خان» چهره خاصی داشت و از بس سیگار کشیده بود، لبه های سبیلش زرد شده بود و بعدا بسکه بازهم سیگار کشیده بود، لبه های سبیلش کاملا قهوه ای شده بود! چشمانش نافذ و مقتدر بود و باعث می شد هرکه تخم چشمش را می دید، فکر می کرد هرلحظه ممکن است از حدقه بزند بیرون! اما واقعیت این بود که تخم ها یک عمر در همان حالت سابق روی لبه مژگان چشم «منجوغ خان» گیر کرد و نه راه پس داشت نه راه پیش! و هرگز از کاسه بیرون نزد! در یک کلام منجوغ خان چیزی شبیه اجداد اورانگوتان ها بود که «داروین» تمام عمر دنبال یافتن سرنخی از آن بود! بعلاوه یک هاله معنوی هم در رفتارش هویدا بود که او را از دیگر پرنده بازها متمایز می کرد و باعث می شد کفترها بهش اعتماد کنند و مدتها بدون دردسر روی پایش بنشینند! هرجا که پلکانی می یافت از آن بالا می رفت و پول خرج می کرد و آدمهای خودش را می نشاند و آن ها را به دقت مهره چینی می کرد و دایره نفوذش را زیاد می کرد، در همه جا حتی یک وجبی تخت خواب شاه هم نفوذ داشت و می گفتند چندبار صدای باد فتق شاه را شنیده! اما عمو «هژبرخان رزمجو» برادر ناتنی «منجوغ خان» هم فرد بانمکی بود که زمان رضاشاه میان توده ای ها نفوذ داشت، اما بعدها بخاطر دزدی از بانک مرکزی از کشور گریخت و مدتی در شوروی زندگی کرد تا اینکه عاقبت نشریه ای در بغداد تصویری از او منتشر کرد که یک بطر ودکا در دست داشت و در مرز کانادا حیران و سرگردان می چرخید! «هژبرخان» در کتاب خاطرات خود که هرگز منتشر نشد، درباره «منجوغ خان» گفته بود : منجوغ ذاتا اهل پرنده بازی بود. بعضی پرنده ها را از فرنگ وارد می کرد و مدتی با آنها وقت می گذراند و زمانی که می دید آداب زندگی با رجال حکومتی را یاد گرفته اند، آنها را می فروخت به اشراف و یا برای مهمانی های شبانه به شاهزاده های تازه به دوران رسیده اجاره می داد. برخی می گفتند «منجوغ خان» بسکه اوقاتش را با پرندگان گذرانده، رفتارش شبیه پرنده ها شده! مثلا صدایش اواخر عمر دو رگه شده و حرکات عجیبی پیدا کرده بود! یا سرش را عین طوطی تکان می داد و لبش را عین قرقاول لول می کرد! حتی روز قبل از مرگش در بیمارستان به نرس جوانی که آمده بود بالای سرش، گفته بود : شما قبلا پرستوی من نبودید! (احتمالا منظورش پرستو خواهر شاه بود) ۷۴ ساله بود که در ازدواج آخرش با یک رقاصه هندی به اسم «سوزان خان» که فقط دو پلان در یک فیلم موزیکال بالیوودی ایفای نقش کرده بود، سوژه مطبوعات بریتانیایی شد و روزنامه ها نوشتند : سلطان پرنده ایران دم پیری پیلش یاد هندوستان کرده و خرطوم پیل را گرفته سمت تاج محل! اما خود «منجوغ خان» در طول عمرش هرگز به حرف کسی بها نداد و دائم سرگرم رسیدگی به آب و دون پرنده هایش بود. یکبار هم اسناد و نسخ خطی قولنامه پرنده های «منجوغ خان» توسط MI6 از زیر کاشی توالت خانه اش پیدا شد. بعدها اصل این اسناد توسط مادام «المیز اغلو» دخترعموی سرکنسول ترکیه که خود او هم پرنده باز بین المللی بود و چندبار با «منجوغ خان» در اتاق زیرین کاباره طهران نشست و برخواست محرمانه داشت، از مرز ایران خارج شد و از موزه لوور فرانسه سردرآورد تا در شرایط محیطی و دما و رطوبت مناسب بعنوان اسناد طبقه بندی شده رجال پرنده باز خاورمیانه نگهداری شود! عشقش این بود که انواع پرنده از پرستو تا یاکریم و گونگیشک و کلاغ و ... را می گرفت و جلد می کرد و به رجال و شاهزاده های دربار می سپرد تا گروبندی کنند. دلش میخواست طرح علمی جفت انداختن پرستو و کلاغ را کلید زده و پرنده جدید به نام شاهنشاه اختراع و ثبت کند، اما عمرش کفاف نداد و این طرح در نطفه خفه شد! خلاصه سالها کار «منجوغ خان اجباری» پرنده بازی و پرونده سازی برای پرنده های نامدار و شناسنامه دار صادراتی و وارداتی بود تا اینکه عاقبت یک شب سرد پاییزی جسد بی جانش را عین سوسیس بندری داخل قالیچه پیچیدند و روانه تنور دیار باقی کردند. فردای آن شب روزنامه کیهان برای صفحه اول خود تیتری انتخاب کرد که چون ربطی به این ماجرا نداشت از آن می گذریم. اما اخیرا در حوزه مستراح دربار شاه که الان جزو موزه شده و روزانه هزاران که دروغ است، نهایت پنج نفر از آن بازدید می کنند، یک قطعه عکس منتشر نشده از «منجوغ خان اجباری» در حال عشقبازی با تعداد زیادی کفتر پیدا شده که سالها قبل توسط پرستو خواهر شاه، زیر کاشی مستراح کاخ جاساز شده بود. خلاصه اینکه به بهانه لو رفتن این عکس مهم، یادی کردیم از پدر پرنده بازی معاصر ایران، «منجوغ خان اجباری» که همراه دیگر رجال پرنده باز تاریخ معاصر این مملکت به فنای عظمی رفت!  

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code