هرمنوتیک واقعه عاشورا؛ و  چیزی که ما برای اصلاح بدان احتیاج داریم؟
گیل خبر/ علی دادخواه   اساتیدی مانند دکترحسن محدثی گیلوائی که همه تلاش خود را گذاشته اند بر روی نقد مراسم هایی که چند دهه اخیر در ماه محرم باب شده و به «کارناوالیسم عاشورایی» شهره است آب در داخل آبکش می برند. من به نظر ایشان و دیگر مصلحان دینی که شعائر عاشورایی را نقد می کنند و نوستالژی سنت های پیشین را دارند احترام می گذارم ولی نمی توانم از این گزاره غافل بمانم که ریشه این انحرافات در انحرافی است که ایشان سنت های گذشتگان می دانند.یعنی یک مسئله غلطی مطرح شده و هزار مسئله غلط دیگر پیش آمده در اثبات آن.همانطور که دکتر عبدالکریم سروش به تاسی از مولانا بیان می کند اصولا درکشته شدگان واقعه کربلا گریه کردن چرا ؟ و باید که بر رهایی آن بلندپروازان جشن گرفت . ‏سروش در نقد عاطفی شدن تفسیر از این واقعه می گوید: «حال آن نکته ای که قبلاً بیان کردم مربوط به همین جا می شود؛ اگر چیزی فقط با عواطف ما ارتباط پیدا کرد و نه جوانب دیگر روحی ما، این امر تبدیل شدنش به عادت خیلی خیلی شدید و سریع انجام می گیرد و دیگر نباید در تحول بخشیدن به شخصیت و تغییر افکار از آن انتظار زیادی داشته باشیم ولی اگر توام با تاملات عقلانی شد، همین توام شدن با تاملات عقلانی است که آن را از اینکه صرف یک عادت کورکورانه و تقلیدی شود دور نگه می دارد و آن را به یک عمل زنده و اثربخش تبدیل می کند. خوب در مسئله عاشورا هم باید این فکر را کرد؛ اینکه باید نو شود و این نو شدن ما را از غفلت و ناپختگی دربیاورد. اگر به ‏صورت یک سنت تقلیدی تکراری همیشگی درآمد، خدای ناکرده گاهی ممکن است نتیجه معکوس هم بدهد. آن داستانی که مولوی در مثنوی در مورد مراسم روز عاشورا ذکر می کند در واقع به همین معناست- و اگر کسی ظاهر بین باشد و ظاهر ابیات را توجه کند شاید هم برای او خوشایند نباشد- نقل می کند روزی شاعری وارد حلب شد (کشور سوریه کنونی) و دید که مردم مشغول عزاداری هستند. پرسید: برای چه عزاداری می کنید؟ گفتند: تو مگر نمی دانی امروز روز عاشوراست و روزی است که یکی از بزرگان، جانی که از همه عالم برتر است (به تعبیر مولوی) به پای شهادت رفته و ما برای او عزاداری می کنیم. بعد او می پرسد: این شخص کی شهید شده است؟ می گویند: هفت قرن قبل می گوید مگر شما تابه حال خواب بودید که خبرش امروز به شما رسیده است؟ هفت قرن قبل کسی شهید شده و شما حالا عزاداری می کنید.‏ ‏پس عزا بر خود کنید ای خفتگان‏ زانکه بد بندی است این خواب گران‏» حالا پیشینیان ما به انواع روش ها خواسته اند این واقعه را شمشیری کنند علیه حکومت های جائر زمان خود و از آن تراژدی برانگیزاننده ای ساخته اند خب ! این خودش یک غلط است .نمی شود که شما خودتان تفسیری از واقعه داشته باشید بعد بگوئید دیگر قرائت ها غلط است .وقتی پای مصادره به مطلوب پیش می آید باید منتظر همه نوع برداشتی بود. در واقعه محرم و شهادت امام حسین چیزی که مطرح است و دکتر سروش بعنوان تئوریسین بزرگ اصلاح دینی در عصر ما روی آن دست می گذارد «شرف عربی» است و این شرف عربی چیزی نیست که متعلق به اردوگاه امام باشد ، یزید هم آنرا مطرح می کند.حسین ( ع) خوب می دانسته است که تصمیم او برای رفتن به سمت عراق و بعدا صلح نکردن با عمر بن سعد اشتباه سیاسی و نظامی بوده است.همه سیاستمداران بزرگ زمان او که نسبت به وی علاقه هم داشته اند مانند عبداله بن عمر به او خطرات این کار را گوشزد کرده بودند.