پیامدهای استعفای الیاس حضرتی از فراکسیون امید مجلس؛
۱۳۹۷/۰۶/۰۹ ۰۰:۳۷ چاپ
گیل خبر/ به نقل از گیلان تیتر؛ مجلس طرح استیضاح وزیر اقتصاد دولت روحانی را امضا کرد اما فراکسیون امید تصمیم گرفت به استیضاحش رای مثبت ندهد. در این بین الیاس حضرتی ، نماینده مردم تهران و از اعضای تاثیرگذار فراکسیون امید در اعتراض به این تصمیم فراکسیون امید تصمیم گرفت از فراکسیون استعفا دهد و در موافقت با استیضاح وزیر اقتصاد صحبت کند. این اقدام حضرتی واکنش های زیاد و متفاوتی را برانگیخت. عده ای این اقدام الیاس حضرتی را نافرمانی حزبی و به دور از قواعد دموکراسی و یک حرکت پوپولیستی تحلیل کردند و نوشتند که چرا الیاس حضرتی درخصوص بحران های دیگر در دولت چنین اقدامی انجام نداده است. عده ای دیگر حرکت او را شجاعانه و اخلاقی معرفی کردند و از استقلال رایش در مقابل استبداد حزبی حمایت کردند. استعفای الیاس حضرتی از فراکسیون امید درست چند روز بعد از رای ممتنع بهراد ذاکری نماینده لیست امید شورای شهر رشت اتفاق افتاد تا این سوال جدی را در محافل سیاسی گیلان طرح کند که پایبندی حزبی تا کجا باید اتفاق بیافتد و آیا یک عضو حزبی می تواند براساس اعتقاد فردی و مخالف با دستورات و مصوبات حزبی عمل کند؟آیا عمل به دستورات حزبی در شرایطی که عضو حزب اعتقادی به آن دستور ندارد مغایر با استقلال فکری افراد نیست و دیکتاتوری حزبی محسوب نمی شود؟ از این رو تصمیم گرفتیم تا نظر اصلاح طلبان گیلان را در پاسخ به این سوالات جویا شویم. اسحاق راستی: نه تصمیم فراکسیون امید درست بود و نه استعفای آقای حضرتی اسحاق راستی ، قائم مقام شورای هماهنگی اصلاح طلبان درخصوص استعفای الیاس حضرتی با اشاره به تجربه حضورش در مجالس مختلف و هوشمندی وی در موضع گیری ها ، این سوال را مطرح می کند که «آیا همه اعضای فراکسیون امید در این چند سال در مجلس براساس تصمیمات فراکسیونی عمل نموده اند؟» وی سپس در پاسخ به سوالش به عدم پایبندی بسیاری از اعضای فراکسیون امید به طرح های مختلف اشاره می کند: بنده بعید می دانم که در همه تصمیم گیری های مهم در مجلس اعضای فراکسیون امید براساس تصمیمات فراکسیون عمل کرده باشند. راستی نمایندگان گیلانی راه یافته از لیست امید به مجلس را مثال می زند و می گوید که به جز چند نفر از این افراد بعید است که مواضعشان براساس لیست امید بوده باشد؟ در موضع گیری های استانی و کشوری به جزء همان یکی و دو نفر بقیه شان مگر تصمیماتشان را هماهنگ با فراکسیونشان کرده اند؟ ای کاش چنین می شد و به کار تشکیلاتی ملزم بودند. به هرحال آقای حضرتی با توجه به نارضایتی شدید مردم از وضعیت اقتصادی کشور همان طور که خودش هم در مجلس اعلام نمود به توصیه و تذکرات دوستان وحتی همفکرانش وقعی ننهاد و پیشتاز در مخالفت با وزیر اقتصاد شد و سرانجام مؤثرترین فرد در عزل کرباسیان گردیدکه به نظرم در این راه محبوبیتی نیز کسب نموده اند. ایشان آنقدر هوشمند بوده است که برای این که از طرف همفکرانش مورد گله وانتقاد قرار نگیرد از فراکسیون امید استعفا بدهد.اما این که چه قدر این مواضعشان درست بوده یانه؟ بنده نظرم به عنوان یک فرد تشکیلاتی این است که اگر واقعا در فراکسیون امید در مورد استعفای وزیر اقتصاد بحث وگفتگو شده و همه زوایای آشکار و پنهان این استیضاح مورد واکاوی قرار گرفته است و آنگاه به یک تصمیم گیری مشترک رسیده اند؛ آن وقت اگرهم عضوی نظر مخالف داشته باشد به جهت احترام به نظرات اکثریت باید همسو با آنان عمل کند. وبه این جهت موضع گیری دوست قدیمی ما آقای حضرتی را خلاف کار جمعی؛فراکسیونی وحزبی می دانم. ولو آنکه مثلا چند ساعت قبل از آن فراکسیون استعفا داده باشد. چون هویت آقای حضرتی و مواضع سیاسی شان در طول سال های اخیر طوری نبوده که با یک استعفای دوخطی تغییر یابد. بله شاید از لحاظ آیین نامه فراکسیون امید با این استعفا خود را مبرا از خطای تشکیلاتی نموده اند؛اما در اصل قضیه نمی توان قضیه را به این سادگی تغییر داد.ضمن این که بنده انتظار داشتم که فراکسیون امید هم جمع بندی اش موافق با استیضاح وزیر اقتصاد می شد. این که باچه تحلیلی فراکسیون امید با ضعف هایی که وزیر اقتصاد داشت؛به جمع بندی ابقاء آقای کرباسیان رسید؛ برایم غیرمنتظره بود شاید این دوستان هنوز به مشکلات مردم آن چنان آگاهی نداشته باشند؟ به هرحال مواضع آقای حضرتی در همراهی ننمودن با فراکسیونشان به جهت این که خودشان فردی تشکیلاتی و حزبی بوده اند را نمی پذیرم و از طرفی تعجبم این است که فراکسیون امید باچه تحلیلی به ابقاء وزیر اقتصاد با آن همه اشکال و ضعف اصرار ورزید و ای کاش چنین نمی شد. سروش اکبرزاده: اگر اصلاح طلبان به خودشان نیایند خیلی از ماها تصمیمی مشابه حضرتی می گیریم سروش اکبرزاده، از شخصیت های پرنفوذ و سابقه دار اصلاح طلب استان است. وی در پاسخ به سوال خبرنگار ما ابتدا حضرتی را فردی هوشمند در امر سیاست و فرهنگ معرفی می کند که توانست سریعا به چهره ای ملی تبدیل شود و پس از چند دوره نمایندگی مردم رشت به تهران برود و جدا از لیست اصلاح طلبان دارای یک پایگاه اجتماعی شود. اکبرزاده در تحلیل رفتار حضرتی به سوابق سیاسی او می پردازد: اینکه ایشان در عین سیاست ورزی در عرصه روزنامه نگاری هم نشریه مطرحی چون اعتماد را در اشل ملی راه اندازی می کند، کار شاقی است که فقط از ایشان بر می آید. اینکه هم قائم مقام آقای کروبی بشوی و هم به گونه ای اتخاذ مواضع نمایی که منشاء حساسیت نشوی حکایت از راه رفتن بر طریق مو اندامی دارد که الیاس حضرتی تاکنون به خوبی از عهده آن بر آمده است. بر شمردن اوصاف فوق به دلیل آنست که بگویم بر اساس رصدی که بنده تاکنون از مواضع این فعال سیاسی داشته ام ، ایشان اهل احساسی عمل کردن نیستند و بی گدار به آب نمی زنند. من ایشان را سیاستمداری دور اندیش می دانم که بر خلاف برخی از سیاسیون به رفاقت نیز بسیار پایبندند. برخی از دوستان ما” ذوحیاتین “هستند یعنی در زمان رای گیری و کسب پایگاه اجتماعی عده ای را برمی گزینند و از ایشان سواری می گیرند و زمانی که خرشان از پل گذشت و به مقصد رسیدند حشر و نشر اقتصادی خود را با اهالی رانت سامان می دهند. رفقای دوره سختی حضرتی ، رفقای دوره شکوفایی و صدارت او هم خواهند بود و این خصلتی است که باعث ماندگاری طولانی مدت وی در عرصه سیاست شده است. اکبرزاده بعد از این مقدمه ، اینگونه نتیجه گیری می کند که سخنان حضرتی نه شتابزده و احساسی بوده و نه و نه به رفقای امیدی اش پشت کرده است: بنده این را تاکتیکی می دانم که به اقتضاء شرایط اخذ شده است و اگر جریان اصلاحات و دولت تدبیر و امید به خود نیایند بزودی و دیر یا زود بسیاری از ما ناگزیر خواهیم بود که چنین مواضعی بر گزینیم. همه می دانند که وزیر اقتصاد آدم بی کفایتی بود و حتی در حوزه کاری اش فاقد اقتدار حداقلی بود .به راستی رای اعتماد به چنین کسی در شرایط بحرانی کنونی و اقتصادی کشور چه معنائی می تواند داشته باشد. من هم اگر بودم همین کار را می کردم و به صورت تاکتیکی از لیست امید کناره می گرفتم تا مجبور به حمایت از چنین وزیری نشوم. بالاخره باید جایی میان منافع جناحی و منافع مردم تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم .