چشمانت را بدون تردید نبند (یادداشتی درباره خودکشی نوجوانان)
گیل خبر/  کمیل فتاحی تشخیص اینکه آخرین لحظات دقیقا به چه چیز فکر می کرد، دشوار است! کف دستش را به سمت دهان برد و یکجا ۱۰ قرص ترامادل را بلعید، یک لحظه نزدیک بود استفراغ کند، اما تحمل کرد. این تهوع از زندگی لعنتی بدتر نبود. از شدت اضطراب رمق نداشت دستپاچگی اش را کنترل کند، لیوان آب را برداشت و سرکشید ... چند دقیقه بعد معده اش سنگین شد. دلش می خواست همه ی افکارش را یکجا بالا بیاورد. سطح پیشانی اش عین بخاری برقی بور شده بود. نفس اش به شمارش افتاد. نمی توانست بخاطر نشئگی آن همه قرص لعنتی سرخوش باشد. قدرت ترس بیشتر از لذت بود، وقتی تصمیم به خودکشی گرفت. اینبار! ذره ای تردید نداشت. روی کاناپه ولو شد و برای همیشه تصاویر روزهای اخیر را فراموش کرد. دو شب قبل، یکی از اقوام ماجرای خودکشی همکلاسی اش را برایم تعریف کرد. عکسش را نشانم داد و عکس دوست پسرش را که بهانه خودکشی آن دختر بود. دختر و پسر هر دو زیبا بودند و سخت می شد باور کرد پشت آن چهره های پراشتیاق نوجوانی، فرجامی تلخ نهفته باشد. پدر و مادر دختر از هم جدا شده بودند، و او با خاله اش زندگی می کرد، اما او نه تنها جای خالی والدینش را پر نکرده بود - بلکه باد هرزه گرد سرنوشت، اینبار بالهای شومش را به تمام معنا بر هستی دختر ۱۴ ساله گسترده و تکیه گاه زندگی اش در هیبت پسری خوش قد و بالا، از کمین گاه عشق سربرآورده بود. این رابطه عاشقانه بهانه کمی برای خودکشی نبود! اینجا دختران و پسران مقصر نیستند. شاید پیوند پسر نوجوان با یک رابطه عاشقانه دوم و در مقابل خشم و تصمیم به خودکشی دختر، بهانه کوچکی فارغ از ارزش خودکشی باشد، اما عامل برانگیزاننده خودکشی - خلع عاطفی دختر در عدم برخورداری از والدین و همچنین سطح آگاهی پایین، به نسبت سنش بود. ولی این آگاهی چگونه می باید به نوجوانان منتقل می شد؟ در جامعه ای که اصلاح تابوها تعریف نشده و حاکمیت بعنوان مسئول فراهم آوردن بستر لازم برای رفع نیازهای غریزی و پرورش فکری نوجوان، پس از چهل سال از انقلاب، هنوز به تعریف علمی از نیازهای این قشر عظیم نرسیده - آگاهی صرفا به شکل انتزاعی و پراکنده نزد افراد جامعه وجود دارد و ابدا مانند کشورهای توسعه یافته - نسل جوان به مثابه سرمایه مورد حمایت و توجه مسئولان قرار نگرفته است. هنوز در ایران، جوان یعنی پشتوانه شعار رجال بلندپایه و تنها بازدهی علمی جوانان نخبه مورد توجه مسئولان قرار دارد و در دیگر حوزه ها - بویژه جوانان عادی کوچه و بازار در محاسبات پدرانه ی نظام چندان مورد توجه نیستند. دخترک پیش از خودکشی و در واپسین روزهای زندگی اش، ناامید - لابه لای آن همه مصیبت طاقت فرسا که بر دوش کودکانه اش سنگینی می کرد، مرگ را آسانترین راه خلاصی یافت. ۱۰ قرص ترامادل ۱۰۰ - برای از پا درآوردن انسان - یک دختر نوجوان، همچون قرار گرفتن پروانه کوچکی زیر چرخ های عظیم بولدزر بود. طولی نکشید که خاکستر شده و طولی نمی کشد که برای همیشه فراموش شود. نوجوان در مقطع حساسی که نیازمند حمایت عاطفی و فکری والدین و پرورش در جامعه است، به ناگه با سیاهچاله عظیمی به نام تنهایی مواجه شد که ابدا قادر به عبور از آن نبود و در این هنگام اولین همدمی که از راه رسید، نقش ناجی و