اختصاصی گیل خبر/ سرویس اجتماعی: از یازدهم اردیبهشت ثبت نام کاندیداهای هیات مدیره  پنجمین دوره انتخابات سازمان نظام پرستاری کشور آغاز می شود. این انتخابات 21 تیرماه برگزار می شود و همیشه حواشی مختلفی را در پی داشته است. در استانه ثبت نام در  انتخابات، گیل خبر در گفت و گو با علی دادخواه از فعالان سیاسی و اجتماعی  و پرستاری استان گیلان که بارها یادداشتهایش مورد توجه قرار گرفته است درباره این انتخابات به گفت و گو نشسته است که در زیر می خوانید. گیل خبر : آقای دادخواه دو سال قبل به بهانه روز پرستار مصاحبه ای با شما بعنوان یک فعال پرستاری در عرصه رسانه ،سیاست و صنف داشتیم و شما انتقادات فراگیری به چهارمین دوره سازمان نظام پرستاری کشور و نحوه مطالبه گری آن والبته دانشگاه علوم پزشکی داشتید اکنون وضعیت پرستاری را با توجه به آنچه که در کشور و در استان ما می گذرد چگونه می بینید ؟   دادخواه : از دعوت مجدد شما سپاسگذارم. قبل از اینکه پاسخ پرسش شما را بدهم مایل هستم به یکی از مسایل مهم اشاره کنم که جهت مرا در این گفتگو مشخص می کند.یادم هست سال ها پیش دکتر عبدالکریم سروش در یکی از آثار خود به این نکته اشاره کرد که نفت نمی گذارد ما «کار» کنیم و دین( مفهوم الهیاتی آن و نه ساحت قدسی) نمی گذارد ما «فکر» کنیم.حالا من معتقدم باید در کنار دین و نفت به دو عنصر دیگر نیز در وضعیت اجتماعی امروز ما توجه کرد:جامعه مدنی و سرکوب.یعنی جامعه نحیف و غیرتاریخی مدنی و ارکان شکل نگرفته و منحرف آن در جامعه ما نمی گذارد ما «فرد» شویم و هویت فردی پیدا کنیم و از طرفی سرکوب نهادهای قدرت اجازه نمی دهد ما تبدیل به «انسان سخن گو» شویم. حالا شما جامعه ای را تصور کنید که بنا به تحلیل بالا در آن نه کار ممکن است نه فکر کردن نه فرد شدن و نه سخن گفتن.جامعه ای که نتوان در آن کار کرد و اندیشید و فردیت خود را آشکار کرد و سخن گفت چیزی جز یک جامعه منحط نخواهد بود که تنها مرگ را ممکن می کند.سیل و مرگ و ویرانی حاصل از آن یا هر فاجعه انسانی و طبیعی دیگر در جامعه امروز ما چیزی نیست جز نتیجه جامعه ای که در آن کار(اقتصاد) و فکر(فرهنگ) و فرد شدن(اجتماع) و سخن گفتن(سیاست) ممکن نیست . و کنشگری صنفی هم با هر نگاهی که داشته باشیم چون حضور در اجتماع است ،یک سیاست ورزی است ( عطف به تعریف ارسطو به سیاست) و باید بگویم در جامعه ما این نوع اکتیویسم هم شدنی نیست. اجازه بدهید من از یک بیشرمی اخلاقی که در میان ما روی داده است سخن بگویم. حتما در خبرها دیدید که روزنامه سپید بنقل از عبدالرضا عزیزی، عضو شورای عالی نظام پزشکی نوشته است: افزایش ۸ درصدی تعرفه ویزیت در حالی که هتلینگ بیمارستان ها ۲۰ درصد افزایش یافته؛ مایه نگرانی است.« و ادامه داده :» نمی شود دولت برای خودش ٢٠ درصد افزایش درآمد در نظر بگیرد ولی برای پزشکان ۸ درصد افزایش تعرفه های پزشکی را به همراه داشته باشد.» حالا نکته شرم آور این حرفها آنست که عزیزی گفته :« دود این تصمیم ها در نهایت به چشم مردم خواهد رفت و نگران هستم که کیفیت خدمات پزشکی رقیق و نازل شود.» عین همین حرفها را پیش از این دکتردالوندی ریاست سازمان نظام پرستاری کشور زده و تهدید کرده بود اگر تعرفه گذاری پرستاری اجرا نشود بیماران آسیب می بینند ! .