حسین می توانست مانند پدرش امام علی که با دستگاه خلافت همکاری کرد، حداقل بیعت نماید و یا نه !تقیه اختیار کند.مگر بعد از او پسرش علی ( امام سجاد) با یزید بیعت نکرد ؟ ولی حسین دارای عنصر عربی غلیظی بود او بسیار شجاع بود. و هنگامیکه به این نتیجه رسید که بیعت با یزید شرف و عزت او را لکه دار می کند علی رغم تمام توصیه ها جنگید تا کشته شود.این همان چیزی است که مولانا می بیند و عین عاشقی می داند.شما شعرهای عربی را ببینید چقدر حماسی است.جایی که پای عزت آدمی در میان باشد جان که ارزشی ندارد .و عزت حسین عزت خدا بود. شما تعجب می کنید چون در بین ما ایرانی ها عنصر شرف کمیاب است.در بین سیاستمداران که اصولا غایب است.من موارد انگشت شماری را می شناسم که یکی از آنها مرحوم عباس امیرانتظام بود که حدود چهار دهه زندان، حقارت و حصر و انزوا را به جان خرید ولی حاضر به سازش نشد.ما در حذف چنین شخصیتی با چه کسی مواجه شدیم ؟ کسی مانند عباس عبدی .مشت نمونه خروار است اصلاح طلبان ما و سیاستمداران ما عمدتا سازش کارهستند.دکتر سید جواد میری که اتفاقا مطرود این اصلاح طلبان هم هست در مورد عارف که مدعی است اصلاحات باید پوست اندازی کند درست می گوید ،عارف خودش باید تغییر کند او باید صداقت و شجاعت را تجربه کند.به نقطه اول باز می گردم نیازی به اصلاح شعائر عاشورایی نیست ، مردم راه خود را پیدا می کنند این سیاستمداران ما هستند که باید از حسین چیزهای زیادی بیاموزند و حرمت شرف و عزت یکی از مهمترین آنهاست.این را آن آقازاده ای که می رود در لژ خصوصی یک هیات می نشیند باید بفهمد. من توصیه می کنم کتاب «خلقیات ما ایرانیان» مرحوم محمدعلی جمالزاده و «سازگاری ایرانی» مرحوم مهندس مهدی بازرگان را حتما بخوانید.جمالزاده در کتاب خود از قول دکتر فوریه فرانسوی طبیب مخصوص ناصرالدین شاه می نویسد: «در یک مجلس میهمانی خودم حضور داشتم ودر آن مجلس اعتماد السلطنه بقدری نسبت به دشمن خود ( اتابک اعظم ؛ میرزا علی اصغرخان) تملق گفت و چاپلوسی کرد که اگر تابحال دستگیرم نشده بود همین امروز برایم کافی بود که بفهمم این ایرانیان تا بچه اندازه مزور و متملق هستند و با چه وقاحتی میتوانند دروغ بگویند.» گوبینو دیپلمات و دانشمند فرانسوی هم که اتفاقا به ایرانی ها خیلی ارادت داشته در کتاب «سه سال در ایران» خود که جمالزاده هم شاهد آورده بیان می کند: «ایرانی ها تمام آنچه را عربها از فهم آن عاجزند می فهمند و هوش آنان هر معنایی را در می یابد.چیزی که هست فهم و شعور ایرانی ها استوار نیست و قوه تعقلشان اندکست ولی آنچیزی که بیشتر از همه چیز ایرانیان فاقد آن هستند وجدان است.» خب ! این کتاب خوب جمالزاده را بخوانید بعد مقایسه کنید با واقعیت های جامعه ما .از همه ملت ها باید بیاموزیم و از واقعه عاشورا و اعراب عنصر شجاعت و عزت را باید یاد بگیریم.ما به غلط فکر می کنیم اعراب فاقد تمدن و یا فرهنگ بوده و هستند .در حالیکه در همین یک مورد ببینید مثلا مسلم حاضر نمی شود عبیداله بن زیاد را که میهمان هانی است بکشد. این دیگر مرثیه خوانی نیست ، این عنصر فرهنگ عربی است.در بین عرب میهمان نوازی بسیار مهم است و قتل میهمان خلاف شرف است.چرا عزاداری محرم مبتذل شده است، چون هر متنی را باید در کانتکس خود سنجید و خواند.و حسین عرب است .و وقتی او را و قیامش را ایرانی می کنیم این ابتذال رخ می دهد.چون عناصر فرهنگی عرب را ما نداریم. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code