مرور خاطرات با عکاس 75 ساله گیلانی؛
۱۳۹۷/۰۵/۲۸ ۱۰:۰۷ چاپ
عکسی از سایه ی بیستون
  گیل خبر/  امیرحسین میلانچی: رشت شهری ست که به مرور وسعت اش زیاد شده است. با توجه به وضعیت مطلوب آب و هوا، تراکم جمعیت در آن روز به روز در حال افزایش است و هر سال خیابان ها و کوچه های زیادی به شهرمان اضافه می شود. اما در این بین، بعضی خیابان که از ابتدا جز مراکز اصلی شهر رشت بوده اند، یادآور خاطرات خوشِ رشتی ها در گذشته اند. خیابان های قدیمی رشت به مانند درختانی اند که هر ساله به قطرشان اضافه می شود، قطری از جنس خاطرات تلخ و شیرین آدم هایی که از آن عبور کردند. ساختمان ها و مغازه های قدیمی چون نقش و نگارِ قول و قرار عشاق بر تن این درخت خودنمایی می کنند. پاساژ ها، کفاشی ها، خیاطی ها، قنادی ها و البته عکاسی ها که شاخصه مدرنیته ی رشت در گذشته و احیاکننده حس نوستالژی اهالی آن در حال حاضر هستند. «عکاسی سایه» یکی از همان مغازه هایی ست که در گذشته رشت را مدرن کرده بودند و این روز ها چون موزه ای از این حرفه، در خیابان بیستون خودنمایی می کند. آقای غلامر ضا بیگدلی عکاسی ۷۵ ساله است که از سال ۱۳۳۲ در حرفه عکاسی فعالیت می کند. او از ده سالگی شروع به کار کرده است و در این باره گفت:«در گذشته تابستان ها که مدارس تعطیل می شد، بچه ها را سر کار می فرستادن تا مشغول باشند. من آن زمان مدرسه می رفتم و پدرم در دوران تعطیلات تابستانی مرا به عکاسی زیبا برد که سه ماهی آنجا مشغول باشم. در ابتدا من پادویی می کردم ولی رفته رفته به این شغل علاقه مند شدم. در آن زمان عکاسی زیبا به کاکل برادران مرکزی می چرخید که به تازگی از شوروی سابق آمده بودند. برایم جالب بود که چطور می توانند عکس را روی کاغذ ظاهر کنند. پس از تمام شدن دوران تابستان احساس عشق به این کار را در خود احساس کردم تا حدی که در انتخاب رشته تحصیلی به این حرفه گرایش پیدا کردم و در انتها دیپلم هنرستان گرفتم. من تا سال ۴۳ در عکاسی زیبا رفت و آمد می کردم و نکات عکاسی را یاد می گرفتم. در آن سال احساس کردم توانایی اداره ی یک عکاسی مستقل را دارم پس عکاسی ژاکلین را باز کردم که الان به اسم آبشار معروف است. من دو سال آنجا عکاسی کردم و اتفاقا در آن دو سال به لحاظ حرفه ای پیشرفت چشم گیری داشتم ولی از نظر مال سود آنچنانی نداشت چرا که سرمایه از کس دیگری بود و کار از من بود.» بیگدلی درباره ی شرایط کاری که در آن سال های ابتدایی عکاسی سایه تجربه می کرد، گفت:«در سال ۴۵ تصمیم گرفتم عکاسی خودم را تاسیس کنم و همان موقع بود که عکاسی «سایه» متولد شد. اوایل برادران را در این آتلیه مشغول کردم و به آن ها عکاسی آموختم. پس از اینکه به این نتیجه رسیدم که توانایی لازم برای اداره یک عکاسی مستقل را کسب کرده اند، در سال ۵۰ عکاسی «افشین» را باز کردم آنجا مشغول شان کردم.» از آنجایی که عکاسی حدود نیم قرن پیش هنوز به روزمرگی رشتی ها پا نگذاشته بود، پدیده ای مدرن و جالب به نظر می رسید و برای مردم تا حد زیادی قابل توجه بود. این موضوع باعث می شد که کیفیت و عیار کار عکاسان کار بلد نمود داشته باشد و اسم و رسم به در کنند. بیگدلی در این باره گفت:«مردم متوجه کار با کیفیت بودند چرا که داشتن تصویری شفاف از لحاظات شیرین شان برای آن ها فوق العاده شیرین بود. بهترین عکس ها در آن زمانی از اینجا و عکاسی ایران و یک عکاسی دیگر بیرون می آمد. البته دروی هم جز بهترین ها بود. در آن دورانی که عکاسی زیبا بودم، تابستان ها به کنار دریا می رفتم و از مردم عکس می گرفتم. کسانی که دوست داشتند عکس کنار دریا داشته باشند به ما