تکیه گاه را پیدا کرد، و اگر خود پسر نیز معلول شرایط مشابه باشد - نتیجه تشویش و بی قراری و در نهایت سردرگمی دو نوجوان دختر و پسر در امواج خروشان زندگی می شود. برخی زخم های کوچک نوجوانی را به طریقی تسکین داده یا با خود حمل می کنند و یکی از هزار نیز راه خودکشی و نیستی در پیش می گیرد. هر دو اما همچنان زخمی زنده بر صورت شهر جلب توجه می کنند. این داستان واقعی علیرغم آنکه شاید برای مخاطب عادی تکراری بنظر برسد و برخی بگویند قبلا مشابه چنین ماجرایی را به دفعات شنیده و خودکشی با مضمون عاشقانه عادی و تکراری تلقی شود - اما رویداد زمانی شکل فاجعه بخود می گیرد که آمار و سن و علل خودکشی در کشورمان مورد مطالعه قرار گیرد. اینبار رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور می گوید آمار خودکشی در کشور افزایش قابل توجهی نیافته است. ولی در سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵، چهار درصد رشد کرده است که ۴ درصد افزایش خودکشی با توجه به رشد جمعیت، افزایش قابل توجهی نیست و نمی توان آن را رشد در نظر گرفت. این حرف هرچند مبنای پژوهشی و آماری دارد، اما، عدم آگاهی یک نوجوان و اندوهی که منجر به خودکشی می شود، نشان می دهد هنوز عوامل اجتماعی فراوانی وجود دارد که از دیدگان مسئولان پنهان مانده و می باید باتمام توان به دنبال رفع آن بود. همچنین اخیرا معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور هم گفت: ۲۷ درصد از مردم دچار اختلالات روان هستند، اما این به معنای آن نیست که این افراد دچار اختلالات روانی و اگزوفرمی هستند، چرا که در کشور بین یک تا یک و نیم درصد از جامعه مبتلا به اگزیوفرمی هستند. حال اگر آمار مربوط به دیگر موئلفه های اجتماعی که منجر به بحران های شخصیتی و روانی و خودکشی می شود را بررسی کنیم، درمی یابیم اقتصاد تنها عامل از هم گسیختگی روحی و روانی فرد نیست و عوامل فرهنگی و اجتماعی به مراتب بیش از دارا یا ندار بودن خانواده بر توازن شخصیت فرد تاثیر می گذارد. و داشتن اقتصاد امن و و درآمد پایدار برای خانواده - به منزله ایجاد انگیزه ای در جهت رفع بسیاری از دغدغه هاست که می تواند در مجموع ناهنجاری های اجتماعی را تعدیل کند. اما باز برآیند اصلی بردوش آگاهی فرهنگی و رشد اجتماعی است. در خودکشی دختر نوجوان که ابتدای یادداشت اشاره شد، عدم برخورداری از پشتوانه محکمی به نام خانواده و از دیگر سو لجام گسیختگی فرهنگی جامعه که اینبار در قالب قصه ی پسر نوجوانی بعنوان مکمل عشقی نمود یافته، وظیفه دولت و حکومت و ارگان های اجرایی روشن است و نباید فقط به ارائه آمارها بسنده کرد. متخصصین جامعه شناسی بهتر می توانند علل و معلول ها را واکاوی و راه چاره را نشان دهند. چون آنچه در این بین زود فراموش می شود، پلک های بسته دختران و پسرانی ست که به هر دلیل خودکشی می کنند؟ و آخر اینکه فقط جوان و نوجوان نخبه و برندگان المپیاد و مدال آوران مسابقات جهانی را جوان ایرانی و سرمایه میهن ندانیم - قشر عظیمی از جوانان کشور، همین بچه های معمولی هستند که برخی مقامات بلندپایه فراموش کرده اند نسل فردای جامعه ی ایران را به قول آقایان، همین جوان و نوجوان کوچه و خیابان، تشکیل می دهند. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code