یعنی سازمانهایی که مردم - نهاد هستند و علی القاعده باید در خدمت توده ها باشند و فلسفه وجودی آنها محدود کردن تمامیت خواهی دولت هاست خودشان دارند علیه مردم اقدام می کنند آنهم بخاطر منافع جزیی سندیکایی.بعد شما می بینید همین سازمان ها کمترین حضور وحمایت را از مردم در جریان بحران سیل اخیر دارند. در کشوری که در شرایط تحریم های سخت قرار دارد و البته مردم با مشکلات فزاینده اقتصادی دست وپنجه نرم می کنند این حرفها جز بی مسئولیتی اخلاقی وحرفه ای چیز دیگری می تواند باشد.و از اینها غیراخلاقی تر آنست که ریاست سازمان نظام پرستاری دوباره بیاید و بگوید :« افزایش ۷۰ درصدی تعرفه پزشکی شلاقی بر پشت مردم است .» و ادامه بدهد :« زمانی که حداقل حقوق یک کارگر یک میلیون و 500 هزار تومان است و نسبت به سال گذشته اش بین 30 تا 35 درصد افزایش یافته چطور می توان توقع داشت تعرفه های پزشکی 70 درصد افزایش پیدا کند؟ » خب ! این یک بازی پوپولیستی است وقتی علی اصغر دالوندی پیش از این با استناد به اینکه بیمارستان ها با کمبود شدید نیروی پرستار مواجه هستند اظهار داشته است : چنین تصمیماتی ( عدم تخصیص بودجه برای اجرای تعرفه گذاری ) ،انگیزه خدمت در پرستاران را تضعیف کرده و در نتیجه،بیماران آسیب می بینند. گیل خبر : آقای دادخواه دیدگاه فوکویی شما به میکروارگانیسم قدرت و البته نقش نهادهای جامعه مدنی در اعمال این قدرت به توده های مردم قابل بحث است ولی با توجه به فکت هایی که بیان کردید دلیل این انحطاط و کژتابی اخلاقی را این نهادها که علی القاعده باید در خدمت مردم باشند را در چه می بینید؟ دادخواه : ببینید من پیش از این در یادداشت :« پایان کیارستمی و مرگ سوژه » مفصل به این موضوع پرداخته ام که در پزشکی ما انسان بعنوان یک ابژه مطرح است ،یعنی ما با تقلیدی که از نحوه ارایه خدمات درمانی از امریکا کرده ایم عملا چیزی به اسم « انسان» را به رسمیت نمی شناسیم.برای موضوع کار نتایج کلینیکی و پارکلینیکال است.و حالا هم که به یمن غلبه تفکر نئولیبرالیسم پزشکی بر ارکان نظام سلامت ما «پول» از همه چیز مهم تر شده است .دیگر لازم به گفتن نیست که در کشور ما سلامت « کالا » محسوب می شود و خرید و فروش می شود .حالا شما از من می پرسید منظورتان از نئولیبرالیسم پزشکی چیست؟ من می گویم : پول ومافیا.ببینید وقتی موضوع تروریسم است ،مثلا داعش یا جیش العدل تکلیف مشخص است ،دولت بطور واضح با آن مبارزه می کند. ولی وقتی که موضوع « مافیا» ست آنهم مافیایی که در درون خود دولت است آنوقت دولت نمی تواند و نمی خواهد که علیه خودش مبارزه کند.ما در ایران دولت شبه مدرن داریم یعنی یک دولتی که بر اساس رانت های نفتی امورات خودش را می چرخاند،از اینجاست که مشکل ما شروع می شود.تازه اگر اینهم نبود ذات خود دولت در مفهوم مدرن وهگلی آن ضد سوژه است .از طرفی آنچه که ما مافیای قدرت و ثروت می نامیم و تعریف روشن تری از نئولیبرالیسم پزشکی است ریشه در سازمانی قدرتمند بنام نظام پزشکی ندارد .قدرت این مافیا ریشه در روابط گسترده افقی با هم و نفوذ در خانه مقامات است.ودر حقیقت همین مافیاست که تکلیف کمیسیون بهداشت ،نظام پزشکی و انجمن اسلامی پزشکان را مشخص می کند.در حقیقت سندیکاها مانند بسیاری از نهادهای جامعه مدنی برخلاف ظاهر دموکراتیک و مطالبه خواهی که دارند در اصل در راستای منافع قدرت حاکم عمل می کنند.یعنی از طرفی از انتقال درست مطالبات توده ها به راس یعنی حاکمیت جلوگیری کرده و از طرفی دیگر باید ها و نبایدها و محدودیت ها و توانایی های حاکمیت را بخوبی به توده ها منتقل نمی کنند . البته راه حل تضعیف این سندیکاها و دیگر نهادهای جامعه مدنی و یا انحلال آنها نیست،ولی ما باید بدانیم برای دستیابی به هسته مطالبه گری که همانا قدرت است نیازمند نهادهای قویتر در خود دولت و حاکمیت هستیم و گذاشتن تمام تخم مرغ ها داخل سبد سندیکاها کاملا غلط است. گیل خبر : یعنی آقای دادخواه شما معتقد هستید مطالبه گری از دل نهادهای صنفی با توجه به ماهیت رانتی بودن قدرت در آنها غلط است؟ دادخواه : من درباره نظام پزشکی گفتم ولی در مورد سازمان نظام پرستاری باید بگویم این سازمان در حداکثر مطالبه گری خود هم اگر باشد که بدون توجه به درستی یا غلط بودن روش ها در دوره چهارم چنین بوده است ،باز به بن بست های سختی برخواهد خورد که توان گذشتن از آنرا نخواهد داشت و این می شود که گاهی مطالبه گری ماکزیمم ما هم در راستای منافع همان مافیای قدرت و ثروت خواهد بود.مبدل کردن سازمان نظام پرستاری از یک سازمان صنفی و شیفت دادن مطالبه گری به نهادهای جدید التاسیس می تواند به ما کمک کند.من از پرستاران می پرسم اگر محمدشریفی مقدم و معاونین و همراهانش در خانه پرستار و البته هیات های نظام پرستاری کارایی لازم را داشتند و توانسته بودند که در طول چهار سال گذشته گامی بسوی جلو بردارند و البته فقط یکی از شعارهایشان را محقق کنندفبهاالمراد ، ولی اگر نتوانستند دیگر ماندنش چه دلیلی دارد؟ وقتی خودشان معترف هستند که نتوانسته اند و بعد با پشت هم اندازی و فرافکنی آنرا گردن معاونت پرستاری و پرستاران وابسته به قدرت می اندازند و البته وزارت بهداشت. اینهم عذری بالاتر از گناه است.همانطور که قبلا گفته ام این حرفها آنها را مبدل به « دلقک های توخالی»! می کند .مشکل اینجاست که این سازمان جزیی نگر است و البته با سیطره گروهی هیجانی ، منفعت طلب ،دروغگو و ایدئولوژیک بر آن بنام  « عدالتخواهی» عملا نه در خدمت منافع پرستاران است ونه به رسالت اصلی خود عمل می کند.و برای همین است که علاوه بر بحران عدم دستاورد و عدم کارآیی بحران عدم مشروعیت و مقبولیت هم در بین پرستاران دارد.صرف بیان مشکلات که توسط این گروه مرتبا تکرار می شود یک نوع آگاهی کاذب است وخودش روح مطالبه گری را می کشد ،زیرا در فضایی که شما همه را دزد و فاسد می دانیدیعنی همه پاسخ ها را داده اید دیگر جایی برای پرسش گری و مطالبه گری نمی داند.   گیل خبر : بگذارید کمی محلی تر و عینی تر به مسایل پرستاری نگاه کنیم شما انتخابات پیش رو را در گیلان چگونه می بینید؟ دادخواه : ببینید در گیلان مثل همین انتخاب شهردار رشت ،همه چیز ما با دیگر استان ها فرق دارد وپرستاری هم همینطور است.چهار سال قبل ما در پرستاری با پدیده لیست ها مواجه بودیم.یعنی شریفی مقدم در خانه پرستار آمد و یک بدعتی گذاشت ولیست عدالتخواهان را در استان ها معرفی کرد . گروههای دیگر هم در واکنش لیست هایی ارایه دادند.بنده چون در بند مسائل انتخاباتی نیستم می توانم راحت نظر خودم را اینجا بیان کنم.من با ذات_گرایی صنفی یعنی این Essentialism که همه گروههای پرستاری در غالب آن می اندیشند مخالفم. این ذات_گرایی بمعنای تراشیدن یک هویت و یاIdentity برای خود و گروه خود و «دیگری» یا other را دشمن داشتن.