من فکر می کنم حضرتی در این انتخاب جانب مردم را اختیار کرد .البته امیدوارم کناره گیری ایشان از لیست امید تاکتیکی بوده باشد و در هفته های بعد شاهد جلسات توجیهی در این فراکسیون به منظور رفع سوء تفاهمات باشیم. بهر حال به اعتقاد من با این مواضع چهره شاخصی چون الیاس حضرتی باید گفت ناقوس پایان دوره حمایت تمام قد و همه جانبه از دولت تدبیر و امید به صدا در آمده است. این چهره اصلاح طلب که قائم مقام ستاد روحانی در گیلان بوده ، در ادامه نقدش به دولت روحانی معتقد است که دولت روحانی علیرغم مساعی نتیجه بخش در عرصه سیاست خارجی و خاصه بحث برجام متاسفانه نتوانسته است اعتماد عمومی ایجاد شده در سال ۹۶ را حفظ کند. البته برخی از علت های اصلی این امر همواره ناشی از کارشکنی های جریان رقیب بوده است و ماجرای هر ۹ روز یک بحران دولت اصلاحات را تداعی می کند. در بخشی از کاستی ها هم که دولت فاقد اختیارات لازم است اما متاسفانه در حوزه اختیارات هم درست عمل نکرده و در بسیاری از مواضع مدیران نالایق به کار گمارده است. حتی این شائبه وجود دارد که برخی از مدیران تراز اول کشوری از طریق معامله برگزیده شده اند. اینها اموری است که حتی در میان حامیان دولت نارضایتی بوجود می آورد. آقای روحانی پس از انتخابات ۹۶حتی فرصت نکرده اند که با مسئولین ستاد انتخاباتی خود نشست داشته باشند چه رسد به آنکه بخواهند انتقادات را بشنوند و اینها همه ضعف هائی است که باید آسیب شناسی شوند. راه حل آنست که دولت به خود بیاید و خانه تکانی کند و از ظرفیت های حامیان خود به خوبی استفاده نماید. هم اکنون کسانی که در بدنه دولت هستند عمدتا ارقی نسبت به آن ندارند و متاسفانه حامیانی هم که روزگاری میتینگ های میلیونی در حمایت از دولت راه می انداختند امروز انگیزه خود را از دست داده اند. بر این اساس به نظر می رسد که الیاس حضرتی ناقوس را به موقع به صدا در آورده تا دولت تدبیر و امید بتواند و شاید از آخرین فرصت ها بهره برداری کند. عبدالرضا ابراهیمی: حضرتی باید تصمیم فراکسیون را می پذیرفت عبدالرضا ابراهیمی ، دبیر حزب اتحاد ملت در گیلان «راه درازی» را برای «حزبی شدن و پذیرفتن الزامات آن در ایران» متصور است و اذعان می دارد که علی رغم ارادتش به الیاس حضرتی اما رفتار اخیرش را تایید نمی کند. هرچند که خروجش از فراکسیون امید به خاطر ایراد سخنرانی در موافقت با استیضاح وزیر اقتصاد را یک رفتار اخلاقی تحلیل می کند: آقای حضرتی به خاطر فراکسیون امید و تضاد رایش با این فراکسیون تصمیم گرفت از فراکسیون خارج شود و نیامد خود را اصلاح طلب و یک امیدی واقعی معرفی کند و مابقی را نقد نماید. هرچند که باز معتقدم که ایشان می بایست تصمیم فراکسیون را می پذیرفت. وی به سخنان حضرتی نیز نقدهایی وارد می کند: ایشان می توانست به موضوع موسسات مالی ورشکسته و بحث سیاست خارجی و…که دولت نقشی ندارد اشاره کند.یقه رییس جمهور را گرفتن باعلم به محدودیت های فراوانی که رییس جمهور درگیرش است کار پسندیده و مناسبی نبود. بابک مهدیزاده: اگر حضرتی به فراکسیون امید برگردد ، استعفایش به معنای عوام فریبی است بابک مهدیزاده ، روزنامه نگار معتقد است که برای تحلیل رفتار حضرتی و پاسخ به این سوال که آیا رفتار این نماینده مطابق با قواعد دموکراسی است ابتدا باید مدل رفتاری کشورهای الگو را شناخت و درباره اش تحقیق کرد. آیا در کشورهای توسعه یافته که مدل دموکراسی و حزبی شان برای کشورهای دیگری که خواهان رسیدن به دموکراسی هستند الگو محسوب می شود، چنین رفتارهایی دیده نمی شود؟ وی در پاسخ به این سوال کشور بریتانیا را مثال می زند: در مجلس عوام انگلیس سیستم بسیار پیچیده ای وجود دارد. دو حزب اصلی دو فراکسیون قدرتمند را تشکیل می دهند. آن حزبی که اکثریت دارد از دولت قانونی حمایت می کند و آن حزبی که در اقلیت است دولت در سایه تشکیل می دهد. هر فراکسیون یک رهبر در مجلس دارد و چند هماهنگ کننده. وظیفه هماهنگ کننده ها راضی کردن و مقید کردن اعضای فراکسیون به نظر دولت قانونی یا دولت سایه است. لابی گرهای حزبی هم هستند که نظرات را منتقل می کنند و آرای نماینده های مستقل را جذب می کنند. در چنین سیستم قانونمندی اما هستند نماینده های عضوی که ساز مخالف می زنند. در هر دو حزب هم وجود دارند و آنقدر بر رای مستقلشان اصرار می ورزند که معمولا فراکسیون ها تمام وقتشان صرف اقناع یا جذبشان می شود و بعضا کار به تهدید به اخراج یا تهدید به استعفا می کشد. این روزنامه نگار اما در عین حال به موضوع دیگری هم اشاره می کند: در انگلستان شاید این رفتار مسبوق به سابقه باشد اما یک فرق اساسی با ایران دارد. در انگلستان به واسطه نهادینه شدن نهادهای دموکراتیک مانند رسانه ها ، سیاسیون نمی توانند رفتاری عوام فریب داشته باشند. اگر یک نماینده در عین عضویت در حزب ، رفتاری مغایر با تصمیمات حزب می گیرد دیگر دبیرکل یا یک مقام ارشد حزبی نیست و رفتار سیاسی اش دستخوش یک مدل سینوسی نمی شود و نوسان ندارد. درحالیکه در ایران هیچ اعتمادی به رفتار سیاسون وجود ندارد. مثلا الان آقای حضرتی از فراکسیون امید بیرون آمده است. در نگاه اول این رفتار قابل ستایش است که به خاطر مغایر دیدن تصمیم حزبی با اعتقاد فردی حاضر به ماندن در فراکسیون و بهره بردن از امتیازات این فراکسیون نشد. تا اینجا استقلال رای آقای حضرتی قابل ستایش است اما به خاطر نبود اعتماد به سیاسیون و رفتارهای متضاد اینان سوالات اساسی به وجود می آید. اینکه چطور می شود روزنامه ایشان و خودشان از وزیر رفاه دفاع تمام قد می کنند ولی در استیضاح وزیر اقتصاد نظری متضاد فراکسیون می گیرند. مگر چه تفاوتی بین این دو وزیر وجود داشت؟ یا اینکه چرا صدای اعتراضی آقای حضرتی نسبت به تصمیمات غلط و فاحش قبلی فراکسیون امید و کلیت اصلاح طلبان شنیده نشد که اینک اینچنین در مقام اپوزیسیون خودشان را نشان داده اند؟ همه می دانیم که سکه اصلاح طلبان و لیست امید از اعتبار افتاده است. آیا این از اعتبار افتادن ربطی با استعفای ایشان ندارد. من نمی توانم قاطعانه پاسخ این سوالات را بدهم اما مطمینمم که فقط و فقط ، تصمیمات و رفتارهای سیاسی آقای حضرتی در آینده نزدیک می تواند صداقت یا عدم صداقت ایشان را نشان دهد. اگر آقای حضرتی با سلام و صلوات و ریش گرو گذاشتن دوباره به فراکسیون امید برگردد نشان دهنده یک بازی مردم فریب است که همیشه در سپهر سیاسی ایران مسبوق به سابقه بوده است. اما اگر ایشان پروژه اصلاحات با مدل فعلی و بازیگران کنونی را به مانند اکثریت حامیان اصلاحات شکست خورده می داند و سعی در قرار گرفتن در جبهه دیگری از اصلاحات که نگاهش به جامعه مدنی است ، داشته باشد آن وقت صحت رفتار آقای حضرتی مشخص می شود. باید دید آقای حضرتی همچنان خود را یک اصلاح طلب سنتی می داند یا اینکه می خواهد نمایندگی جریان محذوف اصلاحات و بدنه اجتماعی اش را برعهده بگیرد.