می گفتند و ما عکس می گرفتیم. قبض عکس را دریافت می کردند و پس از چند روز به عکاسی زیبا می آمدند تا عکس شان را تحویل بگیرند. البته فقط از رشتی ها عکس می گرفتیم. همان موقع بود که با دروی دوست شدیم و او را به رشت آوردم.» موضوع قابل توجه برای حرفه ی عکاسی در آن سال ها این بود که صنف نداشتند. بیگدلی به همراه همکارانش اولین تعاون استانی عکاسان را تشکیل داد. گستره ی این تعاونی از آستارا تا کلاچای و ماسال و شاندرمن و منجیل ادامه داشت. یکی از ویژگی های مهم آتلیه عکاسی سایه منظم و مرتب بودن آرشیو آن است. غلامرضا بیگدلی این نظم را این گونه شرح داد:«من تمام اسناد و مدارک و تقدیرنامه هایم را دارم. از ابتدا تا به امروز هر عکسی که از هر کسی گرفتم، در آرشیوم دارم. حتی اگر یک قسمت از این آرشیو ناقص شود، از خود بی خود می شوم. اما پس از اینکه دوربین دیجیتال آمد، مزه ی عکاسی را از بین برد. همه ی آن حس خوب عکاسی از بین رفت و دیگر خبری هم از آن نیست. اصل عکاسی آنالوگ است. ناراضی هم نیستم، اگر ده بار دیگر هم به دنیا بیایم باز هم همین شغل را انتخاب می کنم. چون به این شغل عشق می ورزم.» حرفه ی عکاسی در حال حاضر کاری آسان تر نسبت به گذشته به حساب می آید چرا که پس از عکس برداری فرآیندی طولانی و طاقت فرسا شرو می شد. بیگدلی این فرآیند را این گونه شرح داد:«در آن زمان هر کسی در عکاسی کاری مشخص داشت. یک نفر عکس بردار بود، یک نفر پوستیو، نفر دیگر برشکار بود، یک نفر روتوش کار بود و در نهایت یک نفر ظهورکن بود. هر کسی کار خود را انجام می داد و در کار خود متخصص بود. روتوش کار آن زمان فوتوشاپیست امروز است. در کل رشت دو یا سه نفر می توانستند این کار را انجام دهند. کار بسیار سختی بود. پس از این عکس گرفته می شد با مداد آن را روتوش می کردیم، در واقع کار طراحی روی عکس انجام می شد. اول با دقت نوک مداد را سمباده می کشیدیم تا به نازکی نوک سوزن شود و بعد با دقت فراوان کار روی عکس را آغاز می کردیم. این فرآیند طولانی آن قدر زمان بر بود که ما از اول تابستان تا آخر مهر رنگ خانه مان را نمی دیدیم. روزی یکی دو ساعت همین جا می خوابیدیم و الباقی روز را در حال کار کردن بودیم. قسمت نهایی کار در تاریک خانه انجام می شد. جایی عکس بر روی کاغذ نقش می بست. غلامرضا بیگدلی گفت:«بعد از این عکس می گرفتیم مستقیم آن را به تاریک خانه می بردیم. هرگز نباید در مقابل نور قرار می گرفت. دو مرحله کار انجام می شد یکی ظهور و دیگری ثبوت. ابتدا ده دقیقه مرجله ظهور طول می کشید که پنج نوع دوا استفاده می شد و بعد آن مرحله ثبوت که یک نوع دارو استفاده می شد و بعد می شستیم و آویزان می کردیم. بعد از آن مرحله روتوش بود که بسیار زمان بر بود و دقت زیادی لازم داشت. در نهایت عکس را روی کاغذ آماده می کردیم. برای اینکه بتوان عکس را سالم در فرآیند تاریک خانه تولید کرد می بایست از نور قرمز استفاده می کردیم وگرنه عکس سیاه می شد.» در انتها بیگدلی درباره ی شرایط فعلی بازار گفت:«دیگر بازاری وجود ندارد. بازار عکاسی را نابود کردند. با ورود دوربین ها دیجیتال بازار دوربین های آنالوگ و پرالوگ از بین رفت. در آن زمان عکس یک دقیقه ای بسیار مدرن بود. مشتری عکس پرسنلی می خواست و ما با آن دوربین در یک دقیق چهار عکس تحویلش می دادیم. اما امروز دیگر نه بازاری هست نه مشتری طالب این بازار. اگر مواد اولیه پیدا شود همین الان هم می توانم از شما عکس بگیرم و ظاهر کنم.» همشهری گیلان عکس: پدرام اقدامی [gallery ids="374579,374580,374581,374582,374583,374584,374585,374586,374587,374588"]