سهمی از یک تراژدی به هم پیوسته؛ از بی هنری تا تب ساسی!
  گیل خبر/یونس رنجکش چند روزی است که پخش کلیپ هایی از دانش آموزان برای شادی با استفاده از آهنگ یکی از خواننده های به اصطلاح زیرزمینی و آن سوی آبی، ذهن بسیاری از مسوولان از سیاسی و فرهنگی را قلقلک داده است و تب ساسی تا جایی پیش رفت که هرکسی مسوولیت را بر دوش دیگری می اندازد و در این آشفته بازار بیش از آنکه مسوولانه به تحلیل اینگونه رخدادها بپردازند، با پیچیدن نسخه ای ضربتی و محکوم کردن های همیشگی سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند و همانگونه که در گذشته تجربه ثابت کرده است بعد هم مثل همه موضوعات اینچنینی همه چیز به فراموشی سپرده می شود تا رویداد بعدی و اظهارات دیگری که کلیشه ای گفته خواهد شد هر چند که شادی کردن هیچگاه در جامعه و ارزش های نهفته در دین و فرهنگ ایرانیان مزموم نبوده است بلکه شیوه ها و الگوها و روش ها گاهی دچار تردید و چالش و مشکل افرینی تفسیر شده است.   امروز درحالی معترض رسوخ چنین برنامه هایی در جامعه اسلامی بویژه محیط های آموزشی از مهد کودک ها تا دبیرستان و دانشگاه هستیم که می بایست به جای فرار به جلو با رفتارهای احساسی، کمی به عقب برگردیم و مروری بر نوع روش های آموزشی و اعمال رفتارهای سلیقه ای در برخورد با جامعه هدف در گذشته داشته باشیم یعنی جامعه هدفی که امروز متولیان امور در عرصه ها و صحنه های مختلف کشور از عالی ترین تا میانی و پایین، دستی بر آتش تصمیم سازی و تصمیم گیری دارند زیرا با کمی دقت بر روی سن همین دانش اموزانی که تصاویر آنان دراین کلیپ چند روز پیش و یا نمونه های دیگر مشاهده شده است نشان می دهد در مقطع سنی قرار دارند که محصول پرورش همان پرورش یافتگان سال های دهه ۵۰ و ۶۰هستند یعنی نسل های پس از انقلاب اسلامی که مسوولیت پرورش آنان با نسل پیش از آن بود که پس از انقلاب همه منتظر بودند چگونه نسلی برای آینده آموزش و پرورش خواهند داد و آن انتظاراتی بود که چندان غیر طبیعی نبود و باید متناسب با آرمان های انقلابی و آموزه های آن جامعه فردا بهتر از گذشته شکل می گرفت و این ماموریت بسیار خطیری بود که برای فردای ایران اسلامی همه دست به کار می شدند با تعهد و راهکارهایی که به ذهنشان می رسید .   اما متاسفانه در سال های پس از انقلاب اسلامی بنا به دلایل مختلف و حوادثی که بر این انقلاب و نظام نوپا از درگیری ها و فتنه های بدخواهان داخلی گرفته تا جنگ تحمیلی و فشارهای بیگانگان برای از پای درآوردن این ملت و آرمان های انقلابی آن گذشت، خلاء ها و غفلت های مختلفی در پرورش نسل بعد انقلاب اتفاق افتاد که شاید دلیل عمده آن درگیری های ذهنی دیگری بود که در متولیان امور و اولویت هایی که برای برون رفت از بحران ها وجود داشت، باشد و بر این اساس گاهی با در آمیختگی و آغشتگی مرز سلیقه های فردی و گروهی و سیاست های محفلی و محلی و برداشت های متفاوت از آنچه به عنوان راهکار انتقال ارزش ها می پنداشتند در مقابل روش های منطقی و اصولی برآمده از آموزه های دینی و اخلاقی و تجربیات و نیازهای نسلی، شاهد رفتارهای یکسویه نگر و تک بعدی در فرآیند آموزش نسل آموزش پذیر از یک سو و انتخاب گاهی افرادی نابلد و یا کم هنر برای انتقال ارزش ها و مفاهیم مورد نظر بودیم، که نتیجه آن در دو گانگی خاصی بروز کرد.   یعنی در فضاهای رسمی آنچه گفته و نوشته می شد به خوبی در برابرش سر تکان می خورد اما در خوب شنیدن و فهمیدن و عمل کردن کمی درنگ وجود داشت بطوریکه شاهد رفتارهای غیر از آنچه انتظار می رفت، بودیم و در این میان زندگی دوگانه ای بود که با جامعه همراه شد هر چند که در تحلیل این وقایع نباید بخش قابل توجهی از جامعه پویا و ادب اندیشه که در پرورش جوانان و نوجوانان این مرز بوم همت ویژه ای با شناخت دقیق از ظرفیت ها و ذائقه ها داشته اند را نادیده گرفت.   اما اگر امروز دغدغه هایی برای حفظ ارزش های جامعه وجود دارد، باید پذیرفت که از ابتدا در امر آموزش بدون توجه به نیازهای نسل آموزش پذیر متناسب با تغییر ذائقه و مطالبات سنی و شرایط اجتماعی وگاهی انتخاب ویژگی های تعلیم دهندگان به اشتباه رفته ایم و برای جبران باید به روش های اصلاحی بر اساس آموزه های صحیح دینی و مذهبی و دانش روز و نیاز نسل عمل کنیم و به یاد داشته باشیم که هر پدیده ای که در جامعه اتفاق می افتد، محصول مجموعه ای از زمینه ها و شرایط محیطی و زمانی دیگری است که باید به خوبی شناخت و براساس ان عمل کرد.   باید خوب تشخیص دهیم که نه تنها در گذشته در امر هویت سازی و توجه به خاستگاه جامعه هدف، خوب عمل نشده و با محدود کردن بخش هایی از نیاز ها و تاکید و پا فشار بر برخی سلیقه ها موجب گردش نگاه همان نسل در تصمیم سازی های آینده و یا حتی بی تفاوتی در مقابل این مسوولیت مهم اجتماعی شد، بطوریکه با کم هنری و یا بی هنری در مدیریت شرایط و فضا، صحنه برای تاثیر گذاری هنرمندانه تفکر و ذائقه های دیگر واگذار شد. و این درحالی است که تاریخ و فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی کشور، آنقدر ظرفیت های بالا در کنار عناصر ارزشمند و الگوهای رفتاری شایسته برای اثر گذاری بر ذائقه های متنوع جامعه دارد که نیازی به گردش در فراسوها نباشد اما در این مهم می بایست عناصر تصمیم ساز و تصمیم گیر واقع بینانه به نیاز نسل ها و استعدادهای آنان بنگرند و در مقابل امکانات و اختیارات پاسخگو باشند و بپذیرند که باید نسلی توانمند و سرمایه های اجتماعی پرورش داد و توانمند سازی و مهارت آموزی در زندگی بر اساس الگوهای شایسته، باید محور باشد و در پرورش نسل ها هنرمندانه پیش رفت تا نگران تب ساسی ها نبود. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.