بعنای دیگر من با هر گونه خودی و غیرخودی کردن در صنف و البته سیاست مخالفم.چون معتقدم هر کسی که می تواند به پیشبرد پروژه ارتقا حرفه پرستاری به ما کمک کند باید از او استفاده کرد و کاری نباید داشت به چه کسی نزدیک است و در کدام دسته یا گروهی قرار دارد.تهییج همکاران با رویکردهای یا «این» یا «آن» نوعی هژمونی ایجاد می کند که نتیجه آنرا در چهارسال گذشته دیده ایم. ‍ خب از غالب مشارکت ۲۶ ٪ پرستاران در انتخابات هیات ها در چهارمین دوره انتخابات در استان گیلان که فاجعه بار است ، برای هیات نظام پرستاری رشت ۹ نفر طبق اساسنامه انتخاب شدند.خانم ها پرسش ،طاهره زاهد صفت، لیلا ملک محمدی ،زهرا ذاکری وطاهره حقیقت پرس و آقایان محمدرضا یگانه، یاسوری ،محمدحسین دلسوز، صفری نژاد .که جز آقای یگانه همه از لیست عدالتخواهان بوده اند.حالا شما از پرستاران بپرسیدچند نفر از این اسامی را می شناسند ؟مثلا تابحال اثری از آثار خانم پرستش که هر انتخابات پیدایش می شود و یا خانم ملک محمدی و یا آن خانم بهیار حقیقت پرس دیده اند؟ و یا مثلا آقای یاسوری الان دقیقا کجاست ؟ یا خانم زاهد صفت که سر لیست این گروه بوده ورییس هیات رشت و البته بعدا رئیس شورایعالی الان کجاست ؟ وقتی می گویم با لیست و لیست بازی مخالفم دلیل آن همین است. پرستاران از این وضعیت بسیار ناراحت هستند.می دانید مشکل اساسی کجاست آنقدری که صنف و کنشگران صنفی به شکل گیری نوعی گروه گرایی و تهییج پرستاران کمک کرده اند ، آموزش های آکادمیک و اساتید برد و پرستاری نتوانسته اند نقش آفرینی کنند.ما در چهار سال گذشته با نوعی هولیگانیسم صنفی مواجه هستیم. یعنی بروز رفتار خشونت آمیز توسط جوانان یا افرادی که طرفدار گروه عدالتخواه هستند. ما با ظهور نوعی لمپنیسم در جامعه پرستاری روبرو هستیم که هرگاه امکان ساماندهی و بسیج پیدا می کند تمایل به خشونت در آن ظهور می یابد؟ چرا کسانی که خود را فعال صنفی می نامند عموما در زمره کسانی هستند که به بداخلاقی ،خشونت کلامی، منفعت گرایی و دروغگویی شهرت دارند؟ شما ببینید پرستاران شرکتی گیلان که حدود ۱۸۰ نفر هستند تا به امروز که ششم اردیبهشت است نه حقوق فروردین ماه خود را دریافت کرده اند ونه کارانه های معوق سال ۹۷ خود را ( بجز فروردین) ،بعد نظام پرستاری رشت آنها را حواله می دهد به رباط اداره پرستاری که بروید پیام بگذارید. پرستاران شاغل در مراکز خصوصی و فوریت ها از اجرای قانون بهره وری و کاهش ساعات کاری رنج می برند،خب ! نظام پرستاری و اداره پرستاری دانشگاه چه نقش حمایتی در قبال آنها داشته ودارد ؟ من به شما می گویم هیچ.پرستاران شرکتی ،قراردادی خصوصی وطرحی از عدم امنیت شغلی رنج می برند و هنوز ما درگیر کارانه های معوق سال ۹۷ هستیم.خب ! اینجا چه کسانی باید از پرستاران حمایت کنند؟ بعد ما متاسفم هستیم که می بینیم در داخل گروههای مجازی که مدیریت آنرا همین اعضای هیات رشت دارند علیه پرستاران دیگر مطلب می نویسند .یعنی بجای آنکه بیایند پاسخگوی کارنامه خود باشند جنگ ساختگی علیه خود پرستاران ایجاد می کنند.از من می پرسید انتخابات را چگونه می بینم ،من به شما می گویم این انتخابات کم رونق و کم مشارکت تر ازچهارسال پیش است. گیل خبر : از شما برای شرکت در این گفت و گو سپاسگذاریم.