تقوای بی محتوا (یادداشتی بمناسبت روز پرستار )
گیل خبر/ علی دادخواه   ✍️در «نامه ای برای تو که بخوانی» نوشتم زندگانی من اینچنین بوده است : با هر مشکلی دسته و پنجه نرم کردن ، ایستاده در تندباد حوادثی سخت، رقصنده با هر امکانی، نبوغ خود را در پای خود یافتن و تمامی لحظات در کمین شناخت خویش بودن و در انتظار معرفتی ناب و ابدی.تلاش ابدی برای فروتنی و انکار آنچه مرا از دیگران قدرتمندتر کرده تا جائیکه موجب حقارت خویش و وقاحت آنها شده و عشق ورزیدن و دوست داشتن بدون آنکه واقعا انتظار محبتی داشته داشته باشم و یا به شایستگی خود برای دریافت آن فکر کرده باشم .که فقط دوست داشتن بود که مرا حفظ می کرد ولی بقول فروغ عزیزم :«اما فایده اش چیست..؟!» روز پرستار هم آمد . چند روز قبل یادداشتی را در «دیارمیرزا»  منتشر کردم با عنوان :«هنر عشق ورزی، ایمان و امید را باید از پرستاری الگو گرفت.» دو سه روزی بود که با خود کلنجار می رفتم تا یک متن قوی و اصلی تری بنویسم تا منتشر شود و می خواستم در گیل خبر هم نشر پیدا کند تا تقدیری باشد از این رسانه تاثیرگذار گیلانی که در طول سنوات گذشته همواره صدای پرستاران این دیار بوده است. جرقه این یادداشت اما زمانی به ذهنم عبور کرد که در کتاب علیه تفسیر سوزان سانتاگ ( ترجمه مجید اخگر) مقاله « تقوای بی محتوا» را دیدم. خب! این یک رسم همیشگی است که در مناسبت های اینچنینی همه چیز طعم گل ، میوه و شیرینی می گیرد و بعد همه چیز دود می شود و می رود هوا.در حالیکه یک طبقه ، یک گروه یا یک صنف و یا حتی یک فرد برای اینکه تاثیر بگذارد،باید حقیقت خود را بشناسد .زیرا تا حقیقت خود را نشناسیم گامی در راه حقیقی برنداشته ایم.و برای شروع این راه باید که ابتدا خود ،طبقه خود و هر چیزی که بدان تعلق داریم و به ما تعلق دارد را نقد کنیم.ولی این جای تعجب و البته تاسف است که من این یادداشت را برای کسانی می نویسم که هرگز آنرا نمی خوانند و اتفاقا خوانندگان مرا کسانی تشکیل می دهند که عموما پرستار نیستند.ولی جای خرسندی و امیدواریست عموم مدیران گروههای مرجع پرستاری چه در دانشگاه ،چه در وزارتخانه و چه درسازمان نظام پرستاری کشور سیاه مشق های مرا دنبال می کنند.و به این قلم اعتماد دارند. « آیا نشنیده اید حکایت آن مرد دیوانه ای را که در روز روشن فانوسی برافروخت ،به میان بازار شتافت و پی در پی بانگ بر می آورد :« در جستجوی خدایم ! »- چون در آن حال بسیاری از آنان که به خدا باور نداشتند به دورش حلقه زده بودند او بسیار مضحک می نمود....مرد دیوانه به میانه شان پرید و چشمهایش را به آن ها دوخت .بانگ زد : « خدا کجاست ؟» من به شما خواهم گفت . ما او را کشته ایم - شما و من . همگی قاتل اوییم.» این مطلع زیبا و البته دهشتناک از نیچه را من از کتاب فراسوی نیک و بد او ( ترجمه داریوش عاشوری) انتخاب کردم . می خواهم با هم بیشتر بخوانیم پس می روم سراغ کتاب معروف او « چنین گفت زرتشت » و فصل « درباره رحیمان » وَه که در جهان کدام ابلهی به پایه یِ ابلهیِ رحیمان رسیده است و در جهان چه چیز به اندازه یِ ابلهی رحیمان مایه یِ رنج فراهم کرده است!وای بر عاشقانی که از رحمِ شان برتر، پایگاهی ندارند.شیطان روزی با من چنین گفت: «خدا را نیز دوزخی هست. دوزخِ او عشق به انسان است.»و چندی پیش شنیدم که گفت: «خدا مرده است. رحمِ خدا به انسان او را کُشت.»( بخش دوم،درباره رحیمان ،ترجمه داریوش عاشوری ،ص ۱۰۳ ، نشرآگه ،چ سی وسه ۱۳۹۴)آری ! ما نیز مهربانیم.ما پرستاران را می گویم . ایستاده ایم همچون مسیح از جانمان می بخشیم که :«جسد من خوردنی حقیقی و خون من آشامیدنی حقیقی است .»( انجیل یوحنا «جان» باب ششم ، آیه ۵۵) ولی که چه بشود ؟ در عصری که به عصر پوچی و بی معنایی - عصر مرگ خدا - شهره شده است این مهربانی احمقانه بنظر نمی آید؟ این تقوا بی محتوا نیست؟ یادتان هست که در ابتدای یادداشت چه گفتم :«تلاش ابدی برای فروتنی و انکار آنچه مرا از دیگران قدرتمندتر کرده تا جائیکه موجب حقارت خویش و وقاحت آنها شده » ! و اینست شرح حال ما پرستاران.من می خواهم بی پرده با شما سخن بگویم ، جز پرستاری کدام گروه و حرفه است که مصداق عشق ،ایمان و امید باشد ،آنهم توامان ؟ ولی خود پرستاران این را نمی دانند . اگر این هر سه عنصر در جایی جمع شود قدرت خود را نشان می دهد،ملکوت خدا آغاز می شود.ولی برای پرستاران جز درد و رنج عایدی دیگری نیست ،چرا ؟ چون بجای آفرینش «تیمارگری» را انتخاب کرده اند.در حالیکه هم آنها و هم جامعه ما نیازمند عشق ،ایمان و امید است و چه کسی بهتر از پرستاران که چنین چیزهایی را ببالاند و منتشر کند.از من گام عملی می خواهید من می گویم از کنار تخت بیماران جدا شوید و به آغوش جامعه بپیوندید.سلامت جامعه در گرو مراقبت ودرمان نیست.بلکه باید جامعه را امیدوار و قدرتمند پرورش داد.پرستاری چنین پتانسیلی دارد.این را در بیانات مقام رهبری ببینید. از اینجا به بعد من می خواهم از چیزهای وحشتناکی سخن بگویم.و به شما بگویم ما پرستاران بزودی تا چه حد نقش مهمی خواهم داشت که اگر حواسمان نباشد مخرب هم هست. طبقه متوسط، بشدت لاغر شده است ،و ما نیز در طیف هایی از این طبقه قرار داریم. جنگ فقیر و غنی پیش بینی است که محتمل بوده و متفکران به آن پرداخته اند.پیش از این ما پرستاران به جنگ کارفرما و کارگر پرداخته ایم و به تبعیض ها در پرداخت هادر مقایسه با پزشکان ( بعنوان کارفرما) بسیار معترض شده ایم.ولی آنچه که من رصد می کنم از حمایت های محمود احمدی نژاد از طبقه فرودست جامعه و پرستاران شروع وضعیت خطرناکی است که ما را می تواند وارد جنگ فقیرو غنی بکند.( در همین انتخابات ریاست جمهوری اخیر ،با ریاکاری آزاردهنده مسیولین سازمان ، یک گروه از پرستاران با راهبری سیدعباس کشفی ،معاون فرهنگی دانشجویی سازمان با رحیم مشایی ملاقات داشتند و مشایی برای ایشان سخنرانی هم کرد و حتی در یک اظهار نظر عجیب وعده داد وزیر بهداشت پرستار باشد! این در حالی بود یک تیم دیگر از سازمان با راهبری آقای چراغی که دبیر شورایعالی و رئیس هیات تهران بود با آیت اله رئیسی ملاقات و برای وی فعالیت می کردند و همه اینها در حالی بود که شریفی مقدم بعنوان قایم مقام سازمان از حسن روحانی اعلام حمایت کرده بود.و از پرستاران خواسته بود به او رای بدهند.در حالیکه عباس کشفی نماینده او در تیم احمدی نژاد بود .) بعد از شدت گرفتن تحریم ها احتمال می رود جناح راست تهی دستان و بیکاران شهری را علیه ثروتمندان و حتی طبقه متوسط شهری بسیج کند . در این مسیر به نام، عدالت خواهی، عدالت ذبح شده و به نام انقلابی گری، دستاوردهای انقلاب نابود خواهد شد.خب ! زمینه آنهم فراهم است.پیش از این طبقه متوسط شهری با تکیه بر توان مالی خود فروشگاهها و بازار را خالی و بسیاری چیزها را احتکار نموده و موجبات گرانی هر چه بیشتر را فراهم نمود.این خودش یعنی نسل کشی طبقه فقیر توسط طبقات غنی جامعه.حالا هر گروه و جناحی بیاید و شعارهای پوپولیستی مانند عدالتخواهی بدهد برنده میدان است و ما پرستاران نشان داده ایم نسبت به این شعارها آسیب پذیر هستیم.در حالیکه ما باید در مناسبات قدرت جانب حقوق همه طبقات اجتماع را بگیریم و از هر گونه جزیی نگری نسبت به مطالبات خودداری کنیم.پرداختن به جزئیات در حوصله این یادداشت نیست و توصیه ها مربوطه را در اینمورد خدمت بزرگان این رشته و حرفه در موقعیت های دیگر عرض خواهم کرد. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.