۱۳۹۷/۰۸/۰۵ ۱۰:۲۸
گیل خبر/ سرویس فرهنگی: نمایش «شازده کوچولو» اثر شاخص آنتوان دوسنت اگزوپری به کارگردانی امیر حامد و با نقش آفرینی مبینا آزادی، ساقی اکبری، نگین پورمحمد، دانیال تلاوتی، مهسا حبیبی، ریحانه نجفی، سیده سعیده موسی و نرجس نجفی در سالن وارش مجتمع خاتم الانبیاء رشت به روی صحنه رفت.
«شازده کوچولوی» امیر حامد روایت جدیدتری از این نمایشنامه را اجرا می کند. طوری که شخصیت های نمایش در یک تیمارستان با شازده کوچولو روبه رو می شوند و موقعیت های طنزی نیز ایجاد می شود.
این نمایش تا 11 آبان به جز روزهای 7 و 8 آبان ساعت 18:30 در مجتمع خاتم الانبیاء اجرا می شود.
به مناسبت آغاز اجرای این نمایش، امیر حامد کارگردان نمایش که از بازیگران و کارگردانان شاخص عرصه تئاتر ، تلویزیون و سینما در استان گیلان است در گفت و گو با خبرنگار گیل خبر نظرات خود را ابراز داشت.
امروزه با صحبت کردن از مسائل ماورائی ما را دیوانه می خوانند
شازده کوچولو برای هم نسلان ما نوستالژی خاصی دارد و یکی از پرفروشترین کتاب های جهان شناخته می شود که به عنوان کتاب برتر قرن بیستم نیز دست یافته است. اما اینکه من چگونه آن را در یک تیمارستان دیدم، در واقع نوع نگاهی بود که امروز به آن داشتم. داستان های کلاسیک زیادی از این کتاب روایت شده بود. من فکر کردم اگر بخشی از این داستان رئالیستی تر باشد بهتر می تواند مورد جذب قرار بگیرد. امروز قرار باشد کسی ادعا کند که در یک بیابانی سقوط کرده ام و شازده کوچولویی از سیاره دیگری را دیدم که با گل و روباه و مار حرف میزد تنها جایی که برایش در نظر می گیرند تیمارستان است. به نظرم امروزه با صحبت کردن از مسائل ماورائی ما را آدمهای بی عقل و دیوانه می دانند. در واقع ما سعی کردیم جریان سیال ذهن این شخصیت را نشان دهیم.
کاراکترهای مشخص
کاراکترهای کار ما مشخص است. پادشاه، میخواره، روباه،جغرافیادان، گل سرخ در نمایش حضور دارند و مشخص هستند . تنها کاری که کردم این بود که شخصیتها را دوتا یکی کردم. مثلا فانوس افروز را می خواره کردم که به بحث جغرافیادان ربط پیدا می کرد که به آدمهای میخواره نمی توان اعتماد کرد.
طنز نمایش
ما اکنون به وحشتناکترین اتفاقات زندگیمان می خندیم، به پلاسکو، زلزله و سیل و گرانی دلار می خندیم. به دردمان می خندیم و برای این طنز را به این نمایش هم اضافه کردم.
بازیگران کار
بازیگران من بسیار کم سابقه و بی سابقه هستند. من هم کسی نیستم که از آن ها بخواهم کپی برداری کنند. من به عنوان کارگردان از بازیگری که هنوز به پختگی نرسیده است انتظار ندارم که نوع صدا را هم تغییر دهد.
ما یک سال برای این تئاتر کار کردیم. قاعده بر این است هنرجویانی که دوره شان تمام شود وارد کارگاه تولید تئاتر شوند. سه بازیگر من از صومعه سرا آمدند و مابقی رشتی هستند. چند نفر قبلا دوره دیده بودند و چند نفر هم اصلا دوره ندیده بودند. ولی با این حال من شش ماه اول اصلا متن در اختیارشان نگذاشتم. شش ماه اول تلاش کردم آن ها را هم سطح کنم و بعد از آن متن را در اختیار دادم. من از آن ها راضی هستم و امیدوارم که حداقل تعدادی از آن ها وارد چرخه تئاتر استان شوند و یک نیرویی به تئاتر اضافه کرده باشم.
رضایت از بازی ها
من از بازی بازیگرانم راضی بودند. چون چیزی را به آن ها دیکته نکردم. بالای نود درصد کار دید خودشان است و من تنها هدایتشان کردم و در موقعیت قرار دادم و این مسیر را مشخص کردم.
آثار قدیمی هنوز جای کار کردن دارند
هنوز شازده کوچولو در تئاتر امروز نقش دارد. کافی است نگاه جدیدی داشته باشیم. اینکه مثلا بتوانیم کار جدیدی کنیم می توانیم نگاهی دقیق تر به شخصیت های مختلف بیندازیم که به طور مثال پادشاه چه می گوید. اگر نخواهیم کارهای قدیمی را کار کنیم خیلی از این آثار از بین می رود. به طور مثال هملت که چند میلیون بار اجرا شده است. من همین دوسال پیش یک هملت از تئاتر آلمان را دیدم که بی نظیر بود. همچنین سال 83 من هملت دو نفره را دیدم که که فوق العاده بود. کافی است کارگردان کمی خلاقیت داشته باشد.
مشکلات کار
در گیلان اگر مشکل نداشته باشید یک جای کار می لنگد. ما هم مستثنی برای آن نبودیم و دردسرهای خاص خودمان را داشتیم. یک نگاه دید من این بود که کار زنانه بود که کمتر اتفاق افتاده است.
کارهای جدید
دو متن برای تئاتر نوشتم که زودتر از بقیه نوشته هایم کار می کنم. یکی از ان ها مونولوگ تک نفره است که درباره یک مرد سوری است که در جنگ زن و بچه اش را از دست می دهد و کاملا ضد جنگ است و من خیلی این کار را دوست دارم و امیدوارم بتوانم به زودی استارتش بزنم.
کم کاری و سریال
یک مقداری کهولت سن گرفتم(خنده). مقداری متنهایی که پیشنهاد می شود دندان گیر نیست که کار تصویر را به خاطر آن بزنم. کار تصویری هم اجازه نمی دهد. ما دو سریال در تالش و یا برای مازندران داشتیم که واقعا نمی شد برسیم. امیدوارم شرایط طوری شود که بیشتر کار کنیم. چون واقعا تئاتر از علایق من است.
سریال ها
اکنون یک سریال زندگی از نو را در حال پخش دارم که در اوایل سریال بودم و در اواسطش نیستم و از اواخر دوباره برمیگردم. سریال خانواده دکتر ماهان نیز دارم که از تهران شروع شد و در سوادکوه به پایان رسید که فکر کنم از زمستان شروع شود. یک سریال تاریخی گیله وا هم دارم که آنجا نقش یک یاران میرزا برعهده دارم که عقاید تندرویی داشت و ارمنی ها را می کشت.
به حای خصوصی کردن خاتم به فکر سالن سردار جنگل باشیم
هرچیزی که به نفع تئاتر شود خوب است. وقتی تئاتر هامون باز شد خیلیها گارد گرفتند ولی من یکی دوبار رفتم و گفتم واقعا خوب است. چون حداقل تماشاگر عام را وارد چرخه تئاتر گیلان می کند تماشاخانه رادی هم همینطور، بچه های تئاتر جانی ندارند که به آن ها فشار بیاورند. اگر خاتم قرار است خصوصی شود و این خصوصی شدنش به نفع بچه های تئاتر باشد باید استقبال کنیم. ولی از راه درست باید این صورت بگیرد. به نظرم بیشتر از این که ما به فکر آن باشیم که خاتم را خصوصی کنیم باید به این فکر باشیم که سردار جنگل را نجات دهیم. تئاتر مرکزی شهر را نجات دهیم. چیزی باید داشته باشیم که ارائه کنیم که بعد از آن ها بگیریم.
به سبک خیلی حرفه ای و تند و تیز کار ما را نبینید
من امیدوارم که هنردوستان و تماشاگران بیایند وکار این بچه ها را تماشا کنند. همه هنردوستان از چنین جائی شروع کردند و آرام آرام پیشرفت کردند.امیدورم به سبک خیلی حرفه ای و تند و تیز نیز به این کار نگاه نکنند. کار ضعفهای خاص خودش را دارد و این مشخص است. ما واقفیم که ضعف داریم و حتما از انتقادات دوستان نیز استقبال می کنیم و امیدواریم از این کار حمایت خوبی شود و بچه های ما در بدو ورود به تئاتر دلزده نشوند. در هر صورت من از تماشاگران که سالن را پر کردند تشکر می کنم و خوشحالم که دیده شد.
عکس: سعید کتمان
[gallery ids="385137,385138,385139,385140,385141,385142,385143,385144,385145,385146"]
کاراکترهای مشخص
کاراکترهای کار ما مشخص است. پادشاه، میخواره، روباه،جغرافیادان، گل سرخ در نمایش حضور دارند و مشخص هستند . تنها کاری که کردم این بود که شخصیتها را دوتا یکی کردم. مثلا فانوس افروز را می خواره کردم که به بحث جغرافیادان ربط پیدا می کرد که به آدمهای میخواره نمی توان اعتماد کرد.
طنز نمایش
ما اکنون به وحشتناکترین اتفاقات زندگیمان می خندیم، به پلاسکو، زلزله و سیل و گرانی دلار می خندیم. به دردمان می خندیم و برای این طنز را به این نمایش هم اضافه کردم.
بازیگران کار
بازیگران من بسیار کم سابقه و بی سابقه هستند. من هم کسی نیستم که از آن ها بخواهم کپی برداری کنند. من به عنوان کارگردان از بازیگری که هنوز به پختگی نرسیده است انتظار ندارم که نوع صدا را هم تغییر دهد.
ما یک سال برای این تئاتر کار کردیم. قاعده بر این است هنرجویانی که دوره شان تمام شود وارد کارگاه تولید تئاتر شوند. سه بازیگر من از صومعه سرا آمدند و مابقی رشتی هستند. چند نفر قبلا دوره دیده بودند و چند نفر هم اصلا دوره ندیده بودند. ولی با این حال من شش ماه اول اصلا متن در اختیارشان نگذاشتم. شش ماه اول تلاش کردم آن ها را هم سطح کنم و بعد از آن متن را در اختیار دادم. من از آن ها راضی هستم و امیدوارم که حداقل تعدادی از آن ها وارد چرخه تئاتر استان شوند و یک نیرویی به تئاتر اضافه کرده باشم.
رضایت از بازی ها
من از بازی بازیگرانم راضی بودند. چون چیزی را به آن ها دیکته نکردم. بالای نود درصد کار دید خودشان است و من تنها هدایتشان کردم و در موقعیت قرار دادم و این مسیر را مشخص کردم.
آثار قدیمی هنوز جای کار کردن دارند
هنوز شازده کوچولو در تئاتر امروز نقش دارد. کافی است نگاه جدیدی داشته باشیم. اینکه مثلا بتوانیم کار جدیدی کنیم می توانیم نگاهی دقیق تر به شخصیت های مختلف بیندازیم که به طور مثال پادشاه چه می گوید. اگر نخواهیم کارهای قدیمی را کار کنیم خیلی از این آثار از بین می رود. به طور مثال هملت که چند میلیون بار اجرا شده است. من همین دوسال پیش یک هملت از تئاتر آلمان را دیدم که بی نظیر بود. همچنین سال 83 من هملت دو نفره را دیدم که که فوق العاده بود. کافی است کارگردان کمی خلاقیت داشته باشد.
مشکلات کار
در گیلان اگر مشکل نداشته باشید یک جای کار می لنگد. ما هم مستثنی برای آن نبودیم و دردسرهای خاص خودمان را داشتیم. یک نگاه دید من این بود که کار زنانه بود که کمتر اتفاق افتاده است.
کارهای جدید
دو متن برای تئاتر نوشتم که زودتر از بقیه نوشته هایم کار می کنم. یکی از ان ها مونولوگ تک نفره است که درباره یک مرد سوری است که در جنگ زن و بچه اش را از دست می دهد و کاملا ضد جنگ است و من خیلی این کار را دوست دارم و امیدوارم بتوانم به زودی استارتش بزنم.
کم کاری و سریال
یک مقداری کهولت سن گرفتم(خنده). مقداری متنهایی که پیشنهاد می شود دندان گیر نیست که کار تصویر را به خاطر آن بزنم. کار تصویری هم اجازه نمی دهد. ما دو سریال در تالش و یا برای مازندران داشتیم که واقعا نمی شد برسیم. امیدوارم شرایط طوری شود که بیشتر کار کنیم. چون واقعا تئاتر از علایق من است.
سریال ها
اکنون یک سریال زندگی از نو را در حال پخش دارم که در اوایل سریال بودم و در اواسطش نیستم و از اواخر دوباره برمیگردم. سریال خانواده دکتر ماهان نیز دارم که از تهران شروع شد و در سوادکوه به پایان رسید که فکر کنم از زمستان شروع شود. یک سریال تاریخی گیله وا هم دارم که آنجا نقش یک یاران میرزا برعهده دارم که عقاید تندرویی داشت و ارمنی ها را می کشت.
به حای خصوصی کردن خاتم به فکر سالن سردار جنگل باشیم
هرچیزی که به نفع تئاتر شود خوب است. وقتی تئاتر هامون باز شد خیلیها گارد گرفتند ولی من یکی دوبار رفتم و گفتم واقعا خوب است. چون حداقل تماشاگر عام را وارد چرخه تئاتر گیلان می کند تماشاخانه رادی هم همینطور، بچه های تئاتر جانی ندارند که به آن ها فشار بیاورند. اگر خاتم قرار است خصوصی شود و این خصوصی شدنش به نفع بچه های تئاتر باشد باید استقبال کنیم. ولی از راه درست باید این صورت بگیرد. به نظرم بیشتر از این که ما به فکر آن باشیم که خاتم را خصوصی کنیم باید به این فکر باشیم که سردار جنگل را نجات دهیم. تئاتر مرکزی شهر را نجات دهیم. چیزی باید داشته باشیم که ارائه کنیم که بعد از آن ها بگیریم.
به سبک خیلی حرفه ای و تند و تیز کار ما را نبینید
من امیدوارم که هنردوستان و تماشاگران بیایند وکار این بچه ها را تماشا کنند. همه هنردوستان از چنین جائی شروع کردند و آرام آرام پیشرفت کردند.امیدورم به سبک خیلی حرفه ای و تند و تیز نیز به این کار نگاه نکنند. کار ضعفهای خاص خودش را دارد و این مشخص است. ما واقفیم که ضعف داریم و حتما از انتقادات دوستان نیز استقبال می کنیم و امیدواریم از این کار حمایت خوبی شود و بچه های ما در بدو ورود به تئاتر دلزده نشوند. در هر صورت من از تماشاگران که سالن را پر کردند تشکر می کنم و خوشحالم که دیده شد.
عکس: سعید کتمان
[gallery ids="385137,385138,385139,385140,385141,385142,385143,385144,385145,385146"]
همرسانی کنید:
نظر شما: