۳ زاویه نگاه به پدیده موسیقی خیابانی/ طنز
گیل خبر/ کمیل فتاحی چندسالی است که در گوشه و کنار معابر شهر رشت، مد شده جوان ها جمع می شوند و باهم موسیقی ممنوعه می خوانند. شرم بر ما مسئولان! کجایید ای دلواپسان کجایید! وا مصیبتا که این شده آخر عاقبت مملکت داری مان که جوان های ایران بجای کار در کارخانه ها و کمک به چرخه ی اقتصادی کشور و بالا بردن سطح مقاومت جامعه در برابر تهدیدات دشمن - خودشان به یک تهدید تازه و جدی تبدیل شده اند ... چه معنی دارد عده ای سد معبر کرده و عین زمان طاغوت در خیابان سازهای ممنوعه به دست بگیرند. ساز اگر خوب بود تلویزیون خودمان نشان مردم می داد و اینقدر علف و یونجه جلوی دوربین نمی گذاشتند. من خواهش میکنم مراجع مسئول در برابر این رسوایی ها سکوت نکنند. ماموران شهرداری هوشیار باشند و به محض شنیدن ترانه های مشکوک راسن وارد عمل بشوند. وامصیبتا که جوان های مملکت گمراه شده اند و باید با برخورد مناسب به راه راست هدایت بشوند و اگر هدایت نشوند براساس بند ش مورد برخورد قرار گیرند. یکبار دیگر کل متن بالا را خط زدم. لحظاتی فکر کردم. یاد یکنفر افتادم و از این لحن پشیمان شدم. نه نه ... این نطق اصلا برای سخنرانی مناسب نبود. من که میخواستم دور بعد کاندید انتخابات مجلس بشوم، مصلحت نبود از این زاویه به قضیه نگاه کنم. باید با لحن اصلاح طلبی به قضیه نگاه می کردم، نه از زاویه اصلاح نطلبی! نفس عمیقی کشیدم و دلم را نرم کردم تا در یک چرخش محسوس، از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنم. چندسالی است که در گوشه و کنار معابر شهر رشت، مد شده جوان ها جمع می شوند و باهم «اگه یه روز بری سفر - بری ز پیشم بی خبر ...» می خوانند. آفرین و احسنت بر ما مسئولان که اینچنین دسته گل هایی پرورش داده ایم. به جوانان اجازه هنرنمایی در پیاده روی خیابان ها را بدهید و به این ترتیب میزان ناامیدی و یاس و سرخوردگی و ندید بدید بودن را در جامعه پایین بکشید. این همه سرخوردگی بس نیست!؟ چرا نباید یک استیج باحال یا امکانات صدابرداری و رقص نور عین سرکارخانم سلن دیون برای اجرای خیابانی در اختیار جوانان قرار بدهیم و یا از قبل مکان مناسبی برای چنین برنامه هایی در نظر بگیریم!؟ بر یکان یکان ما واجب است از انرژی جوانان این مرز و بوم بعنوان فرصتی تازه و جدی برای شکوفایی گروه های موسیقی راک اند رول - متال - بلوز - پاپ - فولک و البته سنتی استفاده کنیم ... اصلا باید با تشکیل سندیکای موزیسین های خیابانی و هدفمند کردن این پدیده ی نوظهور فرهنگی، سرانه تولید آلبوم موسیقی را افزایش بدهیم تا استعدادهای تازه شکوفا بشوند. مگر این پدیده فرهنگی جزء جذابیت های توریستی بسیاری از شهرهای مهم دنیا نیست؟ چرا ما نتوانیم از این فرصت برای رونق گردشگری شهرهایمان استفاده کنیم. تا کی می خواهید جوان ها را دلسرد کنید. وقتی همین اجرای خیابانی را با زشت ترین رفتار از جوان ها می گیریم، چه انتظاری داریم که مغزها فرار نکرده و در آنسوی آب ها با موسیقی لس آنجلسی نیامیزند. جوانان مگر از ما مسئولان چه خواسته اند؟ کارو بار که نتوانستیم برایشان فراهم کنیم، در بعضی شهرها کنسرت موسیقی را ممنوع اعلام می کنند و بعضی خواننده ها ممنوع الکار می شوند و بعضی ترانه ها مجوز نمی گیرند و شاعر را زندانی می کنند! یکدفعه بفرمایید رامبد جوان را هم به جرم اخلاق سیاسی (شیوع خنده و شادی) زندانی کنند و به جای لبخند و امید، به مردم یارانه غم و غصه بدهید ... بعله ... فکر کنم این نطق سخنرانی حسابی گل کنه و موقع انتخابات دست کم پنج میلیون رای بیارم. اما ممکنه اونوری ها بهم رای ندن، باید یه کاری کنم چپ و راست رای بیارم و همه شیفته کلامم بشن. باید معتدل باشم، میانه رو - این سخنرانی زیادی تند بود. کاغذو مچاله کردم و از نو شروع به نوشتن کردم ... برادران، سروران و عالیجنابان مردم عزیز ما می دانند موسیقی غذای روح است. بنده خودم شدیدا اهل غذای روح هستم و پیش از انقلاب به مدت ۱۰ دقیقه شبیه یکی از خواننده ها تیپ زدم. امروزه ماموران شهرداری و انتظامی شریف ترین قشر جامعه ما هستند. نمی شود جوان های ایرانی شبانه روز در کارخانه ها کار و کوشش کرده و به چرخه ی اقتصادی کشور و بالا بردن سطح مقاومت جامعه در برابر تهدیدات دشمن کمک کنند - بعد ما اجازه ندهیم چهارتا آهنگ شیش و هشت در خیابان اجرا کنند. موسیقی حرمت دارد و نباید هر آهنگی را به نام موسیقی به خورد مردم داد. مردم کمبود شادی دارند و باید موسیقی خیابانی تحت مجوز اداره ارشاد ابتدا بررسی و سپس اجرا شود. نباید هنرمند را در حصار خط قرمز و ممیزی اسیر و عقیم کرد. بزرگی می گفت خودمان اگر نت موسیقی ننویسیم، دشمن برای ما نت خواهد نوشت. شهرداری ها باید لباس متحدالشکل یقه اسکی سفید در اختیار گروه های موسیقی خیابانی قرار بدهند و ساعات اجرا از قبل به اطلاع ماموران خدوم شهرداری برسد. ماموران انتظامی حق دارند آهنگ درخواستی خود را از گروه های موسیقی خیابانی بخواهند و آنها نیز به درخواست اینها عمل کنند تا همه باهم دوست بمانند و بسلامتی امید در جامعه گازانبری تزریق بشود. چه اشکالی دارد وقتی قیمت بلیت کنسرت گران است، هر جوان بااستعداد و هنرمند برای مردم در پیاده رو رایگان موسیقی اجرا کند. از شما می پرسم واقعا چه اشکالی دارد؟ از قضا بنده خودم انقدر خوشم میاد از این چیزا ... فقط باید رعایت همسایه ها را کرد. مردم ما در خانه مریض دارند، بیمار عصبی دارند - باید نوعی موسیقی استعمال شود که بیماران هم شفا پیدا کنند. جوانان ما بدانند اگر دشمن میخواهد از طریق ترانه های مبتذل در خاک ما نفوذ کند، ما با بستن راه های نفوذ و با اجرای آهنگ ها و سرودهای انقلابی، برای مردم خودمان امید و محبت ایجاد کرده و مشت محکمی به چانه ی دشمن می کوبیم. برخورد ماموران شهرداری با دستفروشان و گروه های موسیقی خیابانی نشان می دهد اخلاق مداری باید سرلوحه اقدامات فرهنگی شهرداری ها باشد. خوشبختانه بنا به آمار رسمی ایران جزء ده کشور برتر در زمینه تولید موسیقی زیرزمینی قرار دارد و ما باید تلاش کنیم این موسیقی زیرزمینی که با تلاش جوانان مملکت تولید می شود به خارج صادر و باعث ارز آوری برای کشور بشود. بعله ... چه متن خوبی، فکر کنم این آخری بهتر بود. نه سیخ میسوزه نه کباب - چه سخته واقعا جلب رضایت مردم. احساس میکنم این سخنرانی حسابی کولاک کنه ... اینجوری دل همه رو به دست آوردم و تردیدی ندارم تمام رسانه ها سخنرانی رو بازتاب میدن. با این روش رای آوردنم حتمیه - احتمالا بالای بیست میلیون رو شاخشه و ورود به خانه ملت رو در انتظارمه - الهی